«من بدون کار میمیرم»، «زندگی من خلاصه میشه تو کار کردن!»
اگر شما هم به جمله بالا باور دارید و ذهن و روحتان را در محیط کار جا میگذارید و علاوه بر ساعتهای طولانی کارکردن، در اوقات فراغت هم به افکار پر پیچ و خم خود در مورد مشکلات اداره و پروژههایی که دارید جهت میدهید، این گزارش مخصوص شما نوشته شده است.
فرار از نشخوار فکری با زندگی تنهایی در جنگل
خیلی از ما توانایی رها کردن کار را نداریم، زیست ما در جامعه امروزی با کار گره خورده و بدون آن سلامت روان و روابط ما آسیب میبیند؛ اما گاهی افراط در این زمینه مشکلاتی به وجود میآورد که در اینجا باید به سراغ ذهن برویم و رویکرد آن را تغییر دهیم.
جو ملین یک کارمند فناوری مستقر در واشنگتن است، این مرد ۴۱ ساله برای تغییر رویکرد ذهنی خود در باره شغلش تصمیم گرفت یک هفتهای را در جنگل تنها باشد. او با هواپیما، اتوبوس و مینی ون به یک جای دورافتاده در کلرادو رفت و همراه خودش جز یک مسواک، دفترچه یادداشت و مقداری نخود خشک شده برای مدیتیشن چیزی نبرد! جو ملین متوجه شد که افکار کاری او را تا گوشهای دورافتاده از کلرادو دنبال میکند. او با خودش مرور میکند: «به معنای واقعی کلمه میگفتم، جو، تو در کلرادو هستی، تو سر کار نیستی، وسط یک جنگل هستی، دیگر به کار فکر نکن.» بعد از گذشت ۳۶ ساعت، در خلوت کیسه خوابش زیر ماه، تسلیم شد. به زودی او در حال طراحی پاورپوینت های ارائه شده در ژورنال خود بود و ۲۰ صفحه را با یادداشتها پر می کرد تا اینکه سرانجام بتواند آن را رها کند.
با نشخوار فکری خداحافظی کنید
گای وینچ، روانشناس و نویسنده ای که یک سخنرانی TED در مورد این موضوع را طراحی کرده است، می گوید: «ما اغلب فکر می کنیم که باید شغل خود را اصلاح کنیم تا استرس کاری خود را از بین ببریم؛ شاید این فرض درست باشد اما در مرحله اول باید چرخه را بشکنیم و روی خودمان کار کنیم.»
وینچ میگوید، با ردیابی اینکه چقدر زمان صرف نشخوار فکری در مورد کار میکنید، شروع کنید. برای بسیاری از بیماران او، این ۱۰ تا ۲۰ ساعت در هفته است. برای متوقف کردن چرخه، ظرفیت ذهنی خود را با چیزی پیچیده تر از Netflix یا پیاده روی، درگیر کنید. مثلا یک بازی حافظهای مانند نامگذاری یا شماردن اعداد یا یادآوری اقلام موجود در یخچال. دو تا سه دقیقه اغلب برای تنظیم مجدد کافی است.
سپس، آنچه را که در مورد آن وسواس داشتید به چیزی مفید هدایت کنید. از خودتان بپرسید: مشکل واقعی که باید حل شود در چیست؟ اگر نگران حجم کاری هستید، آیا می توانید از همکارها کمک بگیرید یا جلسات را رد کنید؟ اگر راهی برای انجام این وضعیت وجود ندارد - برخی از همکاران فقط آزاردهنده هستند - سعی کنید موقعیت شغلی جدیدی یدا کنید. شاید این جرقه ای باشد که در نهایت برای یافتن یک شغل جدید و بهتر به آن نیاز دارید. شاید در حال ایجاد مهارت هایی هستید که در آینده به شما کمک کند.
وقتی شغل و هویت بهم گره میخورد!
ما در طول روز با ایمیلها، پیام و تماسهای پشت سر هم بمباران میشویم، بنابراین جای تعجب ندارد که وقتی لپتاپ را میبندیم نمیتوانیم مغزمان را خاموش کنیم. ما از نظر ذهنی برای انواع نوتیفها آماده میشویم، حتی زمانی که آنها نمیآیند. ربکا زوکر، یک مربی اجرایی، درباره برخی از مشتریانش می گوید: «بسیاری از کارمندان هویت خود را به شغل خود گره زده اند. آنها تمام ارزش خود را اینگونه تعریف کرده اند، بنابراین رها کردن کارها بسیار سخت تر میشود»
افکار منفی در سطل زباله!
لورن اورکات، ۳۶ ساله در ساکرامنتو، کالیفرنیا، دوست دارد یک کپی رایتر باشد. او میگوید: «برخی از دوستان و خانوادهاش دوست ندارند دائماً در مورد آن بشنوند اما من مرتب به آن و ایدههایی که در سر دارم فکر میکنم». او اغلب ساعت ۳ صبح با ایدهای برای یک پست وبلاگ جدید از خواب بیدار می شود، یا متوجه می شود که یک ایمیل به هم ریخته دارد. لورن از این حس گفت: «ماهها احساس میکردم تمام شب کار میکنم، خواب برایم عذاب آور بود»! اورکات برای بازیابی فضای مغزش شروع به نوشتن افکارش در یک دفترچه کرد، این دفترچه همیشه روی میز او در کنار تختخوابش است. لورن اشتباهات آزاردهندهای را در دیشب در صفحهای یادداشت کرده بود، پیدا و آن را پاره میکند. او با این کار به افکار منفی و آزاردهندهاش اجازه رشد نمیدهد و میگوید: «من آن را دور می اندازم و به زندگی خود ادامه می دهم. حتی گرفتن ایدههای خوب من را آرام می کند و به دوباره خوابیدن من کمک میکند.
زندگی خود را دوباره اولویت بندی کنید
ورنا سی هاون، استاد دانشگاه جولیوس ماکسیمیلیان در وورزبورگ آلمان، که به مطالعه جدایی روانی از کار می پردازد، می گوید نشخوار فکری در مورد کار می تواند در خوابیدن ما اختلال ایجاد کند و به خلق و خو و سلامت روان ما آسیب برساند. این نشخوار باعث میشود ما در کار فرسوده شویم و این روند عملکرد کاری ما را در روز بعد پایین میآورد. او پیشنهاد می کند که گذار از محل کار را با یک مراسم ساده مانند شستن فنجان قهوه یا تعویض لباس مشخص کنید. یک یا سه سرگرمی را پیدا کنید که باعث می شود در حین انجام آنها واقعاً کار را فراموش کنید. یک هدف را تعیین کنید، مثلاً یک ساعت صرف باغبانی، به خصوص در روزهای کاری پر استرس.
ترازوی کار و زندگی
جکی هرمس، مدیر اجرایی یک شرکت بازاریابی، میگوید: «آیا واقعاً این همان چیزی است که من تمام زندگی ام را وقف آن می کنم؟ " او بعد از این بینش ساعتهای کمتری کار نمیکند، اما طرز فکرش را در مورد کار تغییر داده است، به خودش اجازه میدهد انعطافپذیری بیشتری داشته باشد و چیزهای جدیدی را در زندگی شخصیاش امتحان کند. در طول روز، او گاهی اوقات به باشگاه قایقسواری که اخیراً به آن ملحق شده است میرود یا به تماشای بازی در ورزشگاه میرود. او می گوید: «کار دیگر تنها اولویت نیست. حالا او به خودش می گوید: «من از زندگی و کار عقب نیستم و به هر دوی آنها میرسم.»



