حتی داشتن مدرک معتبر هم همیشه تضمین ورود به بازار کار نیست. آنچه در کنار تخصص مسیر را هموارتر می‌کند، مهارت‌هایی است که کمتر در کلاس درس آموزش داده می‌شود: مهارت‌های نرم.

عطیه ذاکری
پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۹
چند مهارت‌ نرم برای ورود به بازار کار

بسیاری از جوانان، پس از سال‌ها تحصیل و حتی با وجود داشتن مدرک دانشگاهی معتبر، در مسیر پیدا کردن شغل مناسب با در بسته مواجه می‌شوند. در مقابل، افرادی هستند که شاید تحصیلات عالیه نداشته باشند اما خیلی زود جذب بازار می‌شوند، مشتری دارند، یا حتی کسب‌وکار شخصی خودشان را راه می‌اندازند.

تفاوت کجاست؟ چرا بازار به بعضی‌ها «نه» می‌گوید و برخی دیگر را به راحتی در مشاغل خوب می‌پذیرد؟ بخشی از پاسخ را باید در چیزی فراتر از مدرک و تخصص‌های فنی جست‌وجو کرد: مهارت‌های نرم.

مهارت‌های نرم؛ رمز ورود واقعی به بازار کار

آنچه امروز در دنیای کار اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده، صرفاً دانش تخصصی نیست؛ بلکه توانایی تعامل با دیگران، مدیریت زمان، حل مسئله و کنار آمدن با چالش‌های محیط کار است. این‌ها همان مهارت‌هایی هستند که به‌عنوان «soft skills» یا مهارت‌های نرم شناخته می‌شوند.

در واقع، مهارت‌های نرم پل ارتباطی بین «آنچه می‌دانیم» و «آنچه می‌توانیم انجام دهیم» هستند. ممکن است کسی با مدرک مهندسی در صف‌های طولانی استخدام منتظر بماند، در حالیکه یک فروشنده‌ بدون مدرک دانشگاهی، با مهارت‌های ارتباطی خوب و توانایی حل مسئله، مشتری‌ها را حفظ می‌کند و فروشش را بالا می‌برد. اینجاست که مهارت‌های نرم، مثل یک کارت عبور پنهان عمل می‌کنند؛ همان چیزی که می‌تواند در را به‌روی فرصت‌ها باز کند، حتی وقتی رزومه‌ات چندان درخشان نیست.

اکثر کارفرمایان در روند جذب نیرو، مهارت‌های نرم را مهم‌تر از مهارت‌های فنی می‌دانند. دلیل روشن است: محیط کار یک سیستم زنده است که تعامل، سازگاری و انعطاف‌پذیری می‌طلبد. در یک تیم کاری، کسی موفق است که بتواند شنونده خوبی باشد، اختلاف‌ها را مدیریت کند، تحت فشار تصمیم بگیرد و مسئولیت‌پذیر باقی بماند.

از سوی دیگر، در دنیایی که شبکه‌سازی، برند شخصی و تعامل حرفه‌ای بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته، مهارت‌های نرم فقط یک مزیت رقابتی نیستند؛ بلکه پیش‌نیاز بقا هستند. بدون آن‌ها، حتی بهترین تخصص‌ها هم به‌سختی دیده می‌شود یا در فرایند رشد حرفه‌ای به نقطه مطلوب نمی‌رسد. در واقع، مهارت‌های نرم آن حلقه مفقوده‌ای هستند که میان توانمندی‌های شخصی و نیازهای واقعی بازار کار پیوند ایجاد می‌کند.

با وجود اهمیت محوری مهارت‌های نرم در موفقیت شغلی، سیستم آموزشی کشور در آموزش این مهارت‌ها دچار خلاهای جدی است. دانش‌آموزان و دانشجویان درگیر یادگیری مفاهیم تئوری و تخصصی هستند و اما کمتر فرصتی برای تمرین مهارت‌های ارتباطی، حل مسئله در شرایط واقعی، مدیریت استرس و کار تیمی پیدا می‌کنند.

این کمبود باعث می‌شود جوانان پس از پایان تحصیلات رسمی، بدون آمادگی لازم برای مواجهه با چالش‌های محیط کار وارد اجتماع شود. فقدان پیش‌زمینه و تمرین در این مهارت‌ها، آن‌ها را در مسیر حرفه‌ای با درهای بسته و موانع غیرمنتظره روبه‌رو می‌کند؛ مشکلاتی که تنها با دانش تخصصی قابل حل نیستند. در نتیجه، بسیاری از استعدادها به دلیل خلا مهارت‌های نرم، در همان ابتدای راه فرصت‌های شغلی را از دست می‌دهد یا در محیط کار دچار چالش می‌شوند.

جایی که مهارت‌های نرم به کار می‌آید

توانایی حل مسئله یکی از این مهارت‌ها است. بسیاری تصور می‌کنند حل مسئله تنها برای مدیران یا کارمندان ارشد ضروری است؛ اما در واقع، این مهارت در ساده‌ترین موقعیت‌های شغلی هم تعیین‌کننده است. تصور کنید در محل کار، نرم‌افزاری که با آن گزارش‌های روزانه را ثبت می‌کنید، از کار افتاده و شما باید نتیجه کار تیم را تحویل بدهید. در این لحظه، کسی از شما انتظار ندارد که صرفاً مشکل را اعلام کنید؛ بلکه باید بتوانید جایگزین موقت پیشنهاد بدهید، مثلاً خروجی را در قالب اکسل جمع‌آوری کرده و راه‌حل‌تان را با تیم در میان بگذارید. این همان حل مسئله در عمل است؛ بدون نیاز به ابزار خاص، اما با ذهنی منعطف و آرام در شرایط فشار.

توانایی ارتباط مؤثر یکی دیگر از ارکان حیاتی برای ورود به بازار کار است. تصور کنید در یک جلسه کاری هستید و قرار است ایده‌ای را که روی آن کار کرده‌اید، به کارفرما ارائه دهید. لحن شما، میزان اعتمادبه‌نفس، توانایی پاسخ به پرسش‌های انتقادی و حتی زبان بدنتان، نقش مستقیمی در قضاوت دیگران درباره حرفه‌ای بودن شما دارد. اگر نتوانید ایده‌تان را واضح و قابل‌قبول توضیح دهید، حتی بهترین طرح هم ممکن است نادیده گرفته شود. این مهارت در تعاملات روزمره کاری، مثل مکاتبه با مشتری، گزارش‌دادن به مدیر یا هماهنگی با همکاران، هر روز به کار می‌آید.

در موقعیت دیگری، ممکن است با یک همکار تازه‌کار که اشتباه بزرگی در انجام وظیفه‌اش مرتکب شده روبه‌رو شوید. اگر فاقد هوش هیجانی باشید، ممکن است با انتقاد تند یا بی‌تفاوتی او را تخریب کنید. اما کسی که هوش هیجانی بالایی دارد، می‌داند چطور احساسات خودش را کنترل کند، موقعیت طرف مقابل را درک کند و به‌جای متهم‌کردن، فضای حمایتی ایجاد کند.  

مدیریت زمان، مهارتی است که اغلب جوانان آن را تا وقتی تحت فشار کاری قرار نگیرند، جدی نمی‌گیرند. مثلا وقتی کارآموز هستید باید همزمان گزارش روزانه بنویسید، در یک جلسه آنلاین شرکت کنید و یک ایمیل کاری را تا پایان وقت ارسال کنید. کسی که فاقد برنامه‌ریزی مؤثر است، دچار آشفتگی می‌شود، اولویت‌بندی را بلد نیست و خروجی‌هایش همیشه دیر یا ناقص تحویل می‌شود. در مقابل، کسی که مهارت مدیریت زمان دارد، می‌داند چطور کارهایش را به بخش‌های کوچک تقسیم کند، ضرب‌الاجل‌ها را مدیریت کند و وقتش را با تمرکز کامل به کار اختصاص دهد.

بازار کار همیشه مطابق میل ما پیش نمی‌رود. ممکن است شغل دلخواه‌تان را پیدا نکنید، پروژه‌تان شکست بخورد یا با انتقاد شدید مدیر روبه‌رو شوید. کسی که تاب‌آوری ندارد، به‌سرعت ناامید می‌شود و عقب می‌کشد. اما یک فرد تاب‌آور، شکست را بخشی از مسیر رشد می‌داند. مثلا وقتی در آزمون استخدامی رد شده‌اید یا مصاحبه‌ شغلی‌تان خوب پیش نرفته، اگر نتوانید دوباره بلند شوید، عملاً از چرخه بازار کار حذف می‌شوید. تاب‌آوری یعنی توانایی ادامه دادن با اصلاح اشتباه، نه با سرزنش خود و عقب‌نشینی.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها