ت ورد زبانش "سعادت نداریم ، سعادت نداشتیم ، سعادت می خواهد ، بی سعادت بودیم، کم سعادتی ماست" و خلاصه انواع و اقسام جمله هایی بود که با کمله ی "سعادت" می شد ساخت ، همه این عبارت را به کار می بردند، من...

چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۱ - ۰۰:۰۰
سعادت داری بیام خدمتت

سعادت داری بیایم خدمتت

ورد زبانش "سعادت نداریم ، سعادت نداشتیم ، سعادت می خواهد ، بی سعادت بودیم، کم سعادتی ماست" و خلاصه انواع و اقسام جمله هایی بود که با کمله ی "سعادت" می شد ساخت ، همه این عبارت را به کار می بردند، منتها او دیگر شورش را در آورده بود ، بچه ها هم لجاجت به خرج می دادند ، و در پاسخ هر چیزی " سعادت نداریم " می گفتند : خواهش می کنیم ... یا این چه حرفیه ، ما سعادت نداشتیم و امثال این تعارفات . اما حساب من با بقیه فرق می کرد ، برای اینکه این تکرار و تاکید را به اصطلاح از سرش بیاندازم ، بر خلاف همه عمل می کردم ، مثلا وقتی به هم می رسیدیم می گفتم : سعادت داری بیایم خدمتت ؛ یا تو اینقدر بی سعادت نبودی ، چطور کمتر به خدمت ما می رسی و ما را زیارت نمی کنی تو که پسر کم سعادتی نبودی ؛ و از این قبیل حرفها که کلی سرخ و سفید می شد و دیگر هیچ چیز نمی گفت !

فرهنگ جبهه - جلد 2

برچسب‌ها

  • [placeholder]
  • [placeholder]

پربازدیدها

پربحث‌ها