تعریف دقیق
سندروم «Main Character» یک اختلال روانی رسمی نیست، بلکه بیشتر یه اصطلاح فرهنگی درباره فردیه که خودش رو مرکز همه اتفاقات میبینه. همونطور که در هر فیلمی همه اتفاقات درباره نقش اصلیه!

تجربه روزمره
برای چنین فردی، هر رفتار کوچیک دیگران درباره اونهاست. تو فامیل همه باهاش لجن، تو سرکار همه غیبتشو میکنن، تو دانشکده همه عاشقشن...
در واقع نگاهش به زندگی بیشتر «داستانمحور» ه تا «واقعیتمحور».

چرا اتفاق میفته؟
روانشناسها میگن ریشهش در سه چیزه؛ نیاز به معنا، میل به روایتگری، و نیاز به تأیید اجتماعی.
انسان ذاتا میخواد زندگیش روایت داشته باشه. وقتی این تمایل پررنگ بشه، آدم ناخودآگاه «خودش» رو شخصیت اول میبینه.

نقش شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی بستر اصلی این پدیده هستن. هر استوری و پست یعنی صحنهای برای روایت زندگی. مخصوصا وقتی لایک و بازخورد میگیری، مغز دوپامین آزاد میکنه و این حس «نقش اول بودن» تقویت میشه.

تفاوت با خودشیفتگی
خیلیها این سندرم رو با «اختلال شخصیت خودشیفته» اشتباه میگیرن. فرقش اینه که در خودشیفتگی، فرد بهطور عمیق باور داره برتر از بقیهست. اما در این سندروم، بیشتر «دیدگاه روایی» حاکمه؛ یعنی حس میکنی همه چیز درباره توعه، نه اینکه ذاتا از همه بالاتری.

روی تاریک ماجرا
وقتی افراطی بشه، فرد نسبت به دیگران بیتوجه میشه. مشکلات کوچیک بیش از حد دراماتیک میشن و روابط واقعی آسیب میبینن. در بلندمدت ممکنه حس تنهایی و ناامیدی بیاره؛ چون دنیا همیشه مطابق فیلمنامه پیش نمیره.





پیام شما به ما