احسان

  • داستان خرقه و باده

    داستان خرقه و باده

    کافی است تار مویی رؤیت شود، بوی نامطبوعِ مُسکری به مشام رسد، ساز طربناکی شنیده شود؛ آنگاه است که رگ های غیرت افروخته می گردد و جامه ها دریده می شود و فریاد وا اسلاما به گوش می رسد. کم نبودند…