
حمود شش ساله و حلوم چهار ساله در خانهای در شمال غزه که مکرراً بمباران شده، دکتر بازی میکنند و عروسکشان را بخیه خیالی میزنند. حمود میگوید: «او زیر آوار مجروح شده است.»
این بازی، بازتاب جنگ و خشونتی است که در اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد و طبق آمار، از هر سه نفر کشته یک نفر کودک بوده است.

خالد، پدر آنها، با نگرانی به بازی نگاه میکند و میگوید: «بازیهای بچهها نباید اینگونه باشد. این صحنه قلبم را میشکند.»
پس از توقف فعالیت بیمارستانها در شمال غزه در دسامبر، خالد تصمیم گرفت برخلاف دستور اسرائیل برای حرکت به جنوب، در محله خود در جبالیا بماند و به جامعهاش کمک کند.

او که فیزیوتراپیست است و در شرکت لوازم پزشکی کار میکند، با امکانات محدود و داروهای تاریخ گذشته، کلینیکی در خانهاش برای درمان کودکان راهاندازی کرده است. خالد میگوید: «در این شرایط سخت، حتی با وجود اینکه پزشک نیستم، به همسایگانم کمک میکنم.» فرزندانش نیز با تقلید از کار پدر، بازیهایی مانند نقش پیراپزشکها و تشخیص نوع جراحتها را یاد گرفتهاند.

حمود بیشتر با صدای بمبها آشناست تا با صدای اسباببازیهایش. خالد نگران اثرات روانی طولانیمدت جنگ بر فرزندانش، بهویژه حلوم کوچک، است. کمیته بینالمللی نجات هشدار داده که تروما، آوارگی و قطع تحصیل، اثرات مادامالعمری بر کودکان غزه خواهد داشت.

فرزندان خالد علاوه بر آسیبهای روانی، با گرسنگی شدیدی نیز مواجهاند، به طوری که ۹۶ درصد مردم غزه با «ناامنی غذایی شدید» دستوپنجه نرم میکنند. حمود در حالی که پرچمی را برای جلب توجه هواپیمای حامل اقلام امدادرسانی تکان میدهد، شاهد انفجار نزدیک خانهشان است و با ناراحتی میگوید: «ای کاش به جای بمب، برای ما غذا میانداختند.»

اسیل، مادر ۲۴ ساله در جنوب غزه، به دلیل کمبود مواد غذایی نمیتواند به خوبی به دختر تازه متولدش، حیات، شیر بدهد و ناچار است از شیر خشک استفاده کند. صندوق جمعیت سازمان ملل هشدار داده که ۱۷ هزار زن باردار در غزه در آستانه قحطی قرار دارند.

ابراهیم، شوهر اسیل، میگوید قیمت و دسترسی به شیر خشک و پوشک به شدت مشکلساز شده است. اسیل و خانوادهاش که مجبور به ترک خانه خود در شمال شدهاند، به جنوب پناه آوردهاند. سازمان ملل اعلام کرده که از هر ۱۰ فلسطینی در غزه، ۹ نفر حداقل یکبار آواره شدهاند.

اسیل در ماه هشتم بارداری، مجبور شد چندین کیلومتر به سمت جنوب حرکت کند. او با کمبود آب و کمخونی روبرو بود و در مسیر با صحنههای دلخراشی از اجساد مواجه شد. اسیل و شوهرش توافق کرده بودند که در صورت بروز حادثه، او باید راه را به تنهایی ادامه دهد و از دخترشان رز و نوزاد مراقبت کند.

وقتی به دیرالبلح رسیدند، با مشکل نبود بیمارستان مواجه شدند و ناچار شدند به بیمارستان العوده در نصیرات برای زایمان مراجعه کنند. دخترشان حیات، در ۱۳ دسامبر به دنیا آمد و نام او، که به معنای زندگی است، نماد امید آنها به آیندهای بهتر پس از جنگ شد. اسیل میگوید: «حیات در میان ویرانیها به من جان داد و به من یادآوری کرد که زندگی در سختترین شرایط هم ادامه دارد.»




پیام شما به ما