دختر
|
![]() |
| من هم دیگر باید به مدرسه بروم. من مجبورم در سرباز خانه زندگی کنم. نمی دانم باید انتظار چه چیزی را داشته باشم. اما میدانم که قرار است کشتی، ژیمناستیک و مهارتهای مبارزه را یاد بگیرم. ![]() آنها میخواهند مرا قوی کنند. اسپارتیها عقیده دارند که زنان جوان قدرتمند، بچه های قوی به دنیا میآورند. وقتی هجده ساله شوم، اگر در امتحان آمادگی بدنی و مهارتی قبول شوم، شوهر خواهم کرد و به من اجازه خواهند داد تا به خانه خودم برگردم ؛ حتی اگر شوهرم با من زندگی نکند. |





