ضا و تسلیم، نشانه کامل ایمان و حدّ اعلای یقین و شکر است و از جلوههای شاکر بودن بنده، آن است که به هر چه خواسته الهی باشد، تسلیم باشد و بداند که رضایت یا نارضایتی او در مشیّت خدا تأثیری ندارد. پس بهتر آنکه به آنچه مقدّر شده راضی باشد، تا هم راحت باشد، هم پاداش ببرد، هم ایمانش تقویت شود.
شخصی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: معنای رضا چیست؟ پیامبر اکرم فرمود: «جبرئیل از سوی خدا، مقام رضا را چنین بیان کرد:
راضی به رضای خدا کسی است که از خدایش ناخشنود نشود؛ خواه روزگار خوبی داشته باشد و خواه روزگار خوبی نداشته باشد و برای کارهای نیکِ اندک خود خشنود نشود. (بحارالأنوار، ج ٦٩، ص٣٧٣)
«رضا» مرحلهای از کمال
اگر مراحل کمال انسانی را برشماریم، یکی از آنها رسیدن به مرتبه «رضا و تسلیم» است. وقتی بنده، خود را در قلمرو «ربوبیّت خدا» میبیند و همه تقدیرات و تدبیرات خداوند را هم بر مبنای حکمت و مصلحت میشناسد، نتیجه آن میشود که بر آنچه خدا درباره او خواسته و مقدّر کرده، صبور، راضی و تسلیم میشود و هیچ اعتراضی نمیکند؛ نه نسبت به آنچه درباره خود او رقم خورده است، نه نسبت به دیگران، و نه آنچه در عالم هستی میگذرد.
رسیدن به این کمال نفسانی، به بنده آرامش روانی میبخشد. اگر خداوند برای بندهای این را خواسته که فقیر باشد یا غنی، زشت باشد یا زیبا، کوتاه باشد یا بلند، سفید باشد یا سیاه، صاحب فرزند شود یا عقیم، سالم باشد یا بیمار، بنده مؤمن نسبت به آن راضی است و اعتراضی به کار خدا نمیکند.
این حالت روحی که ارجمند و آرامشبخش است، حتی در تکالیف دینی و الهی هم اثر خود را میبخشد و اگر تکالیفی از سوی خداوند برای او مقرّر شده است، از نماز و روزه، حج و زکات و ... تسلیم است و نسبت به آنها هم انتقاد و اعتراضی ندارد و همه آنها را مایه خیر و سعادت میداند و از روح آرام و نفس مطمئنه برخوردار است.
در بحث رضا و تسلیم که ارزشی متعالی است، دریافت این نکته که وضع و حالتی از سوی خدا برای او «مقرّر» شده، بسیار مهم است.
چه بسا برخی از امور و اوضاع، نتیجه تنبلی و بیکاری و بیعاری و سهلانگاری باشد، یا برخی از محرومیّتها و ناکامیها، پیامد ظلم و اجحاف و حقکشی دیگران باشد. اینها را نباید به حساب مقدّرات الهی گذاشت و به آنها رضا داد و گامی برای رفع ظلم برنداشت.
تفاوت ظلمپذیری با رضا به تقدیر الهی
مسلمان، اگر مورد تعدّی قرار گرفت، باید از خودش دفاع و رفع ستم کند، اگر بیمار شد، برای درمان باید به پزشک مراجعه کند،
اگر تنگدست بود و مشکل معیشتی داشت، باید به فرموده خدا و رسول، در پی تلاش مقدس برای تأمین معاش برود، نه آنکه ذلّتپذیری و تحمل رنج بیماری و سختیهای فقر و فلاکت خود را به حساب مقام رضا و تسلیم بگذارد و بگوید من به قضای الهی راضیام، چون معلوم نیست وضعیتی که دارد، همان خواسته و مقدّر الهی است!
خداوند در حدیث قدسی میفرماید:
هر کس به قضای من راضی نیست و به تقدیر من ایمان ندارد، پس در پی خدایی دیگر غیر از من باشد. (توحید، صدوق، ص ۳۷۱)
آنچه انسان را به این مرحله از «رضا به قضای الهی» میرساند، معرفت خداست. هر کس خداشناستر باشد، نسبت به خواست او تسلیمتر است. امام باقر علیهالسلام در حدیثی به این نکته اشاره میفرماید:
شایستهترین مردم برای تسلیم به آنچه خداوند مقدر کرده و قضای الهی است، کسی است که خدا را بشناسد. (کافی، ج ۲، ص ۶۰) در بحث رضا و تسلیم که ارزشی متعالی است، دریافت این نکته که وضع و حالتی از سوی خدا برای او «مقرّر» شده، بسیار مهم است
رابطه رضایت و آرامش روحی
رضایت به قضای پروردگار، باعث آرامش انسان میشود. این نکته در مسائل مربوط به رزق، تندرستی، فقر و غنا هم صادق است و انسان را از دغدغههای بیجا و استرسها و فشارهای روحی میرهاند. امیرالمومنین علی میفرماید:
هر کس به آنچه خدا برای او تقسیم کرده راضی باشد، بدنش استراحت و آسایش مییابد. (بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۳۹)
خداوند در حدیثی قدسی، اسرار پشت پرده قضای الهی را فاش میکند:
برخی از بندگان مؤمن مرا جز فقر و تنگدستی اصلاح نمیکند و اگر او را توانگر سازم، ثروتمندی او را فاسد میکند. برخی از بندگانم را هم جز تندرستی اصلاح نمیکند و اگر بیمارش کنم، این بیماری او را فاسد و تباه میکند... پس به نظر نیک و خیرخواهی من اطمینان کنید؛ چرا که من امور بندگانم را طبق آنچه به صلاح و مصلحت آنان است، تدبیر میکنم. (بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۴۰)
رضایت به ناخوشایند
گاهی آنچه مقدر شده، طبق دلخواه انسان است. اینجا رضا به قضای الهی چندان هنر نیست، هنر آن است که حتی در آنجا و در آنچه که موافق میل ما نیست، حالت رضامندی نسبت به خواسته خدا داشته باشیم و این، اوج کمال نفسانی یک مؤمن است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
سرآغاز و اساس طاعت خدا دو چیز است: صبر و رضا از خدا در آنچه بنده دوست بدارد یا کراهت داشته باشد. (کافی، ج ۲، ص ۶۰)
کسی که خدا را تنها در مسائل مورد دلخواه دوست دارد و میپسندد و رضامندی نشان میدهد، ولی در آنچه باب طبعش و موافق میلش نیست، هر چند به زبان نیاورد، ولی در باطن احساس نارضایتی دارد، از مقام «رضا» بسیار فاصله دارد.
آثار رضا و تسلیم الهی در روایات
در احادیث، آسودگی و شادمانی و آرامش را در سایه رضا و یقین برشمردهاند و حزن و اندوه و نگرانی را از پیامدهای نارضایتی و نداشتن یقین و باور دانستهاند.
امّا علاوه بر آثار روحی و روانی و دنیوی، آثار معنوی و اخروی هم بر این ملکه اخلاقی وارد هست که در احادیث بیان شده و به برخی اشاره میکنیم:
- آرامش روحی:
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: راضی باش، تا به راحتی برسی. (غررالحکم، ح ۲۲۴۳)
- دفع اندوه و افسردگی:
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: چه خوب طرد کنندهای است برای غم و غصّه، رضا به قضای الهی. (غررالحکم، ح ۹۹۰۹)
- احساس غنای روحی:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به قسمت الهی(در روزی) راضی باش، تا از بینیازمندترین مردم باشی. (میزان الحکمه، ح ۷۳۱۳) در بحث رضا و تسلیم که ارزشی متعالی است، دریافت این نکته که وضع و حالتی از سوی خدا برای او «مقرّر» شده، بسیار مهم است
- پاداش الهی:
پیامبر اکرم فرمود: از صمیم دل در مقابل خداوند راضی باشید، تا در روز نیاز و تنگدستیتان (در قیامت) به پاداش الهی دست یابید. (مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۱۲)
_ رضا و خشنودی بالاترین مقام
امام سجاد علیهالسّلام فرمود: زهد دارای ده درجه است. بالاترین درجه زهد، پایینترین درجه ورع و پرهیزگاری، و بالاترین درجه ورع و پرهیزگاری، پایینترین درجه یقین، و بالاترین درجه یقین، پایینترین درجه رضا است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۶۲)
_ اعتراض به مقدرات خدا ناسازگاری با بندگی
امام صادق علیهالسّلام فرمود: رضا به قضای خداوند آنست که انسان راضی باشد، خواه آن چیز مطلوبش باشد و یا نامطلوب، شخص راضی کسی است که از خواستهها و تمایلات خود دست بردارد و در مقابل خواسته خدا اعمال نظر نکند و تسلیم خواسته خدا باشد، شخص راضی در حقیقت کسی است که خدا از او راضی باشد. (مصباح الشریعة، ص ۱۸۲)
_ بالاترین طاعت، صبر و خرسندی از کار خدا
امام صادق علیهالسّلام فرمود: در رأس طاعت خدا، صبر و رضایت از اوست در آنچه بنده آن را دوست دارد یا کراهت دارد و هر بندهای نسبت به آنچه دوست دارد یا ناپسند دارد از خدا راضی باشد، خیرش در همان است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۶۰)
_ داناترین مردم؛ راضیتر به مقدرات الهی
امام صادق علیهالسّلام فرمود: داناترین مردم به خدای متعال، راضیترین آنهاست به قضای خداوند. (اصول کافی، ج ۲، ص ۶۰)
_راضی به قضای الهی در زمره صدیقین
امام صادق علیهالسّلام فرمود: خدای فرمود: بنده مؤمنم را به هر سو بگردانم برایش خیر است، پس باید به قضا و قدر من راضی باشد و بر بلای من صبر کند و نعمتهایم را سپاس گزارد تا او را در زمره صدیقین خود ثبت کن ... (اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱)
_ خیر و لطف مومن در خوشیها و ناخوشیها
امام صادق علیهالسّلام فرمود: خداوند به موسی بن عمران وحی کرد! هیچ مخلوقی از مخلوقاتم نزد من از بنده مؤمنم محبوبتر نیست برای این که او را به چیزی مبتلا و گرفتار میکنم که خیر او در آنست و نیز عافیت میدهم او را بر چیزی که خیر او در آن است. آنچه برای او بد است از او دور میگردانم برای آنچه خیر او در آنست و من به مصلحت بندهام داناترم. پس باید بر بلای من صبر کند و بر نعمت هایم شکر کند و به قضای من راضی باشد. (اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱)
_علامت مؤمن رضایت به مقدرات الهی
امام صادق علیهالسّلام درباره چگونگی شناخت مؤمن فرمود: تسلیم خدا بودن، و راضی بودن به آنچه برایش پیش میآید، چه آن چیزهایی که مایه سرور است و چه چیزهایی که مایه ناراحتی و نگرانی است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۶۲) اگر خداوند برای بندهای این را خواسته که فقیر باشد یا غنی، زشت باشد یا زیبا، کوتاه باشد یا بلند، سفید باشد یا سیاه، صاحب فرزند شود یا عقیم، سالم باشد یا بیمار، بنده مؤمن نسبت به آن راضی است و اعتراضی به کار خدا نمیکند
نمونههایی از تسلیم و رضایت از خداوند
در حالات اولیای الهی، نمونههای گوناگونی از رضا و تسلیم نقل شده است؛ به چند نمونه اشاره میشود.
الف: حضرت ایّوب علیهالسلام، با آن همه بلاها و رنجهایی که دچارش شد، حالت رضای خویش را از دست نداد و قرآن، او را به صبر و رضا ستود.
ب: حضرت ابراهیم علیهالسلام، وقتی فرمان ذبح فرزندش اسماعیل علیهالسلام را دریافت کرد و فهمید که باید در این آزمون الهی، مراتب ایمان و توحیدش را به اثبات برساند، فرزند عزیزش را به قربانگاه برد.
ج: حضرت اسماعیل علیهالسلام نیز، در آزمون یاد شده، همراه صبر و رضای پدر گام برداشت و چون فهمید که فرمان ذبح از سوی خداست، اظهار رضا و تسلیم کرد و گفت: ای پدر! آنچه را مأموری اجرا کن، مرا صابر خواهی یافت.
د: حضرت یعقوب علیهالسلام وقتی به فراق یوسف علیهالسلام دچار شد و فهمید که تقدیر الهی بر آن است، با گفتن «فصبرٌ جمیلٌ» تسلیم بودن خود را در برابر خدا و خواست او ابراز کرد.
ﻫ : امام حسین علیهالسلام در آزمون سخت الهی در عاشورا، با فدا کردن همه عزیزانش در راه خدا، بر همه آن سختیها صبر و شکیبایی نشان داد و در واپسین لحظات هم در قتلگاه، با جمله «الهی رضیً بقضاءک و تسلیماً لِاَمرک... ک.» سرود رضا و تسلیم سر داد.
نتیجه
کسی که راضی به رضا و قضای خدا باشد صاحب مقام بسیار بلندی شده است که دنیا و آخرت او را تحت تأثیر قرار میدهد و در میان مردم شاخص میگردد. باید همه بکوشیم که به این مقام والا و ارزشمند برسیم با این باور که خداوند متعال خیر محض است و دانای مطلق و هر آنچه امر میکند و مصلحت میبیند، بهترین است و عقل ما ناقصتر از آن است که بخواهد اما و اگر بیاورد پس بر او توکل میکنیم و از درگاه کبریائیش میخواهیم تا به ما توفیق بندگی و راضی بودن به مقدراتش را بدهد.



