هیچ چیز آن‌قدر مهم نیست که وقتی در ذهن‌مان به آن فکر می‌کنیم، به نظر می‌رسد. ذهن ما در لحظه، قدرتی اغراق‌آمیز دارد؛ از یک اتفاق ساده، بحران می‌سازد و از یک نگاه، فاجعه. اما گذر زمان نشان می‌دهد بیشترِ آن اضطراب‌ها، خیال‌هایی موقتی بوده‌اند. ما اغلب در دام «توهم تمرکز» می‌افتیم؛ خطایی که باعث می‌شود فکر کنیم حال یا آینده‌مان تماماً به یک چیز وابسته است، در حالی که زندگی، گسترده‌تر از آن است.

نگین روزبهانی
یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۶
رهایی از دام توهم تمرکز!

آدم‌ها معمولا خیال می‌کنند اگر فقط «آن یک چیز» را به دست بیاورند، خوشبخت می‌شوند. یکی می‌گوید اگر حقوقم دو برابر شود، آرام می‌گیرم. دیگری فکر می‌کند اگر از این شهر برود یا خانه بزرگ‌تری بخرد، زندگی‌اش تازه معنا پیدا می‌کند.
اما رولف دوبلی، نویسنده‌ کتاب هنر خوب زندگی کردن، در فصلی با عنوان توهم تمرکز (The Focus Illusion) هشدار می‌دهد ذهن ما استاد بزرگ فریب دادن خودش است. وقتی روی چیزی تمرکز می‌کنیم، آن چیز در نگاه‌مان بزرگ‌تر و تعیین‌کننده‌تر از واقعیت می‌شود. او می‌گوید: «هیچ چیز آن‌قدر مهم نیست که وقتی به آن فکر می‌کنید به نظر می‌رسد.»

ذهنی که ذره‌بین دارد

تصور کن یک دوربین فیلم‌برداری داری که تنها روی یک نقطه زوم کرده؛ همه‌ تصویر در قاب محو است، جز همان نقطه. ذهن انسان هم همین کار را می‌کند. وقتی روی پول، شغل، یا رابطه‌ای خاص تمرکز می‌کنیم، دنیا کوچک می‌شود و همه‌ خوشی و غم در همان نقطه خلاصه می‌شود. اما زندگی واقعا چنین نیست. احساس خوشبختی، محصول یک عامل نیست، بلکه نتیجه‌ ترکیبی از ده‌ها عامل کوچک و گذراست؛ خواب کافی، احساس معنا، سلامت، دوستی، امنیت، و حتی نور روز.

دوبلی توضیح می‌دهد که ذهن ما برای تصمیم‌گیری ساده‌تر، تمایل دارد واقعیت را خلاصه کند؛ اما همین خلاصه‌سازی باعث تحریف می‌شود. وقتی چیزی توجه ما را جلب می‌کند، ناخودآگاه فکر می‌کنیم کل زندگی به آن وابسته است.

پژوهش‌هایی که توهم را آشکار کردند

یکی از پژوهش‌های معروف در این زمینه توسط دنیل کانمن و دیوید شکاد انجام شد. آن‌ها از دو گروه دانشجو پرسیدند: آیا مردم کالیفرنیا خوشحال‌تر از مردم میدوست (ایالت‌های مرکزی آمریکا) هستند؟ تقریبا همه گفتند بله، چون کالیفرنیا آفتابی‌تر است، ساحل دارد و هوا بهتر است.
اما وقتی خود ساکنان این دو منطقه مورد بررسی قرار گرفتند، تفاوت چندانی در میزان رضایت از زندگی نداشتند. نتیجه چه بود؟ مردم، هنگام پاسخ دادن، فقط روی «آب‌وهوا» تمرکز کرده بودند و بقیه‌ عوامل (شغل، روابط، هزینه زندگی، امنیت و...) را نادیده گرفته بودند. این یعنی ذهن ما تمایل دارد عامل برجسته‌ فعلی را بیش از حد واقعی بزرگ کند و بقیه‌ زندگی را از قاب خارج کند.

دام تمرکز در زندگی روزمره

توهم تمرکز در شکل‌های مختلفی خودش را نشان می‌دهد. وقتی از شغلی خسته‌ایم، فکر می‌کنیم با تغییر شغل همه‌چیز درست می‌شود. اما چند ماه بعد، همان احساس نارضایتی در قالبی جدید برمی‌گردد. وقتی به ارتباطی پایان می‌دهیم، فکر می‌کنیم مشکل فقط از طرف مقابل بوده؛ اما در رابطه‌ بعدی، همان الگوهای تکراری ظاهر می‌شوند. وقتی پول بیشتری به دست می‌آوریم، بعد از مدتی سطح جدیدی از عادی شدن آغاز می‌شود. آن هیجان اولیه فروکش می‌کند و ذهن، هدف تازه‌ای برای تمرکز پیدا می‌کند.

دوبلی یادآوری می‌کند که ذهن انسان مثل کودکی بی‌قرار است که هر لحظه چیزی می‌خواهد و وقتی آن را گرفت، حوصله‌اش سر می‌رود. این میل به تمرکز بر عامل بعدی باعث می‌شود رضایت واقعی از زندگی به تعویق بیفتد.

چرا مغز ما این‌طور عمل می‌کند؟

از دید روان‌شناسی تکاملی، ذهن ما طوری طراحی شده تا تهدیدها و فرصت‌ها را بزرگ‌نمایی کند؛ چون در گذشته، تمرکز روی یک خطر یا یک منبع غذا می‌توانست بین مرگ و بقا تفاوت ایجاد کند.
اما در دنیای مدرن، همین سازوکار باعث خطا می‌شود. ذهن ما هنوز هم روی یک چیز زوم می‌کند فقط حالا آن چیز ممکن است خانه‌ بهتر، شهرت، یا تعداد دنبال‌کننده در شبکه‌های اجتماعی باشد.

در واقع، ما با ذهنی زندگی می‌کنیم که برای غارها ساخته شده، نه برای دنیای دیجیتال. نتیجه این می‌شود که حتی وقتی به آرزوهایمان می‌رسیم، احساس رضایت کوتاه‌مدت است، چون ذهن فورا به چیز دیگری می‌چسبد.

راه رهایی از توهم تمرکز

دوبلی توصیه نمی‌کند که بی‌تفاوت شویم یا هدف نداشته باشیم. او فقط می‌گوید باید یاد بگیریم نگاه‌مان را وسیع‌تر کنیم. در ادامه چند راهکار ساده برای تمرین‌کردن این نگاه وسیع‌تر را را با هم یاد بگیریم؛

ابتدا؛ از جز به کل برس. وقتی روی چیزی وسواس داری (مثلا خانه، شغل یا فردی خاص)، آگاهانه چند قدم عقب برو و تصویر بزرگ‌تر را ببین. از خودت بپرس اگر این مسئله حل شود، عوامل اصلی دیگر زندگی‌ام چه می‌شوند؟

دوم؛ قدر عادی‌ها را بدان. چیزهایی که امروز بدیهی به نظر می‌رسند سلامتی، خانواده، امنیت، زمان آزاد همان‌هایی هستند که وقتی از دست بروند، تازه می‌فهمیم محور شادی در آن‌هاست.

سوم؛ مقایسه نکن. توهم تمرکز در مقایسه با دیگران تشدید می‌شود. وقتی فقط به «آنچه نداریم» خیره می‌شویم، از دیدن «آنچه داریم» محروم می‌شویم.

و در نهایت؛ تجربه را جایگزین داشته‌ها کن. به‌جای تمرکز بر دارایی‌ها یا موقعیت‌ها، روی تجربه‌های زیسته سرمایه‌گذاری کن. تجربه‌ها زود تمام می‌شوند، اما اثر احساسی‌شان ماندگار است.

از نگاه فلسفی؛ بازگشت به اعتدال

در لایه‌ای عمیق‌تر، حرف دوبلی یادآور فلسفه‌ یونانی است. همان اعتدالی که ارسطو درباره‌اش گفت. اینکه تمرکز بیش از اندازه بر یک خواسته، انسان را اسیرش می‌کند. دوبلی این حرف قدیمی را با زبانی مدرن تکرار می‌کند در جهانی پر از محرک و تبلیغ، ما بیش از هر زمان دیگر در خطر توهم تمرکزیم. او نمی‌گوید به آرزوها پشت کنیم، بلکه می‌خواهد یاد بگیریم هر آرزو فقط یکی از اجزای تصویر است، نه تمام آن.

خوشبختی در میدان دید وسیع

اگر زندگی را فقط از دریچه‌ یک خواسته ببینیم، حتی وقتی آن را به دست آوریم، جهان‌مان کوچک باقی می‌ماند. اما اگر یاد بگیریم تصویر بزرگ‌تر را ببینیم با همه‌ نور و سایه‌اش احساس رضایت ماندگارتر می‌شود. رولف دوبلی می‌نویسد: «زندگی خوب یعنی توان دیدن تمام تصویر، نه فقط نقطه‌ای که ذهن روی آن خیره شده.» خوشبختی، مثل منظره‌ای وسیع است که فقط وقتی از بیرون می‌آییم، زیبایی‌اش را می‌بینیم.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها