• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 351 -  حكومت آرماني
صفحه : 351
نماز، اما برايش يك محفظه اي درست كردند و درش را قفل مي كردند كه او توي آنجانماز مي خواند، و مردم بيرون به او اقتدا مي كردند و با او نماز مي خواندند! يعني آنهايي كه بايد با او نماز بخوانند. او نمي توانست بيايد توي صفوف بايستد. او را قواي انتظامي مي آوردند و مي كردندش توي آن سوراخ و در آن را مي بستند! آنجا دربسته نمازمي خواند! و بعد هم مي آمدند در را باز مي كردند و با قواي انتظامي مي رفت . براي اينكه پايگاه نداشت در بين مردم . اما آنكه [به ] عدل حكومت مي كرد توي مردم بود و با هم بودند و عرض بكنم كه رفاقت داشتند. نه آنها از او خوف داشتند، و نه او از آنها. چرا بايدمردم از ارتش بترسند؟ چرا بايد مردم از قواي انتظامي بترسند؟ از ژاندارمري بترسند؟ ازشهرباني بترسند؟ خوب ، اينها به حسب قاعده بايد شهرباني بايد شهر را حفظ كند؛ بايدمردم او را اينطور ببينند كه حافظ جانشان هست ، نه دشمن جانشان . ارتش بايد مملكت راحفظ كند؛ نه اينكه مردم خيال كنند كه اين ارتش مي خواهد با مردم چه بكند و مي خواهدمردم را اذيت بكند.
حكومت آرماني
حكومت اسلامي كه ما مي خواهيم يك همچو چيزي ما مي خواهيم كه آن كسي كه در راس است ، آن هم با مردم رفيق باشد. و بنشيند و خودش را نگيرد؛ در بين مردم بنشيند با آنها صحبت بكند؛ هركس حاجتي دارد به او بگويد، وقت داشته باشد با اوصحبت بكند. آن هم كه رئيس ارتش است و آن هم كه رئيس شهرباني است و آن هم كه رئيس ژاندارمري است ، آن هم در بين مردم همان طور باشد. وارد بشود بين مردم ، نه اواز مردم وحشت كند؛ نه مردم از او وحشت بكنند. اين بايد دستور باشد براي همه حكومتها و ملتها. وقتي يك حكومت اينطور شد، ملت دنبالش است ؛ ملت حافظش است . همان طور كه او حافظ ملت است ، ملت هم حافظ او هستند. و ما مي خواهيم يك همچو چيزي پيدا بشود كه ملت حافظ دولت به همه جهات باشد؛ دولت هم حافظ منافع ملت به همه جهات باشد. اگر يك همچو چيزي شد، يك مملكت آرامي [پديد مي آيد]