«نامم ز کارخانه عشاق محو باد، گر جز محبت تو بود شغل دیگرم» این بیتی بود که معلم دوره سوم راهنمایی‌مان در مدرسه خواند و یکی از بچه‌های کلاس از او پرسید واقعا این شاعرها هم خوب زندگی می‌کنند نه کار سختی دارند و نه درگیر هستند که چگونه کف خیابان کسب درآمد کنند! یادم می‌آید همه‌چیز به شوخی و خنده گذشت و کسی متوجه نشد که اصلا شغل حافظ چه بوده!

مریم علی بابایی
پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
 روایتی از اولین فال حافظ شب یلدا


بعدها دیدم خود همان آدمی که سوالش این بود کار اصلی حافظ چه بوده، شاعر شده است. گفت: می‌دانی حافظ شغلش چه بود؟ گفتم شاید کارگری می‌کرده یا شاگرد جایی بوده است؟ گفت: پدرش تاجر بود اما وقتی حافظ نوجوان بوده پدرش را از دست می‌دهد او هم برای اینکه خرج امورات زندگی را دربیاورد در یک نانوایی خمیرگیری می‌کرده است تا اینکه به وادی شعر و شاعرانگی می‌رود و شغل نویسندگی را به عهده می‌گیرد.

حافظ؛ مراد دل بی‌قرار من...

در ذهنم آمد همین شاعر نانوایی به قول دولتشاه سمرقندی «نادره زمان و اعجوبه جهان بوده است اعجوبه جهانی که همه با خواندن اشعارش سر از پا نمی‌شناسند و دوست دارند راهی پیدا کنند به درونیات و معنویات، مسیری به قلب و روح تا صیقل دهند جان را، دوست دارند گاهی از او فالی بگیرند، کتابی باز کنند و اشعاری از او را بخوانند.


بر روی بسیاری از شاعران تاثیر حافظ را می‌توانیم ببینیم، خیلی‌ها دوست‌اش داشتند و رد پای او را در اشعارشان می‌توان پیدا کرد یکی از آن‌ها شهریار است و دیگری ابتهاج انگار در اشعارشان ارادات و دوستی‌شان را می‌خواستند به حافظ ثابت کنند. تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات... که بر مراد دل بی‌قرار من باشی...

شایعات غیر مستند برای گرفتن اولین فال اشعار حافظ


خیلی‌ها از سر ارادات و علاقه فال حافظ می‌گیرند و از اشعارش یاد می‌کنند، برخی‌ها گفتند که بعد از فوت حافظ، وقتی مریدانش می‌خواستند او را به خاک بسپارند برخی از مخالفان او را کافر نامیدند و بر جنازه‌اش نماز نخواندند و حتی اجازه دفن هم ندادند در این میان بود که دعوا میان دو طرف شدت گرفت و تصمیم گرفتند که از خود حافظ کمک بگیرند و از دیوانش فال بگیرند.

آنها وقتی به دیوان حافظ روی آوردند ابیات عجیب و غریب و متحیرکننده‌ای آمد که یکی از بیت‌ها این بود، قدم دریغ مدار از جنازه حافظ... که گرچه غرق گناهست، می‌رود به بهشت با توجه به مضمون این بیت‌ها افراد دست از نزاع و بگومگو برداشتند و مراسم خاکسپاری انجام می‌شود.

روایتی جعلی یا احتمالی قوی

البته خیلی‌ها این اتفاق را رد می‌کنند و می‌گویند چنین چیزی وجود نداشته چون دیوان اشعار حافظ پس از مرگش جمع‌آوری شده و خیلی روی این رخداد نمی‌توان حساب باز کرد.

بهاءالدین خرمشاهی حافظ‌پژوه سرشناس و خبره از دفتر اشعار حافظ می‌گوید که به احتمال قوی مجموعه «بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر/ ...»، «سفینه حافظ» و «سفینه غزل»، «در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است/ صراحی می‌ناب و سفینه‌ی غزل است» را در مجموعه دفتر اشعار خود داشته است.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها