... انس مي‏گويد: حضرت گاهي با انجشه شوخي مي‏كرد و مي‏فرمود: «رويدا يا انجشه لا تكسر القوارير (يعني ضعفه النساء.» انجشه! قدري آرامتر بران تا بلورها خرد نشود.(يعني زنان آزار نبينند).

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۰
شوخيهاي پيامبر (شادي و نشاط در سيره اهل بيت)
شوخیهای پیامبر نشاط و شادی در سیره معصومان (علیه‌السلام) نشاط و سرور بخشی از سرشت انسان است. بدین جهت قوانین روح‏بخش اسلام به پیروان خود نشاط و شادمانی می‏بخشد. پیامبر خاتم‏نیز همیشه شادمان بود و بر این امر تاكید می‏ورزید. افزون‏براین، بعضی از روایات نشان می‏دهد معصومان(علیهم السلام)دركجا ودر پی چه مسایلی شاد می‏شدند و برای شاد و بودن چه برنامه‏هایی‏ارائه می‏كردند. پیامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)با یارانش مزاح می‏كرد، اجازه می‏داد یاران باوی مزاح كنند و گاه به شوخی یاران با یكدیگر، گوش می‏سپرد وتبسم می‏فرمود. او هرگز شادیهای یارانش را برهم نمی‏زد مگر وقتی‏سخن یا عملی خارج از محدوده شرع از آنها مشاهده می‏كرد. آیا ظاهر شدن آثار آن همه خوشحالی برچهره شریف پیامبر و یادیگر رهبران امت در اثر عملكرد خوب برخی از پیروان وعلاقه‏مندان دلیل سرور و شادمانی اهل‏بیت(علیهم السلام)نیست؟ البته این شادمانیها با عربده كشی‏ها و خنده‏های غیرمُجازی كه ‏گاه به سلامت و امنیت و نشاط و حتی حیثیت ‏یك ملت و مذهب زیان ‏می‏رساند، تفاوت دارد. آن گونه شادیها را نه دین تایید می‏كند نه عقل سالم. • چهره همیشه شاداب پیامبر و علی(علیهما ‌السلام) چهره مقدس پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)هرگز درهم كشیده و گرفته نبود مگر هنگام‏ نزول آیات موعظه یا نزول آیات قیامت كه هر شنونده را دچار افسردگی و دگرگونی غیر قابل وصف می‏كرد. فیض كاشانی می‏نویسد: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هنگام ملاقات یارانش چهره‏اش بیش ‏از دیگران شاداب و خندان بود. گاه چنان می‏خندید كه دندانهای ‏مباركش نمایان می‏شد. • گشاده رویی و خوش طبعی علی(علیه‌السلام) مرحوم قمی می‏نویسد: حُسن خلق و شكُفته رویی آن حضرت چنان بودكه دشمنانش بدین سبب بر وی خرده می‏گرفتند. عمروبن عاص می‏گفت: او بسیار خوش طبعی می‏كند. البته عمرو این سخن را از عمر آموخته بود. او برای اینكه خلافت را به آن حضرت نسپارد، خوش طبعی را عیب‏علی (علیه‌السلام) شمرد. روزی معاویه به قیس بن سعد گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن را كه بسیار خندان و شكفته و خوش طبع بود. قیس گفت: آری چنین بود؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نیز با یارانش خوش طبعی‏می‏كرد و خندان بود. ای معاویه! تو به ظاهر او را مدح می‏كنی اما هدفت ‏بدگویی و خرده‏گیری است. اما بدان به خدا سوگند، آن حضرت‏ با آن شكُفتگی و خندانی، هیبتش از همه فزونتر بود؛ و آن هیبت ‏به ‏سبب تقوایش بود.... • شوخی و مزاح پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با یاران گاه پیامبر با یارانش مزاح كرده، آنها را شادمان می‏ساخت و می‏فرمود: «انی لامزح و لااقول الا الحق.» ، من مزاح می‏كنم و جز حق چیزی نمی‏گویم. طریحی هم می‏نویسد: «كان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) یداعب الرجل یرید ان ‏یسره‏» پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با انسان به قصد آن كه شادمانش سازد شوخی می‏كرد. نكته قابل دقت این است كه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خود مزاح را آغاز می‌كرد و برآن بود بدین وسیله سرور و نشاط را در یارانش زنده نگه دارد. این كار پیامبر بزرگوار اسلام در رفع خستگیها و فشارهای ناشی ازمشكلات زندگی یارانش موثر بود. نمونه‌های زیر بخشی از لطایفی است كه از آن حضرت ثبت شده و به دست ما رسیده است، بخوانید: 1- آرامتر برو كه بلورها نشكنند در یكی از مسافرتها، غلام سیاه و خوش صدایی به نام «انجشه‏» همراه حضرت بود كه به دستور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آواز ویژه تند رفتن شتران ‏می‏خواند. و در آن كاروان برخی از زنان پیامبر و ام‏سلیم نیز حضور داشتند. انس می‏گوید: حضرت گاهی با انجشه شوخی می‏كرد و می‏فرمود: «رویدا یا انجشه لا تكسر القواریر (یعنی ضعفه النساء.» انجشه! قدری آرامتر بران تا بلورها خرد نشود.(یعنی زنان آزار نبینند). 2- چه كسی این بنده را می‏خرد! روزی حضرت بازوی یكی از یارانش را از پشت‏سرگرفته و فرمود: چه كسی این بنده را می‏خرد؟ [یعنی بنده خدا را و مراد پیامبر از این كاری مزاح بود]. 3- پیر زنها به بهشت نمی‏روند. روزی پیامبراكرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)به پیرزنی از طایفه اشجع فرمود: ای‏اشجعیه! بدان هرگز پیرزن داخل بهشت نمی‏گردد. پیرزن از شنیدن این حرف اندوهگین شد. بلال از راه رسید و با مشاهده آن صحنه، وضعیت زن را برای پیامبر نقل كرد. حضرت به بلال‏فرمود: سیاه چهرگان هم به بهشت نمی‏روند. بلال نیز مانند پیر زن اندوهگین گشت. عباس، عموی پیامبر، بر آنها گذشت و پس از آگاهی ‏از حالشان، ماجرا را برای پیامبر بازگفت. پیامبر فرمود: پیرمردها هم به بهشت گام نمی‌نهند. آنگاه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هرسه را طلبید و فرمود: خداوند اینان را بابهترین شكل ظاهری داخل بهشت می‏گرداند. سپس فرمود: خداوند آنهارا در قالب جوانانی نورانی وارد بهشت می‏سازد. 4- او همان نیست كه در چشمانش سفیدی هست؟! ابن شهرآشوب می‏نویسد: روزی آن حضرت به زنی كه از همسرش سخن‏می‏گفت، فرمود: آیا او همان نیست كه در چشمانش سفیدی است؟ زن‏بلافاصله گفت: نه. آنگاه به خانه رفته، ماجرا را برای شوهرش بازگفت. او كه دریافته بود پیامبر مزاح كرده است. به همسرش‏گفت: آیا نمی‏بینی سفیدی چشمم از سیاهی‏اش زیادتر است؟ 5- شوخی و مزاح با امیرمومنان(علیه‌السلام) روزی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و علی(علیه‌السلام) كنار یكدیگر خرما می‏خوردند. حضرت هسته ‏خرمایی كه می‏خورد، نزد علی(علیه‌السلام)می‏گذارد. هنگامی كه از تناول خرما دست كشیدند، تمام هسته‏های خرما نزد علی(علیه‌السلام)جمع شده بود. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به علی(علیه‌السلام) فرمود: «یا علی انك لاكول.» ای علی! بسیار می‏خوری. علی(علیه‌السلام) گفت: «یا رسول الله الاكول من یاكل الرطب و النواه‏» ای رسول خدا! بسیار خور كسی است كه خرماها را با هسته‏اش‏خورده است. 6- دست گذاردن برچشم برخی یاران حضرت برخی یاران را از پشت‏سر بغل می‏گرفت و دو دستانش را بر چشمانشان می‏گذارد تا آنها را بیازماید آیا می‏توانند با چشم‏بسته طرف مقابل را تشخیص دهند؟ در ادامه مطلب شوخی یاران پیامبر با آن حضرت را برایتان تعریف خواهیم كرد ادامه دارد...

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها