امام علی(علیهالسلام)، مشاور عمر؟!

علی(علیهالسلام) و فتوحات در عصر عمر
زمانی که خلیفه دوم به ایران حمله نمود تا اسلام را به ایرانیان ارمغان دهد؛ حضرت علی(علیهالسلام) مشاور وی در این جنگ بودند. یکی از مباحثی که مطرح میشود اینست که چرا با وصف این که امام خلافت او را قبول نداشت اما به ایشان یاری میرساند و در امور به او مشاوره میدادند؟!
مسئلهی مهم اینست که برای حضرت علی(علیهالسلام) پیشرفت اسلام و هدایت انسانها قابل توجه بود؛ حال در هر مسندی. این که حق ایشان سلب شده، دلیل نمیشود که امام وظایف خود را انجام ندهند.
حضرت علی بن ابی طالب در برابر فتوحات دوران خلیفه اول، همان موضعی را اتخاذ كرد كه در دوران خلیفه اوّل در پیش گرفته بود؛ اما چون در این عصر، فتوحات، دامنهی گستردهتری داشت، نقش حضرت علی (علیهالسلام) نسبت به دوران ابوبكر در این باره، ملموستر و چشمگیرتر بود. با توجه به سابقه درخشان حضرت علی(علیهالسلام) در امور جنگی، خلیفه دوم نیز نمیتوانست از همكاریها و رهنمودهای حضرت در این زمینه غافل باشد. او كه نمیتوانست امام علی(علیهالسلام) را به طور مستقیم به همكاری و شركت در فتوحات حاضر كند، تلاش میكرد تا از دیدگاهها و راهنماییهای آن حضرت بهرهمند شود.
امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) نیز چون نمیتوانست نسبت به سرنوشت اسلام و مسلمانان بی تفاوت باشد، فقط در قالب مشاوره و ارائه دیدگاههای خویش، همچون یك كارشناس برجسته نظامی، آنان را در این امر همراهی میكرد. در هیچ یك از مآخذ تاریخی و حدیثی، شركت حضرت علی(علیهالسلام) در فتوحات این دوران گزارش نشده است. چنان كه نه تنها در هیچ یك از منابع دیده نشده است كه عُمَر از او نظر مشورتی خواسته باشد و آن حضرت ارایه نكرده باشد، بلكه بنابر روایتی از امام باقر(علیهالسلام)، عمر امور حكومت را كه از مهمترین آنها مسأله فتوحات بود، با نظرخواهی از حضرت علی(علیهالسلام) به سامان میرساند. (1)
نكته مهم دیگر در این باره آن است كه نباید تصور شود عدم شركت حضرت علی(علیهالسلام) در فتوحات این عصر، به دلیل سیاست عمر مبنی بر عدم آلوده كردن صحابه به امور(2) یا به سبب ممنوعیت خروج مهاجران از مدینه بوده؛(3) چرا كه اگر چنین منعی درباره تمام مهاجران قریشی پذیرفته شود، حداقل درباره امام علی(علیهالسلام) قابل پذیرش نیست. چنان كه بعضی از گزارشها حاكی از آن است كه عمر از امام تقاضای شركت در فتوحات میكردند؛ اما حضرت علی(علیهالسلام) خود امتناع میورزید.
مسعودی در این باره مینویسد: «چون عمر درباره جنگ با ایرانیان از عثمان نظرخواهی كرد، عثمان در جواب گفت: سپاه اعزام كن و هر كدام را با سپاه بعدی تقویت نما و مردی را بفرست كه در كار جنگ تجربه و بصیرت كافی داشته باشد. عمر گفت: آن فرد كیست؟
عثمان گفت: علی بن ابی طالب. عمر گفت: پس او را ببین و با او گفت و گو كن. بنگر آیا به این كار تمایل دارد یا نه؟! عثمان با حضرت علی(علیهالسلام) در این باره مذاكره كرد، اما امام این را خوش نداشت و ردّ كرد.(4)
دلیل چنین تمایلی را شاید بتوان در این دانست كه خلفا بیشتر خشنود میشدند مردم، امام علی (علیهالسلام) را به عنوان یك فرمانده نظامی تحت فرمان حكومت بشناسند تا رقیبی توانا و قدرتمند كه با بیانات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با آنان احتجاج و استدلال میكند.
بنابراین، حضرت علی(علیهالسلام) به رغم آن كه حق خویش را به وسیله خلفا پایمال شده میدید، هرگاه خلیفه از او در این خصوص یا در هر موردی از مسائل مهم امت اسلامی نظری مشاورانه میخواست، آن حضرت هرگز دریغ نمیكرد. اگر به تمام دیدگاههای امام علی(علیهالسلام) كه به درخواست خلیفه در باره فتوحات اظهار شده است، با دقت نگریسته شود، این نتیجه به دست میآید كه هر زمان خلیفه به نظرهای امام علی(علیهالسلام) در این باره، عمل میكرد، چیزی جز پیروزی، نصیب سپاه اسلام نمیشد. نمونههایی از دیدگاههای حضرت را درباره نبرد جسر،(5) فتح نهاوند،(6) جنگ با رومیان،(7) فتح بیت المقدس،(8) فتح خراسان،(9) و فتح شوش(10) در اخبار و گزارشهای فتوحات میتوان یافت.

حضور شیعیان امام علی(علیهالسلام) در فتوحات دوران خلافت عمر
اصحاب و پیروان حضرت علی(علیهالسلام) در فتوحات دوران عمر، نقش به سزایی داشتند. عدهای از آنان، فرماندهی بخشی از سپاه را عهدهدار بوده و در این جهت تلاشها و جانفشانیهای بسیاری از خود نشان دادند، تا آنجا كه به جرأت میتوان گفت پیروزی سپاه اسلام در بسیاری از مقاطع، مرهون كوششها و فرماندهی عالی این افراد بود. در اینجا مناسب است به نام برخی از آنان با مناصبشان در نبردها اشاره شود:
1ـ سلمان فارسی: وی در فتح مدائن كه در سال 16 هجری روی داد در جایگاه سفیر مسلمانان حضور داشت و با ایراد سخنان پرشور و حماسی، نقش به سزایی در بالا بردن روحیه مسلمانان و تشویق آنان به نبرد ایفا كرد.(11)
2ـ حذیفة بن الیمان: حذیفه در جنگ نهاوند از فرماندهان سپاه بود(12) و به گزارش دینوری، مَقْدِسی و ابن عبدالبرّ، پس از نُعمان بن مُقَرّن فرماندهی كل سپاه اسلام را به عهده گرفت.(13) او در فتح شوشتر، سِمَت فرماندهی پیاده نظام سپاه ابوموسی اشعری را عهدهدار بود.(14) همچنین شهرهای همدان، ری و دینور به دست وی فتح شده است.(15)
3ـ مقداد بن اسود كندی: مقداد در فتح مصر در رأس سواره نظامها شركت داشت.(16) هم چنین در فتح دیار بكر به همراهی عمار یاسر حضور داشت.(17)
4ـ هاشم بن عتبة بن ابی وقاص المرقال: هاشم بن عتبه، برادرزاده سعد بن ابی وقاص و از یاران با وفا و مخلص حضرت علی(علیهالسلام) بود كه در جنگ صفین به شهادت رسید.(18) وی در روزگار خلافت عمر در نبرد قادسیه، فرماندهی جناح چپ سپاه اسلام را عهدهدار بود.(19) هم چنین از سوی خلیفه مأموریت یافت با سپاه دوازده هزار نفری به مقابله با سپاه یزدگرد به جلولاء اعزام شود.(20) هاشم بن عتبه نیز در فتح بیت المقدس، فرمانده پنج هزار سواره نظام بود.(21)
5ـ عمار بن یاسر: عمار از شیعیان خاص امیرمؤمنان بود كه در فتح مصر، فرماندهی سواره نظام را به عهده داشت.(22) وی در فتح دیار بكر نیز به اتفاق مقداد بن اسود شركت كرد.(23) عمار در فتح شوشتر نیز فرماندهی دسته سواران را به عهده داشت.(24) وی در این زمان، حاكم كوفه بود. چون خلیفه طی نامهای از او تقاضای كمك به ابوموسی اشعری را كرد، عمار عبدالله بن مسعود را جانشین خویش در كوفه كرد و خود به همراه شش هزار سوار به كمك ابوموسی شتافت.(25)
6ـ مالك اشتر نخعی: وی در جنگ قادسیه حضور داشت.(26) شهرهای آمِد(27) و مَیافارِقِین(28) به دست او فتح شد.(29) مالك اشتر در این روزگار در نبردهای مسلمانان با رومیان به فرماندهی گروهی از سپاهیان منصوب و با رشادتهای فراوان، شماری از رومیان را نابود كرد.(30) او نیز به فرماندهی هزار سوار در فتح عَزاز شركت داشت.(31) چنان كه در فتح مصر نیز از فرماندهان سپاه به شمار میرفت.(32)
7ـ حجر بن عدی كِندی: حُجر در نبرد جلولاء همراه دو هزار سوار خویش فرماندهی جناح راست را به عهده داشت.(33) او نیز در جنگ قادسیه حضور فعالانه داشت.(34) هم چنین سخنان حجر در "مرج عذراء" محل شهادت وی، زمانی كه خود را برای شهادت آماده میكرد، حاكی از آن است كه وی در فتح شامات نقش به سزایی داشته است.(35)
8ـ بَراء بن عازب: (36) براء در فتح شوشتر از بزرگان و فرماندهان جناج راست سپاه عمار بود.(37) شهرهای ابهر، قزوین و زنجان به دست وی محاصره و فتح شد.(38)
9ـ زید بن صُوحان: (39) وی در جنگ جلولاء یا قادسیه شركت داشت و یك دست خویش را در آن جنگ از دست داد.(40)
پس نتیجه میگیریم که حضرت علی(علیهالسلام) و به تبع شیعیان ایشان، در زمان خلفا منفعل نبودند و هر کاری که میتوانستند برای پیشرفت اسلام عزیز انجام میدادند.
تنظیم: مهری هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان
پینوشتها:
1- شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص424 و محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الاختصاص، تصحیح و تعلیق علی اكبر غفاری، ص173.
2- سیوطی، تاریخ الخلفاء، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، ص106.
3- یعقوبی، همان، ج2، ص 157ـ 158 و ابن ابی الحدید، همان، ج2، ص159 و ج 9، ص29ـ30.
4- مسعودی، مروج المذهب و معادن الجوهر، تحقیق سعید محمد اللّحام، ج2، ص311. بلاذری نیز به این موضوع به صورت اختصار اشاره كرده است: عمر از علی(علیهالسلام) خواست برای فرماندهی سپاه اسلام به قادسیه برود، اما علی(علیهالسلام) تقاضای عمر را ردّ كرد. (بلاذری، فتوح البلدان، ص255).
5- مسعودی، همان، ج2، ص310.
6- نهج البلاغه، صبحی صالح، خ146؛ احمد ابن اعثم، همان، ج2، ص293ـ 295 و ابوحنیفه دینوری، همان، ص34 ـ 135؛ طبری، همان، ج3، ص212 و ابن ابی الحدید، همان، ج9، ص100ـ 101.
7- نهج البلاغه، خ134؛ یعقوبی، همان، ج2، ص1334 و ابن ابی الحدید، همان، ج8، ص296ـ 298.
8- ابوعبدالله واقدی، فتوح الشام، راجعه و قدم له عبدالرؤوف سعد، اسكندریه، ج1، ص306؛ تقی الدین حموی، ثمرات الاوراق فی المحاضرات، چاپ شده در حاشیه كتاب «المستطرف»، ج2.
9- ابن اعثم، همان، ج2، ص320ـ 321.
10- همان، ص274.
11- واقدی، همان، ج2، ص251؛ طبری، همان، ج3، ص121ـ 124؛ ابوحنیفه دینوری، همان، ص126 و عبدالكریم بن محمد الرافعی القزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، تحقیق عزیز الله العطاردی، ج1، ص78.
12- شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان الذهبی، العبر فی خَبَر من عَبَرَ، ج1، ص26.
13- ابوحنیفه دینوری، همان، ص136؛ مطهّر بن طاهر المَقْدِسی، البدء و التاریخ، ج5، ص182 و ابن عبدالبر القرطبی، همان، ج1، ص394.
14- ابن اعثم، همان، ج2، ص277 و بلاذری، همان، ص373. بلاذری حذیفه را فرمانده جناح چپ سپاه عمار میداند.
15- ابن عبدالله القرطبی، ج1، ص240 و 394 و ابن اثیر، اسدالغابه، ج1، ص468.
16- واقدی، همان، ج2، ص73؛ ابن عبدالبر القرطبی، همان، ج4، ص43 و ابن اثیر، همان، ج4، ص447.
17- همان، ص117.
18- ابوحنیفه دینوری، همان، ص183.
19- همان، ص121.
20- بلاذری، فتوح البلدان، ص264 و طبری، همان، ج3، ص140.
21- واقدی، همان، ج1، ص297.
22- همان، ج2، ص73.
23- همان، ص118.
24- ابن اعثم، همان، ج2، ص277 و بلاذری، همان، ص 373.
25- همان، ص275 و ابوحنیفه دینوری، همان، ص130.
26- ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص120.
27- از بزرگترین و مشهورترین و بهترین شهرهای دیار بكر. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج1، ص76)
28- مشهورترین شهر دیار بكر. (همان، ج 6، ص 273)
29- ابن اعثم، كتاب الفتوح، ج1، ص259.
30- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص142.
31- واقدی، فتوح الشام، ج1، ص361.
32- همان، ج2، ص73.
33- ابن اعثم، همان، ج1، ص210ـ211/ بلاذری، فتوح البلدان، ص264. ابناعثم، حجر را فرمانده جناح چپ نوشته است.
34- ابن اثیر، اسدالغابه، ج1، ص461.
35- بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص268 و طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج4، ص205. حجر در این باره میگوید: آگاه باشید به خدا سوگند، اگر مرا در این سرزمین بكشید، من نخستین سواری بودم كه این سرزمین را فتح كردم و نخستین كسی بودم كه سگهای این سامان بر من بانگ زدند.
36- براء بن عازب یكی دیگر از شیعیان علی(علیهالسلام) و از راویان مورد اعتماد است كه روایات بسیاری از او در منابع شیعی و سنّی نقل شده است. از جمله این روایات، حدیث غدیر است كه چندین نفر از تابعین آن را از وی نقل كردهاند(عبدالحسین احمد الامینی النجفی، الغدیر، ج1، ص18ـ20).
37- بلاذری، همان، ص 373 و ابن اعثم، ج2، ص 277.
38- همان، ص317ـ 318.
39- زید بن صُوحان از یاران با فضیلت و دیندار حضرت علی(علیهالسلام) و از بزرگان قبیله خود بود كه در جنگ جمل در ركاب امام علی(علیهالسلام) شربت شهادت نوشید. وی از كسانی است كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره جانبازی وی و از دست دادن دستش خبر داده بود. (ابن عبدالبر القرطبی، الاستیعاب، ج2، ص124ـ 125 و ابن اثیر، همان، ج7 2، ص139)
40- ابن عبدالبر القرطبی، الاستیعاب، ج2، ص125/ ابن اثیر، اسدالغابه، ج2، ص140.