فرهنگ سیاست زده. این واژه سالیان سال است که در تحلیلهای مربوط به اوضاع فرهنگ و هنر به کار برده میشود. سیاستزدگی فرهنگی اما در آغازین روزهای سال 90 و دهه منتهی به سال 1400 رنگ و بوی دیگری گرفت.

سیاست گذاری برای سینمای سیاسی
فرهنگ سیاست زده. این واژه سالیان سال است که در تحلیلهای مربوط به اوضاع فرهنگ و هنر به کار برده میشود. سیاستزدگی فرهنگی اما در آغازین روزهای سال 90 و دهه منتهی به سال 1400 رنگ و بوی دیگری گرفت.
سیاستزدگی فرهنگی امروز متفاوتتر از هر زمان دیگری است. بوی قدرت بدجور از ورای این رفتارها به مشام میرسد. بوی قدرت صندلیهای خالی شده و صندلیهای در انتظار. این جنگ قدرت همواره بوده و هست، به خصوص در جامعه دو قطبی ایران؛ اما جنگ قدرت این روزها با گذشته هم فرق کرده است. نام ارزش را میآورند و با بیارزشترین الفاظ به فرهنگ و هنر حمله میکنند.
اما در میان همه مظاهر فرهنگ و هنر، سینما، حسابش با بقیه کاملا جداست. سینما یعنی قدرت و هر که نبض سینما را در دست داشته باشد صاحب قدرت است و اگر کسی این قدرت را از دست بدهد به هر دری میزند تا دوباره شیرینی این قدرت را زیر زبانش بچشد. اما وقتی موازنه این بازی قدرت بر هم میریزد دیگر فرقی نمیکند که چه کسی قدرت دارد، چه کسی نیمه قدرت دارد و چه کسی شایستگی این قدرت را دارد. سینما در این جامعه یعنی قدرت. با سینما میتوان نبض جامعه را در دست داشت.
برای جامعهای که با قهرمانان فیلمهایش زندگی میکنند، سینما ابزار قدرتی است تا قدرت تفکر را از او بربایند با نشان دادن فیلمهای سخیف (نه فقط در قامت فیلمهای کمدی که چه بسا بسیاری از فیلمهای مدعی روشنفکری و تفکر اجتماعی کارکردی بسیار بدتر از یک کمدی سخیف در تغییر تفکر و ذائقه مخاطب دارند). و همین سینما که روزی معاون سینمایی آن در بدو حضور با افتخار از طرح ریزی احیاء مضمون سیاسی در آن سخن میگفت حالا سیاسی کاری بلای جانش شده است.
سینمایی که در اکران نوروزی خود سیاسیترین فیلم تاریخش را روی پرده سینما میفرستد، جنگ قدرت باعث میشود تا سیاست، دو فیلم دیگرش را که اتفاقا طعنه به سیاست میزدند، پائین بکشد و معاونت سینمایی را که خود روزی مشاور هنری رئیس جمهور بوده در وضعیتی سخت قرار دهد.
سینمایی که معاون سینمایی آن روزی به دلیل جایگاه سیاسی خود میتواند مهر توقیف را از پیشانی فیلمی (درباره الی) پاک کند، روز دیگر به دلیل فشارهای سیاسی و حرفهای سیاسی همان کارگردان در یک محفل غیرسیاسی معاون سینمایی را وادار به توقف ساخت فیلم همان فیلمساز میکند و وقتی همان فیلمساز با همان فیلم توقیفی برای سینمایش اسکار به ارمغان میآورد همه برایش کلاه از سر بر میداریم و او را فرزند ایران میخوانیم اما رسانه ملی همان کشور او را بیگانه میداند!. و این رابطه سینما و سیاست است. رابطهای که به تعبیر رئیس دیگر باید گفت سابق خانه منحله سینما مثل شمشیر دو لبه میماند.
و این حال و روز امروز سینمای ایران است که باردیگر حوادث گذشته برایش همچنان بهوجود میآید، فیلمهایش از شوراهای قانونی سینمایی مجوز میگیرد اما افرادی در پستوها برای پائین کشیدن همان فیلمها جلسه میگذارند و تصمیمگیری میکنند.
سینمای سیاسی یعنی این که دولت نمیتواند سیاستهای سینمایی خودش را هم اجرا کند و زیرمجموعههایش نظیر حوزه هنری و شهرداری در مقابل وزیر ارشاد و معاونت سینماییاش قرار میگیرند.
سینمای سیاسی یعنی این که دولت نمیتواند سیاستهای سینمایی خودش را هم اجرا کند و زیرمجموعههایش نظیر حوزه هنری و شهرداری در مقابل وزیر ارشاد و معاونت سینماییاش قرار میگیرند.
سینمایی سیاسی متولی سینمایش صاحب هیچ سینمایی نیست و بهراحتی فیلمهایش را از سینماها پائین میکشند. و سینمای سیاسی یعنی سیاستی که باعث میشود نیمی از سینماهای کشوری در دست حوزه هنری باشد و حوزه هنری برای نمایش فیلمهای سینمایی که متولی دارد تصمیمگیری و شهرداری هم حوزه را در این تصمیم همراهی کند و همه اینها را در پاس دفاع از ارزشها بدانند.
سینمای سیاسی یعنی این که گروهی در اتاقهای فکر برای ضربه زدن به رئیس سازمان سینمایی کشوری جلسه میگذارند و گروهی دیگر نمیتوانند آن رئیس را حتی ببینند و آن رئیس از حرفهایی سخن میگوید که باید در سینهها حبس شود.
سینمایی سیاسی یعنی این که وزیر ارشادش باید برای ادامه اکران فیلمی که معاونت سینمایی وزارتخانهاش برای آن مجوز داده به مجلس برود و مورد پرسش قرار گیرد.
سینمایی سیاسی یعنی این که گونه سیاسی در سینمای کشوری (چه مثبت و چه منفی) احیاء میشود اما این سیاست، افرادی سیاسی و جریانات سیاسی هستند که برای اکران همان فیلمها تصمیمگیری میکند.
و در شرایطی که سینمای ایران این روزها در حال گذار از مرحله تصمیمات سنتی به سمت قانونمداری است ( چه با خانه سینما و چه بودن خانه منحله سینما) باید دید این جریان سیاسی میگذارد سینمای ایران بالاخره دارای قانون شود و جواد شمقدری در مهمترین دوران زندگی خود میتواند نقش منجی را برای کلیت سینما ایفا کند و یا او هم همچون بسیاری از گذشتگان خود در این سیاستزدگی حل خواهد شد و تبدیل به خاطرهای میشود از کارهایی که میخواست انجام دهد و نگذاشتند!
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:سینمای ایران / احسان هوشیارگر