طبق پژوهش های انجام شده متوسط ساعت کار مفید ایرانیان یک ساعت و سی دقیقه در روز است چون بیشتر از این حسش نیست!!!
"شعار کارمندان در کار " حسش نیست!
طبق پژوهش های انجام شده متوسط ساعت کار مفید ایرانیان یک ساعت و سی دقیقه در روز است چون بیشتر از این حسش نیست!!!
منصوره فراهانی-بخش اجتماعی تبیان
اسلام با تنبلی و سستی به شدت مخالف است و روایات بسیاری در خصوص تلاش و کار و خدمت از ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است. هر قدر انسان بدن خود را به تنبلی و عدم تلاش و کوشش عادت دهد بدن نیز به همان نسبت سست و بی حال می شود و در برابر سختی ها و تغییرات احتمالی مقاومت نشان می دهد. تنبلی یا سستی در کار یعنی انجام ندادن یا عقب انداختن مسئولیتها و کارهای واگذار شده به فرد است. تنبلی در کار عواقب بسیار خطرناکی برای فرد و جامعه در پی دارد. طبق پژوهشهای انجام شده متوسط ساعت کار مفید ایرانیان یک ساعت و سی دقیقه در روز است. کمی ساعت کاری مفید در کشور موجب کاهش راندمان کاری، نارضایتی ارباب رجوع و کاهش بهره وری می شود و در نگاه کلان جلوی رشد، توسعه و پیشرفت کشور را نیز می گیرد.
به نظر می رسد مسئولان و مدیران به این امر کمتر توجه داشته اند و تلاشی برای افزایش راندمان کاری و بهره وری نکرده اند. شاید اگر سیاست های تشویقی و تنبیهی در ادارات و بخصوص ادارات دولتی به نحو درستی صورت گیرد به مقدار قابل ملاحظه ای بتوان میزان ساعات کار مفید را افزایش داد
از جمله عواقبی که متوجه فرد است این است که زمان به سرعت در حال گذر است و هر چه در انجام امور و کارهای واگذار شده سستی و اهمال کند، فرصت ها از دست می رود و زمانی به خود می آید که دیگر نمی تواند به گذشته بازگردد و جبران مافات کند. از طرف دیگر هر قدر فرد کارهای خود را عقب بیاندازد، به این رویه عادت می کند و نظم، ترتیب و هدف های دیگر زندگیش را تحت تاثیر قرار می دهد.
از دیگر مضرات فردی تنبلی و سستی کاهش اعتماد به نفس افراد است. زمانی که نمی تواند طبق برنامه پیش برود و یا در انجام امور از دیگران عقب می افتد به مرور اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و تبدیل به یک فرد بی مصرف و مسئولیت ناپذیر می شود. چنین افرادی حاضر نیستند تن به هر کاری دهند و در همان جایگاهی که هستند باقی می مانند و گاهی اوقات نیز از جایگاه خود تنزل پیدا می کنند.
تنبلی نوع دوم تنبلی اجتماعی است که در محیطهای کاری (بخصوص بخش دولتی) و تحصیلی به مقدار فراوان دیده می شود. در چنین حالتی فرد دائم مجبور است برای انجام ندادن کارهای خود توجیه و دلایل غیر منطقی و غیر واقعی بیاورد تا در معرض توبیخ و استنطاق مدیر خود قرار نگیرد و یا برای حفظ موقعیت خود، بخشی از انرژی و وقت خود را صرف یافتن راهی برای فرار از کار و تلاش کند. علاوه بر آنچه گفته شد وقتی فردی در محیط های کاری و تحصیلی با تنبلی و سستی کارهای خود را انجام می دهد و یا به تعویق می اندازد این رفتار و عملکرد وی بر سایر کارکنان نیز تاثیر می گذارد و به صورت ناخودآگاه دیگران نیز تحت تاثیر رفتارهای این فرد به اندازه کافی تلاش و کوشش نمی کنند زیرا وقتی می بینند کسی که کار را به درستی انجام نمی دهد با کسی که بسیار تلاش می کند در یک ردیف قرار دارند، انگیزه کاری خود را از دست می دهد از طرف دیگر چنین کارکنانی در محیطهای کاری با استفاده از ابزارهای مختلف سعی در تخریب افرادی دارند که بهتر کار می کنند تا تنبلی و کاهلی وی در کار مشخص نشود.
عواقبی که متوجه فرد است این است که زمان به سرعت در حال گذر است و هر چه در انجام امور و کارهای واگذار شده سستی و اهمال کند، فرصت ها از دست می رود و زمانی به خود می آید که دیگر نمی تواند به گذشته بازگردد و جبران مافات کند
پیشنهاد می شود تحقیقاتی درخصوص تنبلی و اهمال کاری کارکنان بخش دولتی یا خصوصی صورت گیرد و علل تنبلی افراد بررسی شود و راهکارهای مبارزه با آن نیز استخراج شود. زیرا هر چه فرهنگ تنبلی و از زیر کار در رفتن در جامعه رشد و گسترش پیدا کند، کشور از پیشرفت و توسعه باز می ماند.
به نظر می رسد مسئولان و مدیران به این امر کمتر توجه داشته اند و تلاشی برای افزایش راندمان کاری و بهره وری نکرده اند. شاید اگر سیاست های تشویقی و تنبیهی در ادارات و بخصوص ادارات دولتی به نحو درستی صورت گیرد به مقدار قابل ملاحظه ای بتوان میزان ساعات کار مفید را افزایش داد. در این حالت کسانی که کمتر کار می کنند تنبیه شوند و افرادی که به اندازه کافی تلاش می کنند و باعث افزایش بهره وری کاری می شوند مورد تشویق قرار گیرند تا به مرور فرهنگ تنبلی و سستی از جامعه رنگ ببازد. زیرا هرچه فرد و جامعه به سمت تنبلی پیش برود به مرور تبدیل به یک عادت و فرهنگ می شود و از بین بردن آن نیز به همان مقدار سخت و ناممکن خواهد شد. والدین نیز باید علاوه بر رفتارهای عملی به فرزندان خود بیاموزند که تنبلی چه آسیب هایی را می تواند به خود فرد و جامعه ای که در آن زندگی می کند وارد می شود. در این خصوص والدین می توانند با دادن مسئولیت و کارهای مختلف و در حد توان به فرزندان خود جلوی تنبلی و سستی آنها را بگیرند و به آنها بیاموزند که کار و تلاش چقدر در رشد و پیشرفت آنان موثر است علاوه بر این آموزش به فرزندان و دادن مسئولیت به آنها موجب افزایش اعتماد به نفس و بالا رفتن روحیه مسئولیت پذیری در فرزندان نیز می شود.



