• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 426 -  حماسه آفرينيها
صفحه : 426
هست اينطور ايستاده و تويش هم پول هست ، من فكر كردم كه خوب اين حالا فقيرهست و پولي مي خواهد، پيرزن هم بود، گفت وقتي كه نزديك شدم و از او استفساركردم ، گفت كه امروز تعطيل است ، اينجا هم مركز تلفن است ؛ من اين را نگه داشته ام كه هر كه بخواهد تلفن كند اين پول را بردارد و بيندازد آنجا و تلفن كند. اين يك قضيه كوچك جزيي است ، اما معنايش زياد است . اين جزو همان تحولهايي است كه پيدا شد.يا كسي باز نقل مي كرد كه اگر يك ساندويچي را به يك نفر تعارف مي كردند در اين اجتماعات - ايشان گفت من خودم ديدم - اين تكه تكه مي كرد، لقمه لقمه ، به اين و آن مي داد تا آخر. اينها يك مسائلي است كه به نظر اولي كوچك مي آيد، لكن اينها بزرگ است . يك تحول بوده اين ، اين حس تعاون مردم كه از هم داشتند اين يك مسئله عادي نيست ، باز يك مسئله الهي است كه اشخاصي كه آن وقت ارتباط به هم نداشتند، كاري نداشتند، اينها همچو مرتبط به هم شدند و همچو جوش پيدا كردند كه شدند يك خانواده ؛ كانه مردم يك خانواده بودند؛ اين خانواده هم از هيچ چيز نمي ترسيد.
حماسه آفرينيها
گفت شخصي كه يك بچه ده - دوازده ساله اي در اين مبارزات سوار موتور سيكلت ظاهرا بود - يا دوچرخه يا موتور سيكلت - گفت اين همان طور رفت طرف تانكي كه داشت مي آمد حمله كرد اين بچه و بچه هم زير تانك خرد شد از بين رفت . اما اينطورشده بودند. اين تحول يك تحول الهي بود و يك دست غيبي مردم را اينطور متحول كرد، و تا اين نحو تحول نبود اين پيروزي نبود. ملتي كه دست خالي بود، هيچ نداشت - حالا چهار تا تفنگ پيدا شده است ، كي ، آن وقت اين حرفها بود - دست خالي ، آنها هم مسلح و همه تانك و توپ و مسلسل دار و اينها هيچ نداشتند جز اينكه يك فرياد "لا اله الاالله " و "الله اكبر" و يك مشت پر و يك ايمان قلبي قوي . اين ايمان بود كه اين مردم را به اين پيروزي رساند كه همه حسابها فاسد از كار درآمد. حساب اينكه دست خالي نمي شود غلبه كرد بر اين سلاحهاي مدرن ، اين حسابها خلاف درآمد. چون آنها حساب