خداوند عِیسَی بن مریم را صاحب شریعت کرد در...

شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۰
راویان امام(ع) / خیران خادم
راویان امام رضا(ع) / خیران خادم هدیه آنها را قبول کن، زیرا رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم هدایای یهود و نصاری را قبول میکردند. او از مَوالیان امام رضا عَلَیهِ السَّلَام و از خادمان خاصه ی آن جناب بوده است، همان گونه که از روایات معلوم میگردد او در خراسان همراه امام رضا سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه بوده و آن جناب را خدمت میکرده است و شَیخ طوسی او را در رِجال خود از اصحاب حضرت هادی سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه ذکر میکند و میفرماید: خیران خادم از ثِقات میباشد و بَرقِی نیز او را از راویان امام هادی میداند. نَجَاشِی گوید: خیران خادم امام رضا عَلَیهِ السَّلَام بوده و کتابی هم تالیف کرده که مُحَمَّد بن عِیسَی عبیدی از او روایت میکند و عَلّامَه حِلِّی نیز او را در بخش اول خلاصه ذکر کرده و گفته: او از اصحاب اَبُوالحَسَن سوم میباشد، شَیخ کَشِّی نیز روایتهای متعددی درباره ی او در رِجال خود ذکر میکند. خیران خادم گوید: در زمان امام جواد عَلَیهِ السَّلَام حج به جای آوردم و یکی از روزها خواستم نزد آن حضرت بروم. نزد یکی از خادمان که مقام ارجمندی نزد آن جناب داشت رفتم و از وی خواستم تا مرا به حضور امام برساند، وقتی که وارد مدینه شدیم، گفت: خود را مهیا کنید که قصد داریم حضور آن حضرت برویم، من همراه او راه افتادم تا آن گاه که به در منزل امام عَلَیهِ السَّلَام رسیدیم. خیران در حضور امام جواد او وارد منزل شد و من در کنار در منزل منتظر ماندم تا اجازه ی ورود داده شود، مدتی انتظار کشیدم دیدم از او خبری نیست خودم وارد شدم، او مرا دید و گفت: امام از منزل بیرون شده است، من سرگردان ماندم که چرا چنین شد در این هنگام خادمی آمد و گفت: تو خیران هستی؟ گفتم: آری من خیرانم، گفت: وارد شو من وارد شدم، دیدم امام ابوجَعْفَر عَلَیهِ السَّلَام بالای بامی کوتاه ایستاده است. بعد از این خادمی آمد و فرشی در آنجا پهن کرد و امام روی آن نشست، هیبت و بزرگی او مرا فراگرفت و اراده کردم به طرف آن جناب بروم، ابوجَعْفَر عَلَیهِ السَّلَام به پله ها اشاره کردند و من از پله ها بالا رفتم و در روی آن سطح ایستادم، امام دست خود را به طرف من دراز کردند، من دست او را گرفتم و بوسیدم و به صورت خود نهادم و همان گونه که دستش در دست من بود مرا بر زمین نشانید. در اینجا که هنوز دست من در دست او قرار داشت و هیبت او مرا فراگرفته بود امام از من سۆالاتی کردند، رَیَّان بن شَبِیب از من درخواست کرده بود هر گاه خدمت ابوجَعْفَر عَلَیهِ السَّلَام رسیدی از طرف من هم به او سلام برسان و بگو برای من و فرزندانم دعا کند، من هم گفته های او را به امام سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه رسانیدم، امام درباره ی او دعا کردند ولی از دعا کردن درباره ی فرزندش خودداری کردند. بار دیگر عرض کردم رَیَّان برای خود و فرزندش التماس دعا کرده است، امام بار دیگر او را دعا کردند ولی در مورد فرزندش سکوت نمودند، بار سوم تکرار کردم باز هم درباره ی فرزندش دعایی نکرد، من با او وداع کردم و هنگامی که خواستم از منزلش بیرون شوم امام آهسته سخنی گفت که من آن را نفهمیدم، خادم دنبال من روان شد تا مرا مشایعت کند، من از او پرسیدم امام چه فرمودند؟ که من آن را خوب نشنیدم. گفت: امام درباره ی فرزند رَیَّان که شما برای او طلب دعا کردید، فرمود: این کیست که میخواهد خود را هدایت کند، این مرد در بلاد مشرکان متولد شده و اکنون که از آنجا آمده است از آنها بدتر میباشد، هر گاه خداوند اراده کند که او را هدایت نماید هدایت خواهد کرد. حدیث دیگری از خیران در مورد هدیه عَلی بن مهزیار گوید: برای خیران خادم نوشتم هشت درهم برایت میفرستم، آن درهم ها را برای من از طَرَسُوس هدیه فرستاده اند و دوست نمیدارم بار دیگر آنها را برای صاحبش برگردانم و یا بدون امر شما در آن دخل و تصرفی بنمایم، آیا دستور میدهی آنها را قبول کنم و یا برگردانم، اینک هر چه نظر میدهی عمل میکنم. او برای من نوشت هدیه آنها را قبول کن، زیرا رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم هدایای یهود و نصاری را قبول میکردند. در حدیث دیگری از خیران روایت شده که او گفت: برای امام عَلَیهِ السَّلَام نوشتم: مردی نزد ما می آید و حق شما در گردن اوست و او هم میداند که حق با شما میباشد، او از من سۆال میکند با او چگونه معامله نمایم، من عقیده دارم باید وجوه بریه را از آنها در نهانی بگیریم. امام در پاسخ نوشتند: هر گونه میخواهی عمل کن رای تو رأی من میباشد، هر کس از تو اطاعت کند مانند این است که از من اطاعت کرده باشد. روایت او در مُسْنَد الرِّضَا او یک حدیث از امام رضا سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه روایت میکند که آن در کتاب امامت حدیث 346 نقل شده است. خیران گوید: مردی در خراسان از امام عَلَیهِ السَّلَام پرسید ای سید من اگر حادثه ای پیش آمد به کجا بروم فرمودند: به ابوجَعْفَر رجوع کن، خیران گوید: مثل این که این مرد از صغر سن امام جواد تعجب کرد و لذا امام رضا فرمودند: خداوند عِیسَی بن مریم را صاحب شریعت کرد در حالی که از فرزندم ابوجَعْفَر کوچکتر بود. منبع: راویان امام رضا(ع) در مسندالرضا بخش حریم رضوی

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها