بچه‌ها در بسیاری از خانواده‌ها به‌طور خواسته یا ناخواسته، درگیر چالش‌های مالی می‌شوند که نه تنها احساساتشان را تحت تاثیر قرار می‌هد، بلکه می‌تواند تبعات عمیق روانی و اجتماعی در بزرگسالی برایشان به دنبال داشته باشد.

عطیه ذاکری
شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۶
از شرم تا فشار روانی؛ تاثیر چالش‌های مالی روی بچه‌ها

در بسیاری از خانواده‌ها، مخصوصاً در شرایط سخت اقتصادی، کودکان خیلی زودتر از آن‌چه باید، درگیر چالش‌های مالی می‌شوند. گاهی حتی بی‌آنکه کسی مستقیماً چیزی بگوید، کودک از نگاه‌ها و حساب‌کتاب‌های والدین تصور می‌کند، خرج زیادی روی دست والدینش گذاشته است. این احساس، کم‌کم به یک الگوی ذهنی تبدیل می‌شود: اینکه «من زیادی‌ام»، «نباید چیزی بخوام»، «باید کم خرج باشم» و.... چنین کودکانی ممکن است در سکوت بزرگ شوند، اما زخم‌هایی عمیق بر روانشان بنشیند؛ زخم‌هایی که سال‌ها بعد، در رابطه‌ها، در سبک خرج کردن، در الگوی مراقبت از خود و دیگران، خود را نشان می‌دهند.

حس شرم؛ آغاز خودسانسوری مالی

کودک وقتی احساس می‌کند که صرفاً به خاطر نیازهای طبیعی‌اش مثل لباس، خوراک، تفریح یا حتی توجه باری بر دوش خانواده است، دچار یک نوع «شرم عاطفی» می‌شود؛ بنابراین احساساتش را پنهان کند و نیازهایش را بی‌اهمیت جلوه دهد و این، نقطه شروع سرکوب خود است.

این کودک بعدها در بزرگسالی ممکن است از خرج کردن برای خودش احساس گناه کند یا حتی در روابط عاطفی‌اش مدام از سربار بودن بترسد و نیازهایش را نادیده بگیرد.

در نگاه اول، این کودکان شاید مستقل یا سازگار به نظر برسند اما در واقع دارند با یک ترس بنیادین زندگی می‌کنند: «نکند بودنم، خواستنم و نیازهایم برای دیگران سنگین باشد؟» در بزرگسالی هم این الگو ادامه پیدا می‌کند. فرد در دریافت محبت دچار مشکل است، احساساتش را سرکوب می‌کند و برای جبران، ممکن است بیش از حد به مراقبت از دیگران روی بیاورد تا شاید با این روش «حق دریافت محبت» را به دست بیاورد.

بزرگسالیِ زودهنگام

گاهی فقر مالی یا فشارهای روانی، کودک را زودتر از موعد وارد فاز بزرگسالی می‌کند. چنین کودکانی، قبل از اینکه فرصت تجربه کودکی را داشته باشند، وارد نقش مراقب می‌شوند.

در واقع بعضی بچه‌ها برای اینکه سربار نباشند، تلاش می‌کنند از همان کودکی خودشان مسئول خودشان باشند. این حسِ «من نباید برای کسی دردسر درست کنم» باعث می‌شود گاهی حتی نقش والد را برای والدینشان بازی می‌کنند.

این بزرگسالی زودهنگام، باور دارد که «کسی جز خودم نیست»، «اعتماد به دیگران خطرناک است» یا «اگر تکیه کنم، آسیب می‌بینم». حتی در زمان‌هایی که واقعاً نیاز به حمایت عاطفی یا مالی دارد، آن را پس می‌زند چون در ذهنش دریافت کمک، مساوی با سربار بودن است.

تظاهر به رضایت و بی‌نیازی

شرم از درخواست کردن، گاهی کودک را به سمت کمال‌گرایی سوق می‌دهد. او تلاش می‌کند آن‌قدر خوب و بی‌نقص باشد که کسی از خواسته‌ها و نیازهایش شکایت نکند و کسی باشد که هیچ‌وقت دردسر نیست.

کودکانی که حس می‌کنند محبت والدین مشروط به رفتار خاصی است، برای بقا مجبور می‌شوند نقش کامل‌ترین نسخه ممکن از خود را ایفا کنند. این نقش اما با انکار نیازها و نادیده گرفتن مرزهای سالم همراه است.

این افراد در بزرگسالی مرزهای شخصی‌شان را به ‌سختی تعریف می‌کنند، به راحتی «نه» نمی‌گویند و خودشان را قربانی می‌کنند تا دیگران از آن‌ها راضی باشند. نتیجه: فرسودگی، خشم پنهان و ناتوانی در بیان خواسته‌ها.

ترس از خرج‌ کردن؛ میراث خاموشی

وقتی این زخم‌ها درمان نشوند، پیامدهایی فراتر از رابطه فرد با خودش یا اطرافیانش ایجاد می‌شود. رابطه فرد با «پول» هم آسیب می‌بیند. چنین فردی ممکن است در خرج کردن برای خود احساس گناه کند، از سرمایه‌گذاری برای رشد شخصی بترسد یا حتی از صحبت درباره مسائل مالی اجتناب کند.

ترس از خرج کردن، ترس از نیاز داشتن یا حتی اجتناب از صحبت درباره پول، ریشه در تجربه‌های کودکی دارد. کسی که همیشه با شرم مالی بزرگ شده، در بزرگسالی هم راحت نیست از خودش مراقبت مالی کند.

گاهی همین افراد، در تجربه روابط مختلف با دیگران و خصوصا در رابطه با شریک عاطفی، هم احساس سربار بودن دارند؛ خرج کردن برایشان عذاب‌آور است و حتی ممکن است از دریافت هدیه یا کمک مالی دچار اضطراب و ناراحتی شوند.

ملاحظاتی برای پیشگیری از شرم مالی

والدین مراقب باشند که کودکان وارد دنیای پیچیده و سنگین مسائل مالی نشوند، چرا که فشارهای مالی و نگرانی‌های بزرگسالی می‌تواند به آسیب‌های روانی و عاطفی طولانی‌مدت منجر شود.

به‌جای محدود کردن درخواست‌های کودک به‌طور سخت‌گیرانه یا بار آوردن مسئولیت‌های مالی سنگین بر دوش او، والدین می‌توانند از روش‌های هوشمندانه و همدلانه برای مدیریت این مسائل استفاده کنند. مهم است که نیازهای مالی کودک با درک و احترام پاسخ داده شود و آن‌ها به‌طور تدریجی و در حد ظرفیت‌شان، با مفاهیم مالی آشنا شوند.

با آموزش مسئولیت‌پذیری مالی در محیطی سالم، کودک می‌آموزد که درخواست‌ها و نیازهایش حق او است و نباید از آن‌ها احساس گناه کند و فقط زمان مناسبی را می‌طلبد. در عین حال، والدین می‌توانند با گفتگوهای باز، به کودک نشان دهند که در مواقع لزوم می‌توانند از دیگران کمک بگیرند، بدون اینکه احساس بار اضافی بودن یا ترس از «سربار شدن» داشته باشند. این شیوه تربیتی، به کودک قدرت می‌دهد که در بزرگسالی با اعتماد به نفس و استقلال مالی، تصمیمات آگاهانه بگیرد.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها