۷ دسامبر ۱۹۴۱، بندر «پرل هاربر» در «هاوایی» زیر آتش جنگندههای ژاپنی قرار گرفت. حملهای غافلگیرکننده و دور از انتظار، که نماد «شوک راهبردی» شد و آمریکا را وارد جنگ جهانی دوم کرد.
در کمتر از دو ساعت، بیش از دو هزار آمریکایی کشته شد؛ صحنهای غیر قابل باور برای آمریکا که افسانه شکستناپذیریاش را فروریخت.

این حربه در جای دیگری از تاریخ به شکل مدرنتری تکرار شد؛ عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳؛ این بار نه به دست نیرویی دولتی با ناو و ناوگان، بلکه توسط «حماس» یک گروه پیاده نظام رخ داد که با فریب اطلاعاتی، بزرگترین دستگاه اطلاعاتی منطقه را غافلگیر کرد.

در حملۀ «پرل هاربر»، رادارهای آمریکا پرواز جنگندههای ژاپنی را شناسایی کردند اما به عنوان هواپیمای خودی، چرا که کسی باور نداشت کشوری بتواند به آمریکا حمله کند؛ عملیات طوفان الاقصی هم در مخیله اسرائیل نمیگنجید و همین شوک روانی کافی بود تا اتاقهای عملیات رژیم برای ساعتها فلج شود.

حماس نشان داد که در عصر اشباع اطلاعات و پیچیدگی تکنولوژی، میتوان با دستان خالی ضربهای کاریتر زد. این گروه با پهپادهای کوچک حسگرهای رژیم را مختل کرد و همزمان نفوذ زمینی از طریف تونلها، موتورسیکلت و حتی پیکاپ نفوذ کرد.
در این میان، پایگاهها نیز یکییکی درگیر یا تصرف شدند و گروگانگیریهای هدفمند، قدرت تصمیمگیری را از رژیم گرفت.

هدف «طوفان الاقصی» نه تسلط نظامی بلکه شکست نظم رژیم و تاثیر روانی بر افکار عمومی جهان بود. حماس در این حمله نهتنها به نقاط فیزیکی، بلکه به مفاهیم ذهنی دشمن حمله کرد: امنیت، برتری و تسلط اطلاعاتی؛ همانطور که «پرل هاربر» روزی افسانه شکستناپذیری آمریکا را فرو ریخت.
به این شکل عملیات حماس به سرعت از میدان نبرد به میدان رسانه منتقل شد و فلسطین را به مسئله اول جهان تبدیل کرد.





پیام شما به ما