همین ما، خود ما نسبت به سرمایه بزرگ تر و با ارزش تر یعنی وقت و عمر همان معامله ای را می کنیم که آن جوان نسبت به مال و ثروت خود می کند و هیچ گونه متأثر نمی شویم.

شرط موفقيت از ديدگاه استاد مطهري در اين مورد با سخناني از رسول اکرم که به عنوان وصيت به ابوذر غفاري فرموده اند، سخن خود را زينت مي دهيم، فرمود: " اي ابوذر! از آن بپرهيز که خيالات و آرزوها سبب شود که کار امروز را به فردا بيفکني، زيرا تو متعلق به امروز و مال امروز هستي نه مال روزهاي نيامده، در آنجا که کار مفيد و لازم و خداپسندي مي خواهي انجام دهي تأخير و دفع الوقت را روا مدار، اي ابوذر! به عمرت بيشتر بخل بورز تا به مالت ". اين سخنان در زمينه غنيمت شمردن عمر و استفاده کردن از فرصت زندگي است. جاي تأسف است که در نظر بسياري از مردم چيزي از وقت و زمان و اين رشته طولاني لرزان که نامش عمر است بي قيمت تر و بي ارزش تر وجود ندارد. دوره عمر براي هر کسي دوره مدرسه است، همان طوري که در مدرسه روز و ساعت و دقيقه ارزش دارد، آن دقايقي هم که زنگ تفريح نواخته مي شود براي تجهيز و تجديد قوا و آمادگي براي کسب کمال در ساعات ديگر است، تمام دوره عمر آدمي بايد به همين طور تنظيم شده باشد، آن وقت است که ساعت و دقيقه هدر رفته وجود ندارد. علامه حلي يکي از ستارگان درخشان علوم اسلامي است و گذشته از اينکه يک فقيه درجه اول است، در ساير رشته هاي علوم اسلامي از معقول و منقول تأليفات دارد. اين مرد سالها در خدمت حکيم و رياضي دان بزرگ خواجه نصيرالدين شاگردي کرده و ملازم شب و روز استاد خويش بوده است، او مي فرمايد: من در مدت ملازمت خدمت استاد حتي يک عمل کوچک که استحباب شرعي داشته باشد نديدم که انجام ندهد، يعني چنان وقت خود را تنظيم کرده بود که هر کاري در موقع خود به جاي خود صورت مي گرفت، اگر احيانا تفريح و تفنن مي کرد در موردي بود و به طرزي بود که بجا و لازم بود و شرعا پسنديده بود. البته دانشجويي که در سر کلاس با تمام وجه، گوش و چشمش به استاد و درس است در ساعتي هم که تفريح مي کند و استراحت مي نمايد مثل همان ساعتي است که درس مي خواند يعني به همان اندازه مشروع و مستحسن است. يکي از شرايط موفقيت انسان درک کردن قيمت و ارزش وقت است. اگر جواني ثروت هنگفتي از پدر به ارث برده باشد و ديوانه وار اسراف و تبذير کند همه متأسف و متعجب مي شوند، به حال جوان رقت مي کنند، عاقبت شومش را همه حدس مي زنند که چه بدبختيها و پشيمانيهاست. همه ماها کم و بيش با همچو کساني بر خورد کرده ايم و بسيار تأسف خورده ايم ولي همين ما، خود ما نسبت به سرمايه بزرگ تر و با ارزش تر يعني وقت و عمر همان معامله اي را مي کنيم که آن جوان نسبت به مال و ثروت خود مي کند و هيچ گونه متأثر نمي شويم. اين خود نشانه اين است که ما ارزش پول را خوب درک مي کنيم ولي ارزش وقت و زمان را درک نمي کنيم. معمولا اشخاص تربيت يافته که به حقوق ديگران تجاوز نمي کنند و از خدا مي ترسند ممکن نيست ده شاهي مال کسي را بخورند و تلف کنند و اگر احيانا مال ديگري را تلف کردند از مال خودشان جبران مي کنند، ولي همين اشخاص که اينقدر براي مال ديگران حرمت و حقوق قائل اند، براي عمر ديگران حرمتي و حقي قائل نيستند، به خودشان حق مي دهند به بهانه اي وقت ديگري را تلف کنند، مثلا خلف وعده مي کنند. همه اينها دليل است که ما به معناي کلام رسول اکرم صلي الله ليه و آله توجه نداريم و از حکمت آن حضرت پيروي نمي کنيم که مي فرمايد: حرمت عمر و زمان بالاتر از حرمت مال است. اگر مال کسي را تلف کنيم مي توانيم از مال خودمان جبران کنيم ولي آيا اگر وقت ديگران را تلف کنيم مي توانيم مقداري از عمر خود به او بدهيم؟ علي عليه السلام مي فرمايد: ببينيد به چه سرعتي روزها در ماهها و ماهها در سالها و سالها در عمر مي گردد. اين سالها و ماهها و هفته ها و روزها قطعاتي است که از عمر ما جدا مي شود و معدوم مي گردد و قابل وصل و برگشت نيست، همان عمري که در لحظات آخر که مرگ ما فرا مي رسد حاضريم تمام دارايي خود را بدهيم و يک سال ديگر بلکه يک روز و يک ساعت ديگر اين دنيا را ببينيم و در آن يک روز و يک ساعت، فرصت از دست رفته را به دست آوريم ومافات را جبران کنيم. کتاب حکمتها و اندرزها، صفحه 54 و 57 - 59 1.سخنراني درباره عمر و فرصت توسط دکتر رفيعي 2.سخنراني آيةالله جوادي آملي درباره قضا و قدر الهي در کلام اميرالمؤمنين (عليهالسلام) به نقل از توحيد صدوق