اگر این روزها کمی با دقت به خانه‌ها، گروه‌های فامیلی، محل کار یا حتی شبکه‌های اجتماعی نگاه کنیم، یک چیز نگران‌کننده کاملاً به چشم می‌آید: «قهرهای ریز و درشت»؛ از جواب ندادن یک پیام و ترک گروه، تا قطع رفت‌وآمد چندساله بین خواهر و برادر.

ابوالقاسم شکوری
پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۸
از زخم کینه تا عبادت وصل‌کردن دل‌ها

اوضاع سخت اقتصادی، تورم، خستگی‌های مزمن، فشارهای روحی و توقعاتی که برآورده نمی‌شود، همه مثل بنزین روی آتش سوءتفاهم‌ها ریخته‌اند. اسلام اما قهر را یک مسئله صرفاً اخلاقی نمی‌بیند؛ آن را گاهی تا حد «گناه» و آشتی را تا حد «عبادت» بالا می‌برد. قرآن و روایات، هم ریشه‌های این قهرها را نشان می‌دهند، هم راه درمان را.

***

قهر معمولاً از یک «رنجش کوچک» شروع می‌شود: خواهر می‌گوید: «در عروسی من کمک نکردی.» همکار فکر می‌کند: «حق من در ارتقا ضایع شد.» دوست احساس می‌کند: «در سختی‌ها تنهایم گذاشتی.»

اگر این احساسِ بی‌عدالتی و بی‌احترامی، روی هم تلنبار شود و کسی پیش‌قدم گفت‌وگو نشود، قهر تبدیل به عادت می‌شود.

اوضاع دشوار اقتصادی هم این روند را تشدید می‌کند: وقتی مرد خانواده زیر فشار اجاره‌خانه و قسط له شده، حوصله توضیح دادن ندارد؛ وقتی مادر از هزینه‌های زندگی خسته است، زودتر می‌رنجَد؛ وقتی همکاران هر روز استرس از دست دادن شغل دارند، حس رقابت و سوءظن بیشتر می‌شود، این‌جاست که اختلاف‌ها، که می‌توانست با یک گفت‌وگوی آرام حل شود، به قهر می‌کشد؛ قهری که قرآن آن را فقط یک مسئله روانی نمی‌داند، بلکه تهدیدی برای «تقوا» و «اخوت ایمانی» معرفی می‌کند، آنجا که می‌فرماید:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات: ۱۰)

«مؤمنان فقط برادرند؛ پس میان برادرانتان اصلاح کنید و از خدا پروا کنید، شاید مورد رحمت قرار گیرید.»

طبق این کریمۀ قرآنی، فهر میان دو برادر ایمانی، جامعه از رحمت خدا دور می‌شود. یعنی قهر، فقط درد فردی نیست؛ «رحمت جمعی» را هم کم می‌کند.

قهر در خانواده

خانواده، در نگاه اسلام، محل «مودت» و «رحمت» است (روم: ۲۱). قهر طولانی در این محیط، زیربنای عاطفی انسان را تخریب می‌کند.

پدری که زیر فشار مالی است، در یک مشاجره کوچک سر سفره، به پسرش می‌گوید: «تو هیچ‌وقت نمی‌فهمی من چی می‌کشم.» پسر، احساس بی‌ارزشی می‌کند، چند روز بعد جواب سلام پدر را سرد می‌دهد، بعد هم عملاً ارتباطش را به حداقل می‌رساند. در خانه‌ای که باید پناهگاه باشد، «سکوتِ خشمگین» حاکم می‌شود.

اما اولین قدم برای شکستن سکوتِ خشمگین، پیش‌قدم شدن برای گذشت است؛ نه انتظار اینکه دیگری اول اقدام کند. این کار، نه تنها ارتباط را ترمیم می‌کند، بلکه فضایی از مودت و رحمت را دوباره در خانه برقرار می‌سازد.

قهر در محیط کار؛ تهدید پنهان بهره‌وری

کم‌حرف زدن، اطلاعات را پنهان کردن، زیرآب‌زدن، جواب ندادن سلام، دور زدن همکار؛ همه این‌ها «قهرهای حرفه‌ای» است. شاید ظاهراً گناهِ کبیره نباشد، اما اثرش روی کار و جامعه سنگین است:

همکاری‌ها را تبدیل به رقابت مخرب می‌کند؛ اعتماد را از بین می‌برد؛ تمرکز و خلاقیت را کم می‌کند؛ در نهایت، بهره‌وری و کیفیت کار را پایین می‌آورد. در حالی که قرآن می‌گوید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی» (مائده: ۲) «و بر نیکی و تقوا با هم همکاری کنید.»

محیط کاری که در آن «هَر دلی برای خود قهر کرده»، دیگر محل تعاون بر نیکی نیست؛ تبدیل می‌شود به میدان نبرد پنهان.

دو کارمند در یک اداره، بر سر تقسیم مسئولیت یا تشکر نکردن مدیر از یکی از آن‌ها، دچار رنجش می‌شوند. یکی از آن‌ها تصمیم می‌گیرد «در جلسات فقط حداقل حرفِ لازم را بزند» و اطلاعات را برای خودش نگه دارد. پروژه دیرتر تمام می‌شود، چند اشتباه تکراری رخ می‌دهد، مدیر عصبانی می‌شود، فشار روی همه تیم بیشتر می‌شود. یک قهر شخصی، تبدیل به مشکل سازمانی می‌شود. در این‌جا، کسی که پیش‌قدم «اصلاح» شود، از نگاه دینی، فقط یک انسان مهربان نیست؛ دارد عبادت می‌کند.

راهکارهای قرآن برای اصلاح روابط از دست‌رفته

قرآن فقط فرمان کلی «اصلاح کنید» نمی‌دهد؛ راهکار هم ارائه می‌کند.

یک. تحریک عواطف؛ یادآوری خویشاوندی و مشترکات

آیه ۱۰ حجرات، قبل از هر چیز، اول می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»؛ سپس دستور به اصلاح می‌دهد: «فَأَصْلِحُوا…». این یعنی برای آشتی، اول باید «احساس» را بیدار کرد. مثلا بگوییم: تو و او فقط دو فرد بی‌ربط نیستید؛ دو برادر ایمانی هستید، دو همکار یک تیم، دو عضو یک خانواده.

وقتی می‌خواهیم دو نفر را آشتی بدهیم، به‌جای باز کردن لیست خطاها، از مشترکات می‌گوییم: سال‌هایی که کنار هم بوده‌اند، خوبی‌هایی که دیده‌اند، خاطرات مشترک، فرزندان مشترک، رفاقت‌های قدیمی.

دو. اغماض و گذشت

گاهی آشتی، بدون «چشم‌پوشی از بخشی از حق» ممکن نیست. قرآن در آیه ۱۲۸ نساء درباره اختلاف زن و شوهر می‌فرماید: اگر یکی احساس کند دیگری از او روی‌گردان شده، می‌توانند از بعضی حقوقشان بگذرند و به «صلح» برسند.

در روابط خانوادگی، اگر همه چیز «کاملاً حقوقی» شود، زندگی می‌پوسد. اگر زن و شوهر هر صبح و شب با مترِ حقوقی حساب کنند «تو امروز چه کردی من چه کردم»، دیگر، عواطف جایی برای نفس کشیدن پیدا نخواهد کرد. اساس زندگی مشترک، در روایات، بر «گذشت، احسان و شفقت» گذاشته شده است؛ حقوق، برای تعادل و مواقع اضطرار است، نه برای تبدیل خانه به دادگاه.

سه. پند و اندرز؛ صمیمانه، نه تحقیرآمیز

قرآن در آیه ۳۴ نساء، یکی از راه‌های پیشگیری و درمان اختلاف زناشویی را «موعظه» معرفی می‌کند.

انسان‌ها، حتی اگر نپذیرند، در عمق وجودشان به نصیحت خیرخواهانه نیاز دارند. اما موعظه‌ای کار می‌کند که:

از روی دلسوزی باشد، نه از بالا نگاه کردن؛ در وقت مناسب گفته شود؛ با یادآوری عواقب واقعی قهر همراه باشد مثل:

بچه‌ای که میان مادر و پدرِ قهرکرده له می‌شود؛ تیم کاری که به‌خاطر قهر دو نفر، پروژه‌اش شکست می‌خورد؛ خانواده‌ای که به‌خاطر لج‌بازی، سال‌ها در دو تکه جدا زندگی می‌کند.

چهار. نجوا؛ حرف خصوصی به‌جای رسوا کردن در جمع

قرآن در آیه ۱۱۴ نساء، از «نجوا» (گفت‌وگوی پنهانی و آهسته) سخن می‌گوید و آن را وقتی ارزشمند می‌داند که برای کار نیکی مثل صدقه، معروف یا اصلاح بین مردم باشد.

بسیاری از دلخوری‌ها وقتی در جمع مطرح می‌شود، طرف مقابل را «در حالت دفاع» قرار می‌دهد؛ شرمندگی جمعی، تبدیل به لجبازی می‌شود. آشتی و اصلاح، اغلب در گفت‌وگوی دونفره اتفاق می‌افتد: همسر، بدون حضور خانواده‌ها، با همسرش صحبت می‌کند؛ مدیر، در یک اتاق دربسته، بدون تحقیر، با کارمند دلخور گفت‌وگو می‌کند؛ دوست، در یک قدم زدن دونفره، گله‌اش را بیان می‌کند و گره باز می‌شود. نجوا یعنی: «به‌جای داد زدن روی زخم، آهسته رویش مرهم بگذار.»

پنج. تعیین داور؛ وقتی گره، با دست خودمان باز نمی‌شود

بعضی اختلاف‌ها آن‌قدر ریشه‌دار و پیچیده می‌شوند که طرفین دیگر قدرت دیدنِ واقعیت را ندارند. قرآن در آیه ۳۵ نساء پیشنهاد داوری می‌دهد: «فابعثوا حکماً من أهله و حکماً من أهلها…» یعنی از هر طرف یک داور امین و عاقل انتخاب کنید تا کمک کنند. این داوری فقط مخصوص زندگی مشترک نیست؛ در اختلاف‌های شرکتی، فامیلی، قومی و حتی گروه‌های فکری، وجود فرد یا نهادی که نقش «حَکَم» و «میانجی» را ایفا کند، می‌تواند قهر را به گفت‌وگو تبدیل کند.

سخن آخر

در وصیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از ضربت خوردن، یکی از نکات محوری، توصیه به «اصلاح ذات البین» است؛ یعنی تلاش برای آشتی دادن و اصلاح روابط میان مردم.

«إِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ یَقُولُ: صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَالصِّیَامِ»

«من از جدّ شما (پیامبر) شنیدم که می‌فرمود: اصلاح روابط میان مردم از عموم نماز و روزه (مستحبی) برتر است.»

یعنی ممکن است کسی شب‌ها نماز مستحبی بخواند، روزه‌های مستحبی بگیرد، اما با خواهر یا همسایه‌اش سال‌ها قهر باشد؛ و دیگری شاید آن‌چنان اهل مستحبات نباشد، اما همت می‌کند دو نفر را آشتی دهد. روایات می‌گویند عمل دومی، نزد خدا «سنگین‌تر» است. بنابراین، آشتی‌دادن یک کار احساساتی ساده نیست؛ «عبادت اجتماعی» است.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها