دستیابی به‌شناخت عمیق و همه‌جانبه از زندگی ۲۵ ساله امام جوادعلیه‌السلام و درک عمیق از ۱۷ سال امامت پربرکت ایشان، تنها از طریق بررسی و تحلیل دقیق چند جنبه اساسی از سیره و زندگی آن حضرت ممکن می‌گردد. این تحلیل، رازهای هدایتگری امامرا آشکار می‌سازد.

مهری هدهدی
سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۹
۷ نکته کلیدی از زندگانی امام جواد علیه‌السلام

تثبیت امامت در کودکی

امام جواد علیه‌السلام در سال ۲۰۳ ه. ق، در ۸ سالگی به امامت رسید. این امر، که برای شیعیان بی‌سابقه بود، شبهاتی حتی در میان خواص ایجاد کرد. پس از شهادت امام رضا علیه‌السلام در ۲۰۲ ه. ق، اختلافاتی درباره سن کم ایشان (۸ سال) پدید آمد. بزرگان شیعه، از جمله ریان بن صلت و یونس بن عبدالرحمن، در خانه عبدالرحمن بن حجاج گرد آمدند. یونس پرسید: تا این کودک بزرگ شود، امامت با کیست؟ ریان خشمگین پاسخ داد: اگر امامت او الهی باشد، کودک یک‌روزه چون پیر صدساله حکیم است. (بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۸)

تثبیت امامت جوادالائمه علیه‌السلام از دو طریق

امام جواد علیه‌السلام برای اثبات امامت خویش و رهایی شیعیان از تردیدها، با دو روش الهی، نه‌تنها شبهات را برطرف کرد، بلکه راه را برای پذیرش امامت در کودکی برای امام هادی و امام عصر علیهماالسلام هموار ساخت. ایشان در ۸ سالگی به امامت رسید و این امر، پذیرش امامت امام هادی و امام زمان علیهماالسلام را در سنین کم آسان کرد، چنان‌که هیچ‌کس در امامت این دو بزرگوار تردید نکرد.

همه امامان علیهم‌السلام در تمامی شئون دنیوی و اخروی، هدایتگر و یاورند، اما هریک در بُعدی خاص، نمود بیشتری دارند. در میان فقها و اهل معرفت، توسل به امام جواد علیه‌السلام برای رزق و روزی و رفع نیازهای مادی بسیار مجرب دانسته شده استراه نخست: پاسخ به مسائل فقهی در جمع نخبگان: امام جواد علیه‌السلام در کودکی، در محفلی از فقهای شیعه حاضر شد و به پیچیده‌ترین سؤالات فقهی با حکمت پاسخ داد. در موسم حج، ۸۰ عالم از بغداد و شهرهای دیگر به مدینه آمدند تا ایشان را در خانه امام صادق علیه‌السلام ملاقات کنند. عبدالله بن موسی، عموی امام، پاسخ‌های نادرستی داد که شیعیان را ناامید کرد. فقها قصد رفتن داشتند که غلامی به نام موفق ورود ابوجعفر را اعلام کرد. امام با متانت وارد شد و با پاسخ‌های روشن، شیعیان را شادمان کرد. ایشان به عمویشان فرمود: «چرا نادانسته فتوا دادی، در حالی که داناتر از تو بود؟» (مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج۴، ص۳۸۰)

راه دوم: آشکارسازی کرامات: روش دیگر امام جواد علیه‌السلام برای تثبیت امامت و رفع شبهات، نمایش کرامات الهی بود. از جمله: اسحاق بن اسماعیل، که همراه فقها بود، می‌گوید: «ده مسئله در نامه‌ای نوشته بودم تا از امام بپرسم. همسرم باردار بود و با خود گفتم: اگر پاسخ داد، از او می‌خواهم دعا کند فرزندم پسر شود.» هنگامی که اسحاق خواست سؤالاتش را مطرح کند، امام پیش از پرسش فرمود: «ای اسحاق! نامش را احمد بگذار.» پس از مدتی، همسرش پسری زاد و او نامش را احمد گذاشت. (مناقب ‌آل‌أبی‌طالب، ج۴، ص۳۸۰)

تأسیس شبکه وکالت میان امام جواد علیه‌السلام و شیعیان

در زمان امام جواد علیه‌السلام، با کاهش نسبی فشار حکومتی، شیعیان در شهرهایی چون بغداد، مدائن، مصر، کوفه، و مناطق ایران مانند خراسان، ری، قم و اهواز پراکنده بودند. ایشان شبکه‌ای از وکلا، از جمله علی بن مهزیار، خیران خادم و ابراهیم بن محمد همدانی، برای ارتباط با شیعیان ایجاد کردند. این نمایندگان در اهواز، همدان، بصره، کوفه و قم، به سؤالات دینی پاسخ داده و وجوه شرعی را منتقل می‌کردند. امام به ابراهیم بن محمد همدانی نوشت: «تو تنها وکیلم در منطقه هستی و به شیعیان همدان دستور دادم از تو پیروی کنند.» (حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۴)

حلقه درسی و نخبه پروری

تأسیس مدرسه علمی و پرورش شاگردان نخبه، هرچند در دوران امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به گستردگی شکل گرفته بود، در زمان امام جواد علیه‌السلام به دلیل فشارهای شدید سیاسی خلفای عباسی، در مقیاسی محدودتر ادامه یافت. با این حال، امام در این فضای تنگ، شاگردانی برجسته و تأثیرگذار تربیت کردند. شیخ طوسی از ۱۱۳ نفر از اصحاب و راویان ایشان نام برده که در میان آن‌ها چهره‌های ممتازی چون احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی، از اصحاب اجماع، که فقاهتش مورد تأیید همگان بود و روایاتش پذیرفته می‌شد، دیده می‌شود. احمد بن اسحاق اشعری، نماینده قمیان، احکام و دستورات ائمه را ابلاغ می‌کرد. ذکریا بن آدم قمی، که امام برایش دعا کرد و او را یاری وفادار خواند، و علی بن مهزیار اهوازی، وکیل خاص امام، که از او به‌عنوان شخصیتی بی‌نظیر یاد شد، از دیگر نخبگان بودند. محمد بن اسماعیل بن بزیع، هرچند در دربار عباسی وزیر بود، چون علی بن یقطین پناهگاهی استوار برای شیعیان بود و محضر امام کاظم، رضا و جواد علیهم‌السلام را درک کرد. شاگردانی چون حسین بن سعید اهوازی و احمد بن محمد بن خالد برقی نیز در عرصه علم و فقه، وزنه‌ای سنگین بودند و برخی دارای تألیفات متعدد شدند. (مسند الجواد، ص۲۹۸ تا ۳۰۸؛ رجال نجاشی، ص۱۷۷؛ الفهرست ابن ندیم، ص۲۷۶)

با وجود شهادت زودهنگام امام در ۲۵ سالگی و نظارت شدید، ایشان حدود ۱۱۰ شاگرد و ۲۵۰ حدیث به‌جا گذاشتند. شاگردانی چون علی بن مهزیار، احمد بن ابی‌نصر بزنطی و حسین بن سعید اهوازی در فقه درخشیدند

مکتب علمی امام جواد علیه‌السلام

ائمه علیهم‌السلام با تأسیس مکاتب علمی، شاگردانی تربیت و معارف را منتشر کردند. در عصر امام باقر و صادق علیهماالسلام، شرایط مساعد، پرورش هزاران شاگرد را ممکن ساخت، اما در زمان امام جواد علیه‌السلام، فشار عباسیان فعالیت‌ها را محدود کرد. با وجود شهادت زودهنگام امام در ۲۵ سالگی و نظارت شدید، ایشان حدود ۱۱۰ شاگرد و ۲۵۰ حدیث به‌جا گذاشتند. شاگردانی چون علی بن مهزیار، احمد بن ابی‌نصر بزنطی و حسین بن سعید اهوازی در فقه درخشیدند. همچنین، اهل سنت، از جمله خطیب بغدادی و عبدالعزیز بن اخضر جنابذی در «معالم العترة الطاهرة»، احادیثی از ایشان نقل کردند.

علت باب‌الحوائجی امام جواد علیه‌السلام

همه امامان علیهم‌السلام در تمامی شئون دنیوی و اخروی، هدایتگر و یاورند، اما هریک در بُعدی خاص، نمود بیشتری دارند. عرفا و علما معتقدند برای طلب علم، توسل به امام باقر و صادق علیهماالسلام، و برای معنویت، به امام علی علیه‌السلام راهگشاست.
در میان فقها و اهل معرفت، توسل به امام جواد علیه‌السلام برای رزق و روزی و رفع نیازهای مادی بسیار مجرب دانسته شده است. این باور، نه‌تنها از بزرگان نقل شده، بلکه تجربه مؤمنان نیز آن را تأیید می‌کند. گشایش مالی از طریق توسل به ایشان در حکایات بسیار آمده است. لقب «جواد»، به معنای بخشنده بی‌کران، برای ایشان بی‌سبب نیست و نشان‌دهنده جود بی‌حد ایشان است.

رابطه حسادت درباریان با شهادت امام جواد علیه‌السلام

پاسخ حکیمانه امام جواد علیه‌السلام به پرسش فقهی، عالمان درباری را که اعتبار خود را در خطر دیدند، به حسادت کشاند. این حسادت، آن‌ها را به دسیسه علیه امام واداشت و معتصم را به شهادت ایشان سوق داد. نقل است که ابن ابی‌داود، فقیه دربار، نزد معتصم آمد و گفت: «خیرخواهی برای شما وظیفه من است، هر چند به جهنم افتم. چرا برای مسئله دینی به سخن کسی گوش دادی که نیمی از مردم او را امام می‌دانند و برتر از تو می‌شمارند، و فتاوای فقها را نادیده گرفتی؟» معتصم، متأثر از این سخن، تصمیم به شهادت امام گرفت. (مناقب آل‌أبی‌طالب، ج۴، ص۳۸۰)

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها