هیچ هدیه‌ای برای کودک قدرتمندتر از حضور مطمئن، شنیدن بی‌قضاوت و تأیید مداوم نیست.

مهسا زحمتکش
شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۲
پدر، قهرمان همیشگی بچه‌ها

وقتی نوزادی به دنیا می‌آید، نخستین کسی که می‌شناسد، مادری است که او را به آغوش می‌کشد. اما در پس صداها، لمس و حضور مادر، نقش پدر کم و بیش کم‌رنگ نشان داده می‌شود، گاهی ظریف، اما تأثیرگذار. اگرچه مطالعات در روان‌شناسی کودک و رشد عمدتاً بر رابطه مادر ـو کودک متمرکز بوده‌اند، اما طی چند دهه اخیر توجه بیشتری به نقش پدر جلب شده است. پژوهشگران نشان داده‌اند که «مشارکت پدر» نه فقط مکمل حضور مادر، که عاملی مستقل و تعیین‌کننده در شکل‌دهی سلامت هیجانی، اجتماعی، شناختی و فیزیکی کودک است.

نگاه فرزندان به پدر در هر دوره زندگی متفاوت است، در کودکی پدر سوپراَدم است، در میانه نوجوانی تکیه‌گاه، و در بزرگسالی دوست دیرینه. اما این تبدیل نقش، اگر رابطه‌ای امن، پایدار و مبتنی بر احترام نباشد، ممکن است شکل نگیرد.

شاید پدر از ابتدا کامل نباشد، مهم این است که در این مسیر با آگاهی، تلاش و ارتباط، پیش برود.

سن ۰ تا ۲ سالگی: «صدای آشنا و آغوش امن»

در این دوره، کودک هنوز توانایی‌های زبانی یا استدلالی ندارد؛ به جای آن، «حس رابطه» و پاسخ عاطفی اولیۀ محیط اهمیت بیشتری دارد. حضور مداوم، لمس آرام‌بخش و صدای یکنواخت و اطمینان‌بخش پدر می‌تواند به کودک این پیام را بدهد: «تو امنی، کسی هست که ازت مراقبتت می‌کند»

تحقیقی مشاهده‌ای در رابطه با رفتار پدر و دلبستگی نشان داده است که در نه ماهگی، رفتار تحریک‌کننده‌ی پدر (بازی کردن هدفمند، تعامل فعال) با احتمال بالاتر ایجاد دلبستگی امن پدر ـ کودک همراه است (مشروط بر آنکه رفتار پدر مزاحم یا آمرانه نباشد). همچنین، مطالعات طولی نشان داده‌اند که میزان حساسیت و مشارکت پدر تا سن ۳ سال پیش‌بینی‌کننده دلبستگی امن در این سنین است.

از سوی دیگر، برخی مطالعات منتشر شده در Biomed Central نشان می‌دهند که مشارکت پدر به تنظیم هیجان کودک در این دوره کمک می‌کند. یعنی کودک با تعامل با پدر می‌آموزد چگونه احساساتش را کنترل کند یا به کمک دیگران تکیه کند.

  • حتی اگر زمان کوتاه هم دارید، قبل از خواب، هنگام بغل کردن، هنگام بیدار شدن با کودک لحظه‌ای آرام صحبت کنید.
  • در محیطی امن، با صدایی آرام، او را به آغوش بگیرید و تماس چشمی با محبت برقرار کنید.
  • در زمان بازی یا لمس کردن کودک، حساس باشید به نشانه‌های خستگی یا نیاز فاصله او.

سن ۳ تا ۵ سالگی: «پدر به‌عنوان بازیگر اصلی»

کودکان در این دوره به شدت به بازی علاقه‌مندند. پدرانی که وارد بازی‌های ساده با کودک (قلقلک، دویدن، ایفای نقش ساده) می‌شوند، باعث می‌شوند کودک تجربه تعامل عاطفی همراه با شادی و اعتماد را تجربه کند. این بازی‌ها نه فقط لذت بخش‌اند، که فرصتی‌اند برای سه مهارت مهم: اعتماد، حس شایستگی و تجربه امن از ارتباط انسانی.

مطالعه‌ای منتشر شده در ScienceDirect نشان داد که مشارکت پدر در فعالیت‌های تحریک‌گری مانند بازی و خواندن با کودک، با بهبود مهارت‌های شناختی و زبانی کودک همبستگی مثبت دارد.

پدر در این سن می‌تواند نشان دهد که ارتباط نیز می‌تواند همراه با لذت باشد، نه صرفاً وظیفه یا کاری اضافه و این برای شکل‌دهی تصویر ذهنی کودک از رابطه والد ـ فرزند اهمیت دارد.

  • بازی‌های حرکتی مانند قلقلک، بازی با توپ، بازی‌هایی که همراهی پدر لازم دارند، را روزانه وارد برنامه کنید.
  • قصه‌خوانی یا بیان داستان مشترک، همراه با سؤال و شکوفایی خیال کودک.
  • اگر مجبور به تعلل هستید، به جای «الان نه»، سعی کنید بگویید «چند دقیقه دیگر وقتی ...» و زمان حدودی بدهید.

سن ۶ تا ۹ سالگی: «اولین الگو»

در این دوره، کودک بیشتر از گذشته رفتاری که پدر انجام می‌دهد را زیر نظر دارد، نه فقط آنچه می‌گوید. نحوه‌ی برخورد پدر با اطرافیان، نحوه‌ی مواجهه با خطا، سخنان آرام یا متین در زمان تعارض، همه برای کودک الگو می‌شوند.

تحقیقی در مورد تأثیر والدین حساس در خانواده‌های کم‌درآمد نشان داده است که حساسیت پدر (در پاسخ‌دهی به نیازهای کودک) تأثیر مستقیمی بر رشد شناختی او دارد، و اثرات آن مستقل از محبت مادر نیست.

همچنین، مطالعه‌ای بررسی کرده است که نوع دلبستگی کودک به پدر (امن یا ناامن) با بروز رفتارهای مشکل‌زا (مثل پرخاش یا اضطراب) رابطه دارد.

پس در این سن، اگر پدر «همانی که می‌گوید» و «همانی که عمل می‌کند» باشد، سهم بزرگی در ثبات روانی کودک دارد.

  • در کارهای روزمره، کودک را شریک کنید و به او مسئولیت‌های کوچک بدهید که در آن‌ها احساس شایستگی کند.
  • در مواجهه با خطا یا اشتباه کودک، به جای سرزنش، آرام اما محکم با او گفتگو کرده و بگویید «من معتقدم می‌توانی بهتر باشی»
  • اجازه دهید کودک ببیند چگونه شما با مشکلات زندگی برخورد می‌کنید؛ شجاعانه و با امید.

سن ۱۰ تا ۱۲ سال: «لنگر در طوفان»

در آستانۀ نوجوانی، کودک شروع به مطرح کردن پرسش‌های بزرگ می‌کند: «چقدر مرا دوست داری وقتی مشکل دارم؟»، «آیا دوست داری حرف‌هایم را بشنوی؟». اگر حضور پدر تنها در مواقع شادی یا موفقیت باشد، کودک ممکن است احساس کند در مواقع بحرانی تنهاست.

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مشارکت پایدار پدر، به ویژه در دوران نوجوانی، با کاهش مشکلات رفتاری و افزایش سازگاری هیجانی همراه است.

مطالعه‌ای در «طولانی‌مدت تأثیر مشارکت پدر» نشان می‌دهد که مشارکت فعال پدر در دوران کودکی با نتایج مثبت روانی، اجتماعی و شناختی در بزرگ‌سالی همراه است.

بنابراین، در این دوره، پدر باید نه فقط حامی آرام، بلکه شنونده و همراه باشد.

  • وقتی کودک احساسات منفی دارد، ابتدا گوش دهید بدون قضاوت، سپس اگر بخواهد، راهنمایی کنید.
  • مشارکت در فعالیت‌هایی که او دوست دارد: ورزش مشترک، پیاده‌روی، پروژه‌های کوچک.
  • نشان دهید که حتی وقتی خسته‌اید، حاضرید کمی وقت بگذارید؛ این پیغام «تو مهمی» را منتقل می‌کند.

سن ۱۳ تا ۱۶ سال: «کیسه بوکسِ تمرینی»

نوجوان اغلب فشارهای تحصیلی، کنش‌های اجتماعی و بحران هویت را تجربه می‌کند. او ممکن است گاهی عصبانیت یا دوری را انتخاب کند. اما پدر به عنوان صدایی مطمئن می‌تواند نقشی شفابخش ایفا کند.

مطالعه‌ای که بررسی دلبستگی پدر و بیان هیجان پدر را در زمینه تعارض زناشویی بررسی کرده، نشان داد که اگر پدر سبک دلبستگی پیچیده‌ای داشته باشد و در محیط پر تعارض زندگی کند، در تعامل با کودک بیشتر هیجان منفی بروز می‌دهد. در نتیجه رابطه دلبستگی کودک به پدر ممکن است کمتر امن باشد.

در این دوره، شنیدن بدون قضاوت، تأیید احساسات نوجوان و گفت‌وگوی محترمانه اهمیت دارد.

  • به موضوعات سخت سلام کنید: با او درباره فشار تحصیلی، انتخاب دوست، علایقش صحبت کنید، نه اینکه بترسید وارد موضوعات شوید.
  • وقتی می‌خواهد فاصله بگیرد، فضا بدهید، اما همزمان اعلام کنید که هر زمان بخواهد صحبت می‌کنید.
  • از زبان «ما» استفاده کنید نه «تو باید»، مثلاً «ما می‌تونیم با هم بررسی کنیم» به جای «تو باید این کار را بکنی.»

سن ۱۷ تا ۲۰ سال: «گوش شنوا و تکیۀ امن»

در این زمان، نوجوان یا جوان در حال ساخت هویت مستقل است؛ اما هنوز در درونش می‌داند که «کسی هست که می‌شنود». اگر پدر به انتخاب‌ها احترام بگذارد، راهنمایی کند و نه تحمیل، رابطه عمیق‌تر و دوطرفه شکل می‌گیرد.

تحقیقی منتشر شده در Frontiers جدیدی نشان داده است که دلبستگی به پدر در دوره تحصیل عالی (دانشجویی) با کاهش احساس فرسودگی تحصیلی ارتباط معناداری دارد و خودارزیابی و حس تعلق به مدرسه میانجی این رابطه‌اند.

در این دوره، رابطه پدر ـ فرزند می‌تواند به دوست همفکر تبدیل شود، نه صرفاً ناظر یا مرشد.

  • در تصمیم‌های مهم زندگی‌اش، اگر خودش خواست، نظر بدهید؛ اما انتخاب نهایی را به او بسپارید تا حس استقلالش حفظ شود.
  • هنگام موفقیت یا شکست، به‌جای تعریف یا انتقاد زیاد، احساسش را درک کنید و بگویید «به خودت افتخار می‌کنم که تلاش کردی»
  • رابطه‌تان را به گفت‌وگویی دوطرفه تبدیل کنید؛ جایی که او راحت حرف می‌زند و شما با دقت گوش می‌دهید، نه فقط پاسخ می‌دهید.

سن ۲۰ تا ۲۵ سال: «دوستی که نمی‌دانستی به آن نیاز داری»

در این دوره بزرگ‌سالی اولیه، فرزند دیگر صرفاً «کودک شما» نیست؛ بلکه انسانی مستقل است که در بازگشت به رابطه به دلایل عاطفی و هویتی، ارزش می‌یابد. اگر در طول سال‌ها تلاش‌ها و حضور توأم با احترام وجود داشته باشد، رابطه تبدیل به دوستی همراه می‌شود.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که نقش پدر حتی در بزرگ‌سالان، به واسطه خاطره رابطه‌ای امن و پایدار، در سلامت روانی، رضایت از زندگی و روابط بین فردی تأثیرگذار است.

پس هرگز برای شکل دادن این رابطه دیر نیست.

  • حفظ تماس‌های منظم (حتی پیام کوتاه) و یادآوری اینکه حضور شما ذهنی و عاطفی باقی است.
  • وقتی مشکل دارد، در کنارش باشید، نه فوراً راه‌حل تحمیل کنید؛ گاهی فقط شنیدن کافی است.
  • با او در علایق مشترک مشارکت کنید؛ این کمک می‌کند رابطه تبدیل به دوستی بیاید.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها