در نگاه اول، دور ریختن باقیمانده غذا یا خریدن اسباببازیهای غیرضروری برای کودک، شاید موضوع چندان مهمی به نظر نرسد اما همین رفتارهای ساده، بنیان مالی آینده کودکان را میسازد یا برعکس، ویران میکند. بنابراین توصیه و آموزش به پرهیز از اسراف به صورت غیر مستقیم و با زبان کودک، فقط یک توصیه اخلاقی نیست؛ بلکه سنگ بنای سلامت اقتصادی و روانی نسلهای بعد است که باید در آموزهها تربیتی جا بگیرد.
عاقبت اسراف در زندگی مالی
کودکانی که بدون درک ارزش منابع و امکاناتی که در اختیارشان قرار گرفته رشد میکنند، در بزرگسالی در مواجهه با پول، درآمد و هزینهها رفتارهای ناسالمی نشان میدهند. در واقع از آنجایی که اسراف، عادت به خرج کردن را بدون توجه به نیاز واقعی، در ذهن نهادینه میکند، این عادت در طول زمان تصمیمات مالی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد:
اول اینکه اولویتبندی هزینهها، جای خود را به خریدهای هیجانی میدهد
دوم اینکه پسانداز و سرمایهگذاری، به رفتارهایی بیاهمیت تبدیل میشوند
و از همه مهمتر، فرد مدام در معرض بحرانهای مالی، استقراض بیبرنامه و اضطراب اقتصادی قرار میگیرد
بنابراین آموزش ندادن درست مفهوم اسراف به کودک، در واقع آیندهی مالی او را در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد؛ آسیبهایی که گاه تا پایان عمر گریبانگیرش خواهد شد.
اسراف چگونه دشمن قناعتورزی میشود؟
اسراف، ذهن کودک را به استانداردی غیرواقعی از مصرف عادت میدهد؛ جایی که همیشه «بیشتر» خواستن طبیعی و «راضی بودن» نشانه کمبود تلقی میشود. در این فضا، کودک به جای تمرکز بر ارزش آنچه دارد، دائماً احساس نارضایتی و کمبود خواهد داشت.
این الگوی فکری، در زندگی مالی آینده او خود را به شکل خرجهای بیمحابا، ناتوانی در اولویتبندی نیازها و نارضایتی دائمی از وضعیت اقتصادی نشان میدهد.
همچنین اسراف، قناعت را در وجود انسان خاموش میکند و فرد را در چرخهای بیپایان از خواستن، خریدن و نارضایتی گرفتار میکند؛ چرخهای که به مرور، ثبات مالی و آرامش روانی را میگیرد. در مقابل خانهای که در آن والدین خود را به رعایت قناعت و دوری از اسراف ملزم میدانند، بزرگترین مدرسه آموزش مالی به کودکان است.
اسراف و تضعیف حس مسئولیتپذیری در کودک
وقتی کودکان بدون محدودیت مصرف میکنند — مثلاً هر وقت دلشان بخواهد لباس جدید میگیرند، غذا را نیمهکاره رها میکنند، یا اسباببازیهایشان را خراب میکنند بدون اینکه نگران جایگزین کردنشان باشند — به مرور این پیام را دریافت میکنند که منابع تمامشدنی نیستند و نیازی به مدیریت آنها ندارند. این بیتوجهی به هزینه و ارزش منابع، حس مسئولیتپذیری نسبت به اموال شخصی، پول خانواده و منابع عمومی را در آنها تضعیف میکند.
کودکی که امروز اسراف را جدی نمیگیرد، فردا در بزرگسالی به راحتی بودجه خود را از بین میبرد، منابع محل کار یا اجتماع را هدر میدهد و در مدیریت مالی یا کاری، دچار بیبرنامگی میشود.
والدین؛ معماران رفتارهای مالی کودکان
تحقیقات روانشناسی رشد نشان میدهد رفتار والدین تاثیرگذارترین عامل تربیت مالی کودکان است. آنها بیشتر از اینکه به گفتههای والدین توجه کنند، رفتارهای آنها را الگو قرار میدهند؛ بنابراین اگر پدر و مادری در خانه بیملاحظه خرید کنند، غذا یا وسایل اضافی را هدر دهند، یا بدون برنامه هزینه کنند، حتی بهترین توصیههای شفاهی درباره صرفهجویی و قناعت هم بیاثر خواهد بود.
در مقابل، والدینی که با مدیریت خرید، مراقبت از داراییها و تفکیک میان نیاز و خواسته زندگی روزمرهشان را اداره میکنند، ناخودآگاه به کودک یاد میدهند که منابع محدوداند و باید آنها را هوشمندانه مصرف کرد.
چطور اسراف نکردن را به کودکان آموزش دهیم؟
آموزش مفهوم پرهیز از اسراف به کودکان، وظیفهای فوری و حیاتی است؛ از توصیه به اینکه فقط به اندازه نیازشان غذا در بشقاب بریزند، تا تشویق به نگهداری درست از وسایل شخصیشان.
والدین باید آموزش را از صحنههای روزمره شروع کنند: یادآوری اینکه شیر آب را هنگام مسواک زدن ببندند، چراغ اتاق را پس از خروج خاموش کنند یا به جای دور ریختن خوراکیهای نیمهخورده، آن را برای وعده بعدی نگه دارند.
درک ارزش منابع، با همین رفتارهای کوچک شکل میگیرد و به کودک میآموزد که هر وسیله یا نعمتی، محدود و ارزشمند است.
فراموش نکنید که اسراف فقط یک عادت ساده نیست؛ یک تهدید خاموش برای آرامش آینده مالی بچهها است.
پیام شما به ما