مبادا شما هم فریب بخورید

انسان ها باور و عقایدی دارند که اساس کار آنها را تعیین می نماید همین باورها و اعتقادات انسان است که او را از سایر موجودات متمایز می سازد چرا که بدین واسطه او راه تغییر و دگرگونی خویش را می پیماید که گاه این تغییر رو به سوی کمال است و گاه رو به سمت خسران.
باورهای متغیر
زندگی و شرایط سخت و آسان آن، به گونه ای است که باورها و عقاید ما را تحت الشعاع خویش قرار داده و سرنوشت دیگری برایمان رقم می زند.
از مهمترین و سرنوشت سازترین این شرایط می توان به آزمایشات الهی اشاره داشت هر آزمایش و ابتلائى در خواستهها و آرمان هاى مردمى كه مورد آزمایش قرار گرفتهاند، تغییراتى بوجود مىآورد آنچه، كه دیروز مورد تمایل نبود،امروز مورد علاقه شدید قرار می گیرد، حتى گاهى ممكن است با نشان دادن قیافه حیاتى انسان را بخود جلب نماید. و بالعكس آنچه كه دیروز مورد علاقه شدید بود، امروز مكروه و ناملایم جلوه كند. و بطور كلى زشتىها زیبا، و زیبائىها زشت می نماید. به همین جهت مقاومت منطقى در برابر آن دگرگونی ها از هر كسى ساخته نیست. با توجه به كثرت از پاى در آمدگان در هنگام آزمایش ها در طول تاریخ، راهى جز احساس شرمندگى از سرعت انعطاف و از دست دادن مقاومت و فریفته شدن در برابر عوامل ناچیز، دیده نمىشود.
از همین روست که امام علی علیه السلام می فرمایند: مبادا آنچه که مردم دنیا را فریفت شما را بفریبد که دنیا سایه ای گسترده و کوتاه تا سرانجامی روشن و معین آدمیان را رها نمی کند.( نهج البلاغه، ترجمه دشتی،خطبه 89)
سوغات دنیا مرگ است فریبش را نخور
" پس چیست نفع آن خانهاى كه از بنیادش شكسته مىشود و چه منفعتى است در عمرى كه در این دنیا مانند زاد و توشهاش رو به زوال است و چه سودیست در امتداد آن مدت كه مانند قطع شدن حركت، به پایان می رسد. اى مردم، آنچه را كه خداوند براى شما مقرر فرموده است مطلب و مطلوب خود تلقى كنید، و از اداى حق خداوندى آنچه را كه از شما خواسته است مسئلت نمایید."(نهج البلاغه، خطبه 113)
گوش هاى خود را با طنین مرگ آشنا بسازید پیش از آنكه فریاد مرگ گوش هاى شما را بكوبد. فرق بسیار است بین اینكه شما گوش هاى خود را با طنین مرگ آشنا بسازید و اینكه فریاد جانكاه مرگ سراغ گوش شما را بگیرد و آن را چنان بكوبد كه دیگر هیچ كارى از دستتان بر نیاید و هیچ صدایى را نشنوید
حال كه این كاخ سترگنماى دنیا در حال فرو ریختن و عمر پایدار نما رو به فناء است بیایید عمل به مقررات الهى را بجویید و بس، منظور امیرالمۆمنین علیه السلام از سۆال انكارى در هر سه موضوع اینست:
خانه در حال فرو ریختن، عمرى در حال فنا، زمانى در معرض انقطاع، نه اینست كه این موضوعات سودى ندارند و بیهوده و زاید مىباشند. زیرا زندگى در این دنیا با عمرى محدود و زمانى در معرض انقطاع، مطابق مشیت خداوندى است و همین موضوعات است كه وسیله به ثمر رسیدن شخصیت انسانها در گذرگاه رو به ابدیت است. آنچه كه مورد سۆال انكارى امیرالمۆمنین علیه السلام است، خیر و نفعى است كه از ذات این دنیا و عمر در حال فنا و زمان در معرض انقطاع به عنوان هدف نهایى تلقى شود و بعبارت دیگر این دنیا با همه امور چشمگیرش، آن خیر و سود را ندارد كه بتواند شخصیت آدمى را به هدف اعلایش برساند در حالى كه فقط با خیرات و كمالات الهى به ثمر خواهد رسید و عظمت به ثمر رسیده آن، فرا سوى عمر و زمان محدود است. حال كه این دنیا چنین است و حال كه عمر رو به فنا و زمان در معرض انقطاع است، چیزى جز آنچه را كه خداوند متعال آن را از ما خواسته است، مطلوب خود قرار ندهیم و از خدا، جز اداى حق او چیزى را مسئلت ننماییم.

"و دعوت مرگ را پیش از آنكه شما[براى عبور از پل مرگ]خوانده شوید به گوش هاى خود بشنوانید"
گوش هاى خود را با طنین مرگ آشنا بسازید پیش از آنكه فریاد مرگ گوش هاى شما را بكوبد.
فرق بسیار است بین اینكه شما گوش هاى خود را با طنین مرگ آشنا بسازید و اینكه فریاد جانكاه مرگ سراغ گوش شما را بگیرد و آن را چنان بكوبد كه دیگر هیچ كارى از دستتان بر نیاید و هیچ صدایى را نشنوید. از آن جمله:
1- كسى كه مىخواهد گوش هاى خود را با طنین مرگ آشنا بسازد، بدون تردید درباره زندگى و اصول و مبادى آن اندیشیده و صلاح و فساد آن را نیز تشخیص میدهد، در نتیجه مرگ و معناى با اهمیت آن را نیز درك مىكند.
2- شنیدن اختیارى طنین مرگ موجب آمادگى ورود به آن مىگردد، زیرا مىفهمد كه مرگ یعنى پل عبور به سراى ابدیتى كه ترس و اندوه در آن راهى ندارد.
در صورتى كه وصول اجبارى فریاد مرگ به گوش آدمى، جز به وحشت انداختن و رویاروى كردن او با مهیبترین و جانكاهترین حادثه، نتیجهاى در بر ندارد.
" پس چیست نفع آن خانهاى كه از بنیادش شكسته مىشود و چه منفعتى است در عمرى كه در این دنیا مانند زاد و توشهاش رو به زوال است و چه سودیست در امتداد آن مدت كه مانند قطع شدن حركت، به پایان می رسد. اى مردم، آنچه را كه خداوند براى شما مقرر فرموده است مطلب و مطلوب خود تلقى كنید، و از اداى حق خداوندى آنچه را كه از شما خواسته است مسئلت نمایید"
3- آن انسان كه مرگ را درك كرد و خود به استقبال شنیدن طنین پر معناى آن رفت به خوبى خواهد فهمید كه:
مرگ هر یك اى پسر همرنگ او است
پیش دشمن، دشمن و بر دوست، دوست
آنكه مىترسى ز مرگ اندر فرار آن ز خود ترسانى اى جان هوشدار روى زشت تست نى رخسار مرگ جان تو همچون درخت و مرگ برگ گر به خارى خستهاى خود كشتهاى ور حریر و قزدرى خود رشتهاى
نیز مىفهمد كه:
این جهان همچون درختست اى كرام ما بر او چون میوههاى نیم خام سخت گیرد خامها مر شاخ را زانكه در خامى نشاید كاخ را چون بپخت و گشتشیرین لب گزان سست گیرد شاخهها را بعد از آن چون از آن اقبال شیرین شد دهان سستشد بر آدمى ملك جهان
مولوى
(در این دنیا دل هاى پارسایان مىگرید اگر چه بخندند و اندوه آنان سخت می شود اگر چه شادمان باشند و خصومت آنان با نفسهاى امارهشان فراوان است اگر چه به آنچه به آنان روزى شده است مورد غبطه باشند.)
خلاصه کلام آنکه دنیا فریب کاری بیش نیست مبادا فریبش را خورده و به سرنوشت فریب خوردگان دچار گردی.
فرآوری: مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
1) نهج البلاغه، ترجمه دشتی
2) شرح علامه محمد تقی جعفری بر نهج البلاغه
مطالب مرتبط: