محبت بی‌حد و مرز والدین و اجابت فوری خواسته‌ها، بچه‌هایی را رشد می‌دهد که هرگز طعم تلاش و انتظار را نمی‌چشند و در مواجهه با چالش‌های مالی بزرگسالی غافلگیر می‌شوند.

عطیه ذاکری
شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۵
نازپروده ها در آستانه بحران مالی!

برخی از مادرانی که که کودکیِ پر محدودیت و محرومیتی را از سر گذراندند حالا می‌خواهند همه آنچه که برایشان آرزو شده را با محبت افراطی برای بچه‌هایشان جبران کنند. تصور این مادرها این است که بچه‌هایشان هرچه می‌خواهند فورا باید اجابت کنند؛ نه فردا، نه بعداً، بلکه همین حالا.

یک اسباب‌بازی برای آرام کردن کودک، یک خوراکی برای پایان دادن به لجبازی یا حتی موافقت با تماشای بیشتر تلویزیون، همه و همه شاید با نیت سرخورده نشدن کودک و تکرار نشدن تجربه‌های سخت خود انجام شود اما پشت این همه محبت افراطی، یک حقیقت تلخ پنهان شده است: بچه‌هایی که هرگز طعم انتظار، تلاش و حتی ناامیدی را نمی‌چشند.

این روش تربیتی به ظاهر دلسوزانه، بذر مشکلاتی را می‌کارد که سال‌ها بعد، در زندگی مالی و شخصیتی فرزندان جوانه می‌زند. کودکانی که تصور می‌کنند همواره در اولویت‌ خواهند بود، هر خواسته‌ای باید فوری برآورده شود و چیزی به نام محدودیت در دنیایشان معنا ندارد.

تله‌ مالی پیش روی کودک نازپرورده

بسیاری از والدین، از در پیش گرفتن چنین الگویی نیت بدی ندارند بلکه آن‌ها می‌خواهند فرزندشان خوشحال باشند اما در این مسیر، یک نکته مهم را فراموش می‌کنند: خوشبختی پایدار از تلاش و تجربه به دست می‌آید، نه از برآورده شدن فوری خواسته‌ها.

در واقع وقتی هر خواسته‌ای بدون انتظار برآورده شود، کودک یاد می‌گیرد که تلاش مفهومی ندارد. او می‌داند که برای رسیدن به هر چیزی، تنها کافی است خواسته‌اش را مطرح کند. این کودکان وقتی بزرگ می‌شوند، به افرادی بی‌تاب و بی‌حوصله تبدیل می‌شوند؛ نمی‌توانند برنامه‌ریزی مالی داشته باشند، در برابر کوچک‌ترین محدودیت‌ها از کوره در می‌روند و همیشه دنبال سریع‌ترین و آسان‌ترین راه هستند.

این کودکان، وقتی بزرگ می‌شوند، برای فرار از استرس، ناراحتی یا حتی بی‌حوصلگی، به خرید روی می‌آورند. خرید برایشان تبدیل به راهی می‌شود برای جبران احساسات منفی. این رفتار شاید در ابتدا لذت‌بخش باشد، اما به‌مرور به یک عادت آسیب‌زا تبدیل می‌شود؛ چرخه‌ای که در آن هزینه‌های غیرضروری، بدهی و ناتوانی در مدیریت مالی هر روز بیشتر می‌شود.

رفته رفته آن‌ها عادت می‌کنند در پی هر چالش مالی، منتظر راه‌حل فوری باشند. اما هیچ‌یک از این‌ها نمی‌تواند حس رضایت واقعی را به آن‌ها بدهد. چون هرگز نیاموخته‌اند که برای چیزی تلاش کنند، هدفی بسازند و برای آن برنامه‌ریزی کنند.

این بچه‌ها وقتی بزرگ می‌شوند، در دنیایی گرفتار می‌شوند که دیگر خبری از پاسخ‌های فوری و برآورده شدن بی‌چون و چرای خواسته‌هایشان نیست. اما عادت کرده‌اند به داشتن، نه به ساختن. نتیجه چنین الگویی در بزرگسالی چیزی نیست جز بدهی‌های انباشته، عادت به خریدهای غیرضروری، عدم توانایی در پس‌انداز کردن و... که آن‌ها را اسیر چرخه‌ای از اضطراب مالی می‌کند.  

نسلی که تاب نمی‌آورد

بچه‌هایی که همیشه هر خواسته‌ای برایشان برآورده شده، به بزرگسالانی تبدیل می‌شوند که در برابر کوچک‌ترین ناکامی، از هم می‌پاشند. آن‌ها تاب انتظار ندارند؛ در ترافیک، بی‌قراری می‌کنند، در صف، عصبی می‌شوند و وقتی جواب دلخواهشان را نمی‌شنوند، انگار دنیا به آخر رسیده است.

این افراد در روابطشان هم بی‌ثباتند. همیشه به دنبال تایید و توجه‌اند؛ اگر کسی به آن‌ها "نه" بگوید، احساس طردشدگی می‌کنند. برایشان مخالفت به معنای دشمنی است و انتقاد، حکم ضربه‌ای مهلک را دارد. دوستی‌هایشان کوتاه و ناپایدار است، چون یا درگیر رابطه‌های وابسته می‌شوند یا به سرعت از آدم‌ها دل‌زده.

اما مشکل به اینجا ختم نمی‌شود. این افراد از مسئولیت فرار می‌کنند. برایشان مسئولیت یعنی محدودیت و آن‌ها به دنیایی عادت کرده‌اند که هیچ محدودیتی در آن معنا ندارد. در محیط کار، به دنبال وظایف آسان‌اند؛ پروژه‌های طولانی و چالش‌برانگیز برایشان ترسناک است. در زندگی شخصی، از هر تعهدی که آن‌ها را درگیر کند، گریزانند؛ ازدواجی که نیاز به تلاش دارد، تربیت فرزندی که به صبر نیاز دارد، یا حتی دوستی‌هایی که به فداکاری و درک متقابل نیاز دارند.

و شاید تلخ‌ترین بخش ماجرا این باشد که هیچ‌چیز آن‌ها را راضی نمی‌کند. آن‌ها همیشه به دنبال چیز جدیدی هستند؛ جدیدترین گوشی، سفر به جایی تازه، رابطه‌ای هیجان‌انگیزتر. اما هیچ‌یک از این‌ها خالیِ درونشان را پر نمی‌کند، چون هرگز یاد نگرفته‌اند که رضایت واقعی از تلاش و پشتکار می‌آید، نه از خواسته‌هایی که فوری برآورده می‌شوند.

چطور این چرخه را متوقف کنیم؟

برای شکستن این چرخه، والدین باید به یک واقعیت ساده برسند: موافقت دائمی با خواسته‌ها نشانه محبت نیست. هر بار که کودک بدون انتظار به خواسته‌ای می‌رسد، چیزی از او گرفته می‌شود؛ صبر، مسئولیت‌پذیری و حتی لذت رسیدن.

اما تغییر از همین جا شروع می‌شود: به جای اجابت فوری خواسته‌ها، بگذارید کودک طعم صبر را بچشد. اگر اسباب‌بازی جدیدی می‌خواهد، به او بگویید که باید برایش پس‌انداز کند. اگر در صف انتظار می‌کشد، نیازی نیست حواسش را با موبایل پرت کنید. بگذارید یاد بگیرد که حوصله هم یک مهارت است.

محدودیت‌ها را شفاف کنید، اما انعطاف‌پذیر بمانید. نه گفتن، لازم است اما نباید باعث القای حس محدودیت شود بلکه باید امکان تشخیص اولویت‌ها را به او بدهد.

همچنین در خریدها و تصمیمات مالی او را شریک کنید. هنگام خرید کردن، قیمت‌ها را به او نشان دهید، درباره کیفیت و ارزش صحبت کنید. بگذارید بداند که پول یک منبع بی‌پایان نیست و مهم‌تر از همه، خودتان الگوی صبر و برنامه‌ریزی باشید. اگر همیشه برای هر خواسته‌ای سریعاً هزینه می‌کنید، کودک هم همین الگو را دنبال خواهد کرد. بگذارید او ببیند که شما هم برای رسیدن به چیزهایی که می‌خواهید، منتظر می‌مانید.

فراموش نکنید که تربیت، صرف محبت کردن و اشباع کودک از این حس نیست؛ گاهی به معنای یاد دادن سختی‌های کوچک است، برای ساختن فردایی بهتر.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها