دانشجویان بیشتر از دیگر قشرهای مردم، مشتری فیلم‌های سینمای ایران هستند و به قول اقتصاددان‌ها بلیت سینما بیشتر از دیگران در سبد هزینه‌هایشان قرار می‌گیرد. شاید به این دلیل که اوقات فراغت بیشتری دارند و می‌توانند در روزهایی که دغدغه درس و امتحان ندارند با ر

دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
دانشجو ی تصویری
دانشجو ی تصویری نگاهی به تصویر دانشجویان در سینمای ایران دانشجویان بیشتر از دیگر قشرهای مردم، مشتری فیلم‌های سینمای ایران هستند و به قول اقتصاددان‌ها بلیت سینما بیشتر از دیگران در سبد هزینه‌هایشان قرار می‌گیرد. شاید به این دلیل که اوقات فراغت بیشتری دارند و می‌توانند در روزهایی که دغدغه درس و امتحان ندارند با رفقایشان راهی سینما شوند. دانشجویان بیشتر از دیگر قشرهای مردم، مشتری فیلم های سینمای ایران هستند و به قول اقتصاددان ها بلیت سینما بیشتر از دیگران در سبد هزینه هایشان قرار می گیرد. شاید به این دلیل که اوقات فراغت بیشتری دارند و می توانند در روزهایی که دغدغه درس و امتحان ندارند با رفقایشان راهی سینما شوند. ضمن این که این قشر نگاهی جدی تر به هنر هفتم دارد و علاقه مند است به عنوان مخاطبان فعال، نخبه و فرهیخته جامعه در جریان اتفاقات هنری روز قرار بگیرد. جویندگان علم و دانش چون بیشتر از دیگران روزنامه می خوانند به دیدن فیلم های روی پرده تشویق می شوند و انگیزه بیشتری برای دنبال کردن فیلم ها پیدا می کنند. ضمن این که دانشجویان دوست دارند در بحث های فرهنگی مشارکت داشته باشند و اظهار نظر کنند و به همین دلیل فیلم های اکران شده را با دقت رصد می کنند. تمرکز چند سالن خوب سینما در اطراف میدان انقلاب، خیابان فلسطین و میدان ولیعصر نشان می دهد سینماداران روی استقبال دانشجویان از فیلم ها حساب ویژه ای باز کرده و برای هر دانشگاه چند سالن سینما در نظر گرفته اند. از آن طرف گرایش اهالی دانشگاه به فیلم های سینمایی روی محتوای فیلم ها نیز تاثیر گذاشته است. در سال های میانی دهه 70 که میل شدید جوانان به دانشجو شدن و عبور از سد کنکور را شاهد بودیم به موازاتش سهم دانشجویان از شخصیت های فیلم های ایرانی نیز بیشتر شد. بیشتر فیلم های جوان پسند، قصه شان را با محوریت چند شخصیت دانشجو پیش می برند و در سکانس هایی از این فیلم ها رد پای دانشگاه و ساکنانش دیده می شود. تعداد فیلم های دانشجو محور آنقدر زیاد است که در این مطلب نمی توان به همه تنها اشاره کرد، اما بد نیست تعدادی از این شخصیت ها را از گنجینه سینمای ایران بیرون بکشیم و ببینیم فیلمسازان و نویسندگان چه مواجهه ای با این قشر داشته اند. اهالی دانشگاه در فیلم های سینمای ایران در قالب های متنوعی تصویر شده اند. گاه در قالب افراد معترضی که صدای فریادشان نظم دانشگاه را برهم ریخته است و گاه در چهره جوانانی دلداده که قلبشان فقط به عشق همکلاسی شان می تپیده است. در سینمای دوران اصلاحات، دانشجویانی بر پرده سینما نقش بستند که بیش از هر چیز پرشور، آرمانگرا و معترض بودند. نمونه آشکار این دانشجویان را می توان در فیلم «متولد ماه مهر» ساخته احمدرضا درویش مشاهده کرد که سعی داشت متناسب با فضای سیاسی آن سال ها تصویری از وضع اجتماعی کشور هم ارائه کند. فیلم، دو نیمه کاملا متفاوت دارد که بخش دوم را می توان آرمانشهر دانشجوی اخراج شده از دانشگاه (دانیال با بازی محمدرضا فروتن) دانست. در بخش دوم دانیال به مناطق جنگی می رود و خاطرات سال های خون و آتش را در ذهنش مرور می کند. متولد ماه مهر، نگاهی آسیب شناسانه به دانشگاه دارد و این پرسش را مطرح می کند که چرا دانشجویان علاقه مند به سیاست، با گرایش های مختلف، آستانه تحملشان این قدر پایین است و نمی توانند با یکدیگر وارد میدان مذاکره شوند. دانیال و مهتاب (دو نفری که تا آخرین لحظه پای حرفشان می ایستند و تسلیم فشارها نمی شوند) به عنوان شخصیت های محبوب و تحسین شده این فیلم به مخاطب معرفی می شوند. در سراسر فیلم تقریبا هیچ نمایی از فعالیت علمی این دانشجویان نمی بینیم و آنها همیشه درگیر تنش های حاشیه ای هستند. فیلم «دو زن» ساخته تهمینه میلانی نیم نگاهی به تحولات و چالش”‹های دانشگاه ها دارد. شخصیت فرشته (با بازی نیکی کریمی) به دنبال سلسله حوادثی گرفتار بحران های خانوادگی می شود و نمی تواند به دوران اوج تحصیلی گذشته بازگردد. میلانی در کنار نمایش شخصیت شکست خورده فرشته شخصیت رویا (با بازی مریلا زارعی) را نشان می دهد که پله های ترقی را طی کرده و مهندسی برجسته در رشته معماری شده است. این دو شخصیت در کنار هم نمایانگر تمایل شدید جامعه زنان برای مشارکت در عرصه های مختلف هستند. تمایلی که در قالب قصه پرفراز و نشیب دو زن یک بار سرکوب می شود و بار دیگر به ثمر می نشیند. فیلم «اعتراض» ساخته مسعود کیمیایی هم به رویداد های سیاسی روز و تاثیر آن در فضای دانشجویی نیم نگاهی دارد و هم به دانشجویانی می پردازد که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند. در یکی از سکانس های تاثیرگذار فیلم امیرعلی (داریوش ارجمند) وقتی می فهمد برادر دانشجویش، رضا (محمدرضا فروتن) در یک پیتزا فروشی به عنوان پیک موتوری کار می کند حسابی شرمنده می شود. آواز قو، روایت عشق پرسوز و گداز دو دانشجوی جوان است که البته بیشتر قصه اش در خارج دانشگاه رخ می دهد. فیلم نگاه بدبینانه ای به مسئولان دانشگاه دارد تا جایی که نشان می دهد حراست دانشگاه این دو نفر را در همه جا زیر نظر دارد و با دانشجویان به دلیل رفتن به یک اردوی تفریحی برخورد می کند. در فیلم «کما» تصویری باورپذیر و ملموس از زندگی شخصی یک دانشجوی نخبه می بینیم. محمدرضا گلزار در نقش دانشجویی برجسته ظاهر می شود که می خواهد از ایران مهاجرت کند. او طی تصادفی با یک جوان لمپن آشنا می شود و رابطه ای صمیمانه با او برقرار می کند. این دو نفر که دو قطب متضاد باهم هستند بتدریج در می یابند نقاط اشتراک زیادی دارند. در فیلم کما برای اولین بار دانشجــــویی را می بینیم که رفتار و حرکاتش شبیه به آدم های معمــولی است و مثل یک تـــافته جدا بافته به نظر نمی رسد. از بین فیلم های جدیدتر می توان به «دربند» اشاره کرد که مشکلات مهاجرت دانشجویان شهرستانی به تهران و دردسرهای حضور آنها در خوابگاه و خانه های اجاره ای را نشان می دهد. موضوعی که چند سال پیش در سریال «روزگار جوانی» با لحنی طنزآمیز به تصویر کشیده شد و مورد استقبال قرار گرفت. «سراب»، «راستش را بگو» و «در پناه تو» دیگر سریال هایی هستند که دانشجویان را در مرکز ثقل قصه قرار داده اند. در پناه تو اولین سریالی بود که بحث ازدواج های دانشجویی و روابط عاشقانه داخل دانشگاه را مطرح کرد. راستش را بگو نیز به سراغ دانشجویانی رفت که می خواستند آموخته هایشان در رشته جامعه شناسی و روان شناسی را به سطح جامعه بیاورند و اطرافیان خودشان را اصلاح کنند. سراب، ساخته حسین سهیلی زاده نیز درباره حمید، دانشجوی ممتاز رشته برق در یکی از دانشگاه های معتبر است که با تعدادی از دوستانش روی یک طرح علمی مهم تحقیق می کنند. با آن که این طرح علمی، مهم و بسیار قابل ملاحظه است، اما تعدادی از مسئولان آنچنان که باید حمید و دوستانش را حمایت نمی کنند. اهالی دانشگاه در فیلم های سینمای ایران در قالب های متنوعی تصویر شده اند. گاه در قالب افراد معترضی که صدای فریادشان نظم دانشگاه را برهم ریخته است و گاه در چهره جوانانی دلداده که قلبشان فقط به عشق همکلاسی شان می تپیده است. بخش سینما و تلویزیون تبیان منبع : روزنامه جام جم / احسان رحیم زاده

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها