گفتوگو با و پژوهشگر حوزوی حجتالاسلام صادقی به مناسبت دهم ربیعالاول سالروز ارتحال فاطمه معصومه سلام الله علیها
حضرت معصومه از نگاه ائمه اطهار قسمت اول گفتوگو با و پژوهشگر حوزوي حجتالاسلام صادقي به مناسبت دهم ربيعالاول سالروز ارتحال فاطمه معصومه سلام الله عليها دهم ربيعالاول سالروز ارتحال بانويي از تبار اهل بيت پيامبر (صلوات الله عليه و آله) است که دختر امام، خواهر امام و عمه امام است و ارادتمندان کويش او را عمه سادات مي خوانند. ضمن تسليت رحلت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها) شمهاي از شخصيت ايشان را تشريح نماييد. بحث درباره صديقه طاهره ميدان وسيعي مي طلبد اولاً در روايات آمده است مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ [1] «عارفا بحقها» در زيارت ساير ائمه معصومين هم آمده است در زيارت علي بن موسي الرضا(عليه السلام)[2] و نيز در زيارت ابا عبد الله(عليه السلام) آمده «من أتاه عارفا به حقه» [3] در خصوص قيد«عارفاً به حقه» و شناخت حضرت معصومه(عليها السلام) در چند محور ميتوان سخن گفت، اول شناخت شناسنامهاي آن حضرت ؛ دوم: شناخت ويژگيها و صفات والاي آن حضرت و سوم: علت تشريف فرمايي ايشان به قم و فضائل زيارت حضرت معصومه(عليها السلام) و در بخش پاياني «قم از ديدگاه مکتب اهل بيت(عليهم السلام)» لطفاً به طور مختصر در خصوص بخش نخست، يعني همان شناخت شناسنامه اي آن حضرت توضيح دهيد. ايشان در سال 173 ه ق در اول ماه ذيالقعده در مدينه به دنيا آمدند و در مدينه نمو پيدا کردند، حضرت موسي بن جعفر(عليهما السلام) اولاد بسياري داشتند و برخي از ارباب نسب، 37 فرزند براي ايشان شمردهاند، اما در ميان دختران موسي بن جعفر (عليهما السلام) هيچ کس به عظمت و قدر و منزلت و افضليت و برتري حضرت معصومه نمي باشد، ايشان برجستهترين دختر موسي بن جعفر (عليهما السلام) مي باشند، در سال 201 هـ ق که مامون، امام رضا عليه السلام در پوشش ولايت عهدي، به ايران و مرو و خراسان آورد، يک سال بعد خواهر گرامياش به عشق شوق ديدار و تجديد عهد با امام زمانش به سوي خراسان حرکت کردند، اين سفر ادامه داشت تا اينکه به ساوه رسيدند و بر اساس نقل مورخين، حضرت درآنجا مريض شدند و در بستر بيماري افتادند و البته داستان مفصل است، ايشان همراهاني داشتهاند و جنگي در گرفته است و مأموران حکومتي، بسياري از همراهان حضرت را کشتند و به خاطر اين حادثه غم انگيز، حضرت تب دار و بيمار شدند. موسي بن خزرج بن سعد اشعري که از فقها و بزرگان زمان خودش بوده و در قم ساکن بوده، وقتي با خبر شدند حضرت در ساوه هستند، به پيشواز حضرت به ساوه رفتند و حضرت را سوار ناقه کردند و مهار ناقه آن حضرت را موسي بن خزرج اشعري گرفته و به قم آورد و حضرت 17 روز در شهر قم اقامت کردند و بعد از آن روح بلند و والاي ايشان به عالم ملکوت پرواز کرد. بعضي از بزرگان گفتهاند که حضرت را در شهر ساوه مسموم کردند و بعد از اين جريانات حضرت سوال کردند چند فرسخ تا قم فاصله است؟ پاسخ دادند ده فرسنگ، حضرت فرمودند: مرا به قم ببريد که من از پدرانم شنيدهام که قم مرکز شيعيان است، موسي بن خزرج بن سعد اشعري که از فقها و بزرگان زمان خودش بوده و در قم ساکن بوده، وقتي با خبر شدند حضرت در ساوه هستند، به پيشواز حضرت به ساوه رفتند و حضرت را سوار ناقه کردند و مهار ناقه آن حضرت را موسي بن خزرج اشعري گرفته و به قم آورد و حضرت 17 روز در شهر قم اقامت کردند و بعد از آن روح بلند و والاي ايشان به عالم ملکوت پرواز کرد. حضرت معصومه(سلام الله عليها) در نگاه روايات و ائمه اطهار(عليهم السلام) از چه جايگاهي برخوردار هستند؟ حضرت معصومه از زنان کمل تاريخ اسلامند، هم از نظر شخصيت علمي و هم کمالات ديگر ؛ مرحوم علامه در بحار الانوار نقل ميکند: عدهاي از مردم قم به مدينه آمدند تا به محضر موسي بن جعفر برسند ولي حضرت تشريف نداشتند، مسائل و مطالب را مکتوب کردند و به دست فاطمه معصومه(سلام الله عليها) دادند و حضرت سن مبارکشان بين 5 تا 6 سال بوده است و تمام مسائل را جواب دادند ؛ موسي بن جعفر(عليهما السلام) وقتي برگشتند و به جوابها نگاه کردند، غنچه لبش باز شد و فرمود: «فداها ابوها»[4] سه مرتبه فرمود پدر فداي دختري باد که در اين سن کم توانسته است اين سوالات سنگين را جواب دهد، اصولاً حساب اهل بيت(عليهم السلام) از بقيه مردم جداست در سال 61 هجرت وقتي قافله اسيران را به شهر شام بردند، مردم از يزيد درخواست کردند اجازه بدهد امام سجاد(عليه السلام) بر بالاي منبر بروند تا سخنراني کنند و فکر ميکردند، امام مرعوب جمعيت ميشود و مطالب يادش ميرود و ميخواستند حضرت را استهزا کنند، يزيد حاضر نشد تا اينکه بالاخره اجازه داد و حضرت به منبر رفت و خطبهاي خواندند، «فضجّ الناس بالبکاء» ...[5] اندر فراز منبر هر کس بديد گفتا به به طلوع کرده بر منبر آفتابي يزيد که دشمن خوني اهل بيت(عليهم السلام) است و گفت من اين خاندان را ميشناسم انه من اهل بيت قد ذق العلم ذقا اينها در همان گهواره مادر، شير علم به دهان ايشان ريختهاند . حضرت معصومه از چه عظمتي برخوردار بودند؟ در عظمت حضرت معصومه (سلام الله عليها) همين مقدار بس که او براي تجديد عهد با امام رضا، سلطان سرير ارتزاق، ثامن الحجج(عليه السلام) از مدينه حرکت کردند، به شوق برادر و امام و رهبر معصوم خودش، رنج اين راه بر خود آسان نمودند و اين نشان ميدهد که ايشان يک زن ولايت مدار است و عارف به حق امام زمان خودش ميباشد. دوري از امام و برادر خود، ايشان را به گونهاي رنج ميداد که به شوق او رنج سفر بر خود هموار کرد. به برخي از ويژگي ها و مقامات آن حضرت اشاره کنيد؟ اول، مقام شفاعت: شفاعت در عالم قيامت از مقاماتي است که حضرت از آن مقام برخوردار هستند، چون در عالم برزخ شفاعت وجود ندارد و در روايت است «وَ اللَهِ مَا نَخَافُ عَلَيْکُمْ إلَّا الْبَرْزَخَ»؛ سوگند به خدا که ما بر شما نگران نيستيم مگر از عالم برزخ. و امّا در قيامت چون در آنجا شفاعت بدست ماست، پس ما اولى هستيم به شفاعت نمودن از شما. ويژگي شفاعت و اتصاف آن حضرت به اين جايگاه در زيارتنامه آن حضرت تصريح شده است. دوم، داشتن زيارت مأثوره: امامان(عليهم السلام) ما زيارت ماثوره دارند، ولي معصوم زادهها و امام زادگان زيارت نامه ماثوره ندارند مثلاً زينب کبري (سلام الله عليها) آن شير زن کربلا با آن عظمت و بزرگي و مقامات عاليه زيارت ماثوره ندارد، بعضي امام زادگان زيارت ماثوره دارند از ويژگيهاي اين بانوي مکرمه اسلام اين است که زيارت ماثوره از حضرت جواد(عليه السلام) درباره ايشان رسيده است و در زيارتنامه ايشان آمده است يا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ [6] دختر موسي بن جعفر از تو ميخواهم که مرا شفاعت کني، زيرا جايگاه بلند و رفيعي داري. زکريا بن آدم از حضرت خواست از شهر قم بيرون بروند حضرت فرمود، شما در شهر قم بمانيد خدا به وسيله شما بلايا را از شهر قم دفع ميکند، همان طوري که بلايا را از بغداد توسط پدرم دفع کرده است خدا ميداند از روزي که اين بانوي بزرگ در قم اجلال نزول کردند، چقدر خيرات و برکات و چقدر معجزات و خوبي ها و خيرات به اين سرزمين نازل شده است و چه بلاها و شروري از اين سرزمين دفع شده است. اين جايگاه دختر موسي بن جعفر است که از خاندان کرم هستند ؛ در زيارت جامعه آمده است که وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُکُمُ الْکَرَم [7] زکريا بن آدم که در قبرستان شيخان قم دفن هستند، از بزرگان و نامآوران و فقهاي عصر خودشان هستند از اصحاب جليلالقدر امام هشتم بودند، نقل است که شخصي اهل قم بود، نزد امام رضا(عليه السلام) آمد و گفت شُقَّتِي بَعِيدَةٌ وَ لَسْتُ أَصِلُ إِلَيْکَ فِي کُلِّ وَقْتٍ فَمِمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي، شما در مرو خراساني و من در بلاد بعيده ام و به شما دست رسي ندارم فَمِمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي من معالم دينم را از چه کسي بگيريم حضرت فرمود : زَکَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا فرمود شما را حواله ميدهم به زکريا بن آدم که امين دين و دنياي مردم است [8] و حضرت وظيفه عالمان ديني و مسئوليت عالمان ديني را اينجا بيان کردهاند که ايشان بايد امين دين و دنياي مردم باشند و گرنه علم تنها باعث سعادت بشر نميشود، همان طوري که پرنده با دو بال پرواز ميکند، عالماني موفق اند که علم و عمل را توأمان دارند و خود ساخته باشند. زکريا بن آدم از حضرت خواست از شهر قم بيرون بروند حضرت فرمود، شما در شهر قم بمانيد خدا به وسيله شما بلايا را از شهر قم دفع ميکند، همان طوري که بلايا را از بغداد توسط پدرم دفع کرده است [9] جايي که به برکت وجود زکريا بن آدم بلا دفع شود، دختر مو سي بن جعفر جاي خود دارد ؛ 13 قرن است که اين بانوي بزرگوار در اين شهر نزول اجلال کرده اند و منشأ برکات الهي بوده است و از همه مهمتر، شکل گرفتن حوزه علميه قم در منطقه کويري و نيمه بياباني قم است، اما خداوند آنقدر اين بانوي بزرگوار را منشأ خيرات قرار داده که قم ام القراي جهان شده است. حضرت معصومه (سلام الله عليها) هم دختر امام و هم عمه امام و هم خواهر امام است، شفاعت مختص به آخرت نيست بلکه از همين دنيا شروع ميشود و به آخرت ميرسد. زريه پيامبر هر کجا باشند چه در مشرق و مغرب بلخ و بخارا و عراق باز هم نسل پاک پيامبرند. گر ز مغرب بر زند خورشيد سر عين خورشيد است نه چيز دگر حضرت معصومه (سلام الله عليها) هم دختر امام و هم عمه امام و هم خواهر امام است، شفاعت مختص به آخرت نيست بلکه از همين دنيا شروع ميشود و به آخرت ميرسد. «آفتاب»، «آفتاب» است ولو از مغرب زمين طلوع کند، هر کجا فرزندان رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) باشند «فرزندان فاطمه» باشند منشأ خيراتند. در ادامه زيارت حضرت آمده است که « فانّ لکِ عندالله شان من الشان» يعني تو شأني داري که عقول بشر نميتواند به آن «شأن» برسد و واقعا بهت آور و توصيف ناپذير است و اين جمله را هزاران نفر گفتهاند و نه اشخاص عادي و معمولي؛ امام خميني(ره) که معمار انقلاب است، بعد از 16 سال تبعيد اولين کاري که بعد از ورود به اين شهر مقدس انجام مي دهد زيارت حضرت فاطمة معصومه (سلام الله عليها) است و دست به سينه در مقابل دختر موسي بن جعفر ميگويد: يا «فاطمة اشفعي في الجنه» همه عالمان ما از اين بانوي گرامي ميخواهند که مشمول شفاعت ايشان قرار بگيرند. پي نوشت ها: [1] - بحارالأنوار ج : 48 ص : 317 عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَي الرِّضَا (عليه السلام) قَالَ قَالَ يَا سَعْدُ عِنْدَکُمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَي قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ [2] - عيونأخبارالرضا(عليه السلام) ج : 2 ص : 259 حدثنا الحسين بن إبراهيم بن تاتانة و الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المکتب و أحمد بن علي بن إبراهيم بن هاشم و محمد بن علي ماجيلويه و محمد بن موسي بن المتوکل و علي بن هبة الله الوراق رضي الله عنهم قالوا حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه عن محمد بن أبي عمير عن حمزة بن حمران قال قال أبو عبد الله ع يقتل حفدتي بأرض خراسان في مدينة يقال لها طوس من زاره إليها عارفا به حقه أخذته بيدي يوم القيامة فأدخلته الجنة و إن کان من أهل الکبائر قال قلت جعلت فداک و ما عرفان حقه قال يعلم أنه إمام مفترض الطاعة شهيد من زاره عارفا به حقه أعطاه الله تعالي له أجر سبعين ألف شهيد ممن استشهد بين يدي رسول الله ص علي حقيقة و في حديث آخر قال قال الصادق ع يقتل لهذا و أومي بيده إلي موسي ع ولد به طوس و لا يزوره من شيعتنا إلا الأندر فالأندر [3] - حدثني أبي رحمه الله عن سعد بن عبد الله عن محمد بن الحسين عن الحسن بن محبوب عن صباح الحذاء عن محمد بن مروان عن أبي عبد الله ع قال سمعته يقول زوروا الحسين ع و لو کل سنة فإن کل من أتاه عارفا بحقه غير جاحد لم يکن له عوض غير الجنة و رزق زرقا واسعا و أتاه الله بفرج عاجل إن الله وکل بقبر الحسين بن علي ع أربعة آلاف ملک کلهم يبکونه و يشيعون من زاره إلي أهله فإن مرض عادوه و إن مات شهدوا جنازته بالاستغفار له و الترحم عليه حدثني حسن بن عبد الله بن محمد بن عيسي عن أبيه عن الحسن بن محبوب بإسناده مثله (کاملالزيارات ص : 86 ) [4] - الفاطمة المعصومة (سلام الله عليها) - محمد علي المعلم - ص 76 -77 السيد أحمد المستنبط عن کتاب کشف اللئالي لابن العرندس الحلي ، وحاصلها : أن جمعا من الشيعة قصدوا بيت الإمام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) للتشرف بلقائه والسلام عليه ، فأخبروا أن الإمام (عليه السلام) خرج في سفر وکانت لديهم عدة مسائل فکتبوها ، وأعطوها للسيدة فاطمة المعصومة ( عليها السلام ) ثم انصرفوا . وفي اليوم التالي - وکانوا قد عزموا علي الرحيل إلي وطنهم - مروا به بيت الإمام ( عليه السلام ) ، ورأوا أن الإمام (عليه السلام) لم يعد من سفره بعد ، ونظرا إلي أنه لا بد لهم أن يسافروا طلبوا مسائلهم علي أن يقدموها للإمام ( عليه السلام ) في سفر آخر لهم للمدينة ، فسلمت السيدة فاطمة (عليها السلام) المسائل إليهم بعد أن کتبت أجوبتها ، ولما رأوا ذلک فرحوا وخرجوا من المدينة قاصدين ديارهم . وفي أثناء الطريق التقوا بالإمام الکاظم (عليه السلام) وهو في طريقه إلي المدينة ، فحکوا له ما جري لهم فطلب إليهم أن يروه تلک المسائل ، فلما نظر في المسائل وأجوبتها ، قال ثلاثا : فداها أبوها . فإن صحت هذه الحکاية فهي تدل - أولا : - علي أن السيدة فاطمة المعصومة عاصرت أباها مدة طويلة من الزمن فيکون القول بأن ولادتها سنة 183 ه أو 179 ه غير صحيح قطعا . وثانيا : تدل علي المقام العلمي الرفيع الذي بلغته السيدة فاطمة المعصومة (عليها السلام) ، بل کما قال الشيخ مهدي پور إنه دليل علي أنها عالمة غير معلمة ، هذا مع التوجه إلي أنها کانت صغيرة السن آنذاک [5] - منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج2، ص: 995 ؛ کامل بهائى، ص 300 [6] - بحارالأنوار ج : 99 ص : 267 يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلَا تَسْلُبَ مِنِّي مَا أَنَا فِيه [7] - زيارت جامعه کبيره ؛ مفاتيح الجنان ؛ منلايحضرهالفقيه ج 2 ص 615 [8] - وسائلالشيعة ج : 27 ص : 146 عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُسَيَّبِ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) شُقَّتِي بَعِيدَةٌ وَ لَسْتُ أَصِلُ إِلَيْکَ فِي کُلِّ وَقْتٍ فَمِمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي قَالَ مِنْ زَکَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْمُسَيَّبِ فَلَمَّا انْصَرَفْتُ قَدِمْنَا عَلَي زَکَرِيَّا بْنِ آدَمَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا احْتَجْتُ إِلَيْهِ [9] - بحارالأنوار ج : 49 ص : 278 عَنْ زَکَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) إِنِّي أُرِيدُ الْخُرُوجَ عَنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ کَثُرَ السُّفَهَاءُ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ أَهْلَ قُمَّ يُدْفَعُ عَنْهُمْ بِکَ کَمَا يُدْفَعُ عَنْ أَهْلِ بَغْدَادَ بِأَبِي الْحَسَنِ (عليه السلام) تهيه و تنظيم - حامد رهنما - گروه حوزه علميه تبيان



