چرا در ایران و جهان درخواست طلاق زنان بیشتر از مردان است؟ با اینکه شرایط فرهنگی ایران با غرب متفاوت است اما شباهت‌ها در سال‌های اخیر مخصوصا در حوزه خانواده بیشتر شده و به نظر می‌رسد برای توضیح این پدیده علل مشترکی در ایران و غرب وجود دارد.

محسن بیگی
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
 چرا زنان بیشتر طلاق می‌گیرند؟

در کشور آمریکا بیش از ۷۰ درصد درخواست طلاق‌ها و در بریتانیا بیش از ۶۲ درصد درخواست طلاق‌ها از طرف زنان است. [۱] طبق پیمایش ملی خانواده حدود ۳۵ درصد طلاق‌ها از طرف زنان، ۷ درصد از طرف مردان و ۵۵ درصد توافقی بوده است. یعنی درخواست طلاق زنان ۵ برابر درخواست طلاق از طرف مردان است. [۲]

اما چرا در ایران و جهان درخواست طلاق زنان بیشتر از مردان است؟ با اینکه شرایط فرهنگی ایران با غرب متفاوت است اما شباهت‌ها در سال‌های اخیر مخصوصا در حوزه خانواده بیشتر شده و به نظر می‌رسد برای توضیح این پدیده علل مشترکی در ایران و غرب وجود دارد.

۱. استقلال زنان و شوهران بد

استدلال رایج غلط استدلال رایج برای توضیح افزایش درخواست طلاق زنان نسبت به مردان این است که زنان امروزه استقلال مالی بیشتری به دست آورده‌اند و بدین وسیله می‌توانند از مردان شرور جامعه که بیشتر خیانت می‌کنند، بیشتر معتاد می‌شوند و بیشتر خشونت خانگی دارند، فرار کنند. [۳] اولا هیچ آماری در ایران وجود ندارد که نشان دهد زنان شاغل در ایران بیشتر از زنان خانه‌دار درخواست طلاق می‌دهند، ضمن اینکه اگر همچین آماری هم داشته باشیم پدیده افزایش طلاق از طرف زنان خانه‌دار را توضیح نداده‌ایم. دوما اینکه مردان خیانت دیده بیشتر آسیب روانی می‌بینند و احتمال اینکه طلاق بگیرند بیشتر از زنان خیانت دیده است. علاوه‌براین مطالعات نشان می‌دهد زنان شاغل احتمال اینکه خیانت کنند بیشتر است و طی سال‌های اخیر آمار خیانت زنان متاهل در سطح جهانی افزایش پیدا کرده است. بنابراین اگر خیانت موجب طلاق شود، احتمال اینکه خیانت زنانه موجب طلاق شود، بیشتر است. سوما طبق پیمایش ملی خانواده در ایران فقط ۵ درصد طلاق‌ها در ایران به خاطر اعتیاد است و ضمن اینکه طی سال‌های اخیر سهم زنان از معتادان بیشتر شده است. بنابراین پدیده اعتیاد به عنوان عامل طلاق نمی‌تواند فاصله ۵ برابری درخواست بیشتر زنان از مردان برای طلاق را توضیح دهد. چهارما مطالعات جهانی نشان می‌دهد خشونت کلامی زنان به شکل توهین و تحقیر به طور متوسط از مردان در محیط خانه بیشتر است. همچنین مطالعات نشان می‌دهد خشونت فیزیکی زنان نسبت به شوهران افزایش یافته است. علاوه براین عدم تمکین از مرد نیز جز خشونت جنسی علیه مرد محسوب می‌شود که متاسفانه در ایران آماری از این مسئله نداریم و اساسا اکثر کارشناسان به عنوان خشونت در نظر نمی‌گیرند. ضمن اینکه ۴۸ درصد مردان متاهل ایرانی به خاطر مهریه تحت فشار خواسته‌های همسر خود هستند که جز موارد خشونت اقتصادی علیه مردان محسوب می‌شود. بنابراین اینکه اساسا در ایران خشونت خانگی علیه زنان بیشتر از خشونت خانگی علیه مردان است، زیر سوال است و براین اساس نمی‌توانیم استدلال کنیم زنان مستقل راحت‌تر از زیر بار خشونت خانگی مردان شرور فرار می‌کنند، بنابراین بیشتر درخواست طلاق می‌دهند. حتی می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که با افزایش استقلال مالی زنان احتمالا خشونت خانگی زنان بیشتر می‌شود. در واقع با ۴ دلیلی که توضیح داده شد، با استقلال زنان و بررسی عمیق پدیده‌هایی مانند، خیانت، خشونت خانگی و اعتیاد احتمال اینکه انگیزه مردان طی سال‌های اخیر برای طلاق بیشتر شده باشد، بیشتر است. دقیقا برعکس آنچه برای توجیه افزایش درخواست طلاق از طرف زنان مطرح شده است. بنابراین باید دلایلی دیگر برای فهم علل پدیده افزایش درخواست طلاق از طرف زنان پیدا کنیم.

۲. شرایط سخت طلاق برای مردان

قوانین مالی طلاق و حضانت فرزندان در ایران و اکثر کشورهای جهان به نفع زنان نوشته شده است و مردان در اکثر موارد به شکل ناعادلانه‌ای بازنده دادگاه‌های خانواده هستند. در ایران قوانینی مانند مهریه، نفقه و اجرت‌المثل باعث می‌شود اکثر مردان ایرانی بعد از طلاق ورشکسته مالی محسوب ‌شوند. در غرب نیز بسیاری از مردان بعد از طلاق از نظر مالی ورشکست می‌شوند و حتی بعضی از مردان بی‌خانمان می‌شوند و اکثر حضانت‌ها نیز به زنان تعلق می‌گیرد، درحالی که هزینه نگهداری کودک را مرد پرداخت خواهد کرد. یکی از دلایل رشد جنبش حقوق مردان در کشورهای غربی نیز وجود قوانین ناعادلانه طلاق علیه مردان است. از همین رو مردان علاقه‌ای به شروع پروسه طلاق ندارند. علاوه براین جنگ و دزدی در گذشته در شهرها و روستاها بیشتر بوده و زنان برای تامین امنیت جانی و جنسی نیز باید تکیه محکمی از طرف پدر یا شوهر برای خود فراهم می‌کرده‌اند، بنابراین زنان برای تامین امنیت نیز وابستگی بیشتر به پدر یا همسر خود داشته‌اند. اما اکنون دولت به شکل ارتش و پلیس این نقش مردان را به خود اختصاص داده است و حتی در بعضی از کشورها زنان می‌توانند از شوهر خود برای تجاوز جنسی به پلیس شکایت کنند. بنابراین زندگی به تنهایی در شهر برای زنان از نظر امنیتی فراهم‌تر است و جذابیت ایمنی بخشی همسری مردان کمتر شده و در نتیجه سازگاری زنان نیز کمتر شده است و احتمال اینکه زن برای فرار از مشکلات زندگی به طلاق فکر کند، بیشتر شده است.

۳. برتری‌گزینی زنان و پیشرفت شغلی

در گذشته شرایط برای شاغل شدن زنان کمتر فراهم بوده اما رشد فناوری و وقوع انقلاب صنعتی نیاز به تقاضا برای کارگر و رشد بروکراسی دولت تقاضا برای کارمندان زن نیز زیاد شده است. همچنین در گذشته ازدواج به دلیل نبود وسایل پیشگیری به معنای بچه‌دار شدن نیز بوده است و ضمن اینکه سن ازدواج کمتر بوده است و ازدواج کردن یک روند متداول در رشد فردی و اجتماعی زنان بوده و ارتقا جایگاه اجتماعی دختر وابسته به ازدواچ بوده است. بنابراین زنان به طور طبیعی وابستگی بیشتری به پدر یا همسر برای تامین اقتصادی و ارتقا جایگاه اجتماعی داشته‌اند. اما امروزه ازدواج کردن برای زنان تحصیل کرده و با درآمد خوب به معنای تامین امنیت و اقتصاد و ارتقا جایگاه اجتماعی نیست و نیاز بخشی از زنان به نهاد ازدواج و خانواده کمتر شده است. بنابراین با کمترین تنشی درخواست طلاق می‌دهند یا در طول ازدواج با به دست آوردن موفقیت اجتماعی و شغلی با حمایت شوهر تدریجا احساس بی‌نیازی به شوهر می‌کنند و درخواست طلاق می‌دهند. علاوه براین در خانواده‌هایی که درآمد مرد و زن تقریبا برابر است یا درآمد زن بیشتر است احتمال تنش در مورد شیوه فرزندپروری یا خانه‌داری و به طور کل تقسیم وظایف جنستی بیشتر است، که در صورت عدم همراهی مرد، تمایل زن برای طلاق ببشتر خواهد بود. [۴] به دلایل روانشناختی در تمام زن‌ها و در تمام جهان زنان تمایل دارند تا همسرشان از وجوه گوناگون از خودشان برتر باشد و این مسئله در انتخاب همسر زنان در تمام جهان مشهود است. مطالعات درباره زنان متاهل شاغل در شرکت‌های خصوصی با ۱۰۰ کارمند یا بیشتر، نشان می‌دهد که احتمال طلاق زنان متاهل سه سال پس از ارتقای رتبه‌شان به سمت مدیرعاملی، دو برابر بیشتر از همتایان مردشان است. [۵] بر اساس تحقیقاتی در سوئد، شهرداران و نمایندگان زن پس از ارتقاء رتبه دو برابر بیشتر از شرکای مرد خود جدا می شوند. [۶] همچنین تحقیقاتی در سوئد نشان می‌دهد زنانی که درآمد و جایگاه بالاتری دارند، همچنان به دنبال مردانی بالاتر از خود برای ازدواج هستند و به ازدواج برابر و یا مرد خانه‌دار علاقه ندارند. [۷] از سوی دیگر نیاز جنسی مردان بیشتر است و تمایل آن‌ها برای بچه‌دار شدن نیز بیشتر است و مرد متاهل جایگاه اجتماعی بهتری نیز دارد و مطالعات نشان می‌دهد مردان متاهل عملکرد شغلی بهتر و درآمد بیشتری نیز دارند. بنابراین ازدواج کردن برای مردان هنوز فواید بیشتری دارد. اما با شرایط جهان کنونی نیاز اقتصادی زنان به مردان کمتر شده و در نتیجه سازگاری زنان در برابر مشکلات زندگی مشترک هم پایین‌ آمده و از طرفی با ارتقا شغلی و اجتماعی زنان در طول زندگی مشترک، احتمال اینکه زنان علاقه کمتری به همسر خود پیدا کنند، بسیار بیشتر می‌شود و این مسئله تمایل زنان به جدایی را بیشتر می‌کند.

۴. تضعیف زنانگی و مردانگی در دنیای مدرن در ازدواج سنتی، مرد امنیت و اقتصاد زن را فراهم می‌کرده و زن خانه‌داری و فرزندداری را برعهده می‌گرفته است. نیاز جنسی و عاطفی زوجین نیز طبق الگوی زنانگی و مردانگی تامین می‌شده است. مهمترین معیار مردانگی توانایی مدیریت مقتدرانه تمام ابعاد زندگی مشترک با حس محبت و مسئولیت‌پذیری نسبت به همسر و فرزندان بوده است. مهمترین معیار زنانگی نیز مطیع بودن و متواضع بودن نسبت به همسر و علاقه به خدمت به همسر و فرزندان بوده است. اینگونه ترکیب مردانگی و زنانگی چرخه محبت و خدمت همسران نسبت به مرد را ایجاد می‌کرده است و باعث می‌شده است تا عشق عمیق و پایداری ایجاد شود. اما با رشد گفتمان‌های فمینیستی در قرن بیستم و نفوذ این گفتمان‌ها در ساختارهای رسانه‌ای و آموزشی، اغلب دختران برای مستقل شدن در حوزه شغلی و کسب جایگاه اجتماعی تشویق و تربیت می‌شوند و خانه‌داری و بچه‌داری و خدمت به شوهر به معنای بازنده بودن زن تعریف می‌شود. هرچند فمینیسم در ظاهر حق انتخاب به زن می‌دهد اما در گفتمان عمومی زن خانه‌دار زنی است که نتواسته در هیچ رشته‌ هنری، ورزشی، علمی و فنی مهارتی کسب کند و جایگاه اجتماعی و استقلال مالی به دست بیاورد و مجبور است تحت سیطره شوهر به خانه‌داری، بچه‌داری و شوهرداری بپردازد و یک بازنده است، در نتیجه زنان سعی می‌کنند هرچه بیشتر مردانه شوند و از زنانگی فاصله بگیرند. همچنین مطالعات نشان می‌دهد زنانی که شغل‌های مردانه دارند مانند مشاغل مهندسی و فنی کمتر به فرزندپروری و خانه‌داری علاقه خواهند داشت و طی سال‌های اخیر ورود زنان به اینگونه مشاغل در جهان افزایش پیدا کرده است. [۸] از طرفی فرهنگ مردانگی که به شکل غیرت‌ورزی مردانه و مدیریت مقتدرانه مرد برخانواده در فرهنگ سنتی وجود داشته است، با عنوان مردانگی سمی تقبیح و تحقیر می‌شود و اکثر پسران در واقع واجد ویژگی‌های مردانه تربیت نمی‌شوند. در نتیجه زنانگی و مردانگی که زمینه مناسب برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی مرد و زن را فراهم می‌کرده و با بیولوژیک زن و مرد نیز سازگارتر بوده است، در فرهنگ مدرن کمتر شده است. [۹] این پدیده تمایل زنان و مردان را برای ازدواج را کاهش داده و زمینه طلاق را بیشتر فراهم کرده است. اما مسئله این است که اکثریت مردان جامعه که مردانگی کمتری دارند، برای زنان، حتی زنانی که زنانگی کمی دارند نیز مرد جذابی نیستند و نمی‌توانند نقش شوهری را خوب ایفا کنند. از طرفی زمانی که مدیریت و اقتدار مرد در زندگی کم است، قدرت زنان برای انتخاب بیشتر خواهد بود. در این شرایط به دلیل کاهش مردانگی و کاهش زنانگی قدرت انتخاب در زندگی اغلب دست زنان خواهد بود و در شرایطی که قوانین طلاق اکثرا به نفع زنان است و منافع اقتصادی و امنیتی ازدواج نیز برای اکثر زنان امروز کمتر شده است، این پیامد قابل پیش‌بینی خواهد بود که سازگاری زنان در صورت تنش در خانواده کمتر باشد و تمایل برای طلاق از طرف زنان بیشتر باشد. علاوه براین مردی که کمبود مردانگی دارد بیشتر به همسر خود وابسته است و احتمالا ازدواج مجدد مناسب بعد از طلاق برای او سخت خواهد بود در نتیجه کمتر از زن تمایل به طلاق خواهد داشت.

۵. افزایش جذابیت بازار دوستی برای زنان

جمعیت شناسان و اقتصاددانان برای توضیح پدیده‌های جنسی از مفهوم بازار استفاده می‌کنند. در بازار جنسی مردان خریدار و زنان فروشنده رابطه جنسی هستند. علت ریشه‌ای ایجاد بازار جنسی این است که نیاز جنسی مردان به طور میانگین از نیاز جنسی زنان بیشتر است. همچنین زنان در صورت عدم تامین نیاز جنسی کمتر آسیب می‌بیند. بنابراین مردان به عنوان تقاضاکننده و زنان به عنوان عرضه کننده، بازار جنسی را شکل می‌دهند. براین اساس در جوامع مدرن سه نوع بازار جنسی داریم. بازار ازدواج که بزرگترین و اخلاقی‌ترین بازار جنسی است. در این بازار مردان و زنان علاوه بر رابطه جنسی به دنبال تعهد بلند مدت و مادر و پدر خوب برای فرزندان آینده خودشان نیز می‌گردند. بازار جنسی دوم بازار دوستی است که زنان و مردان برای تامین نیاز جنسی و داشتن همدم برای تفریحات و سرگرمی به دنبال دوستی از جنس مکمل می‌گردند. در این بازار تعهد بلندمدت توافقی وجود ندارد و فرض براین است که فرزنددار هم نمی‌شوند، هرچند ممکن است در نهایت رابطه به ازدواج منتهی شود. بازار روسپی‌گری نیز کوچکترین و غیراخلاقی‌ترین بازار جنسی در جوامع مدرن است که مستقیم پول با زیبایی و جذابیت جنسی معامله می‌شود. مسئله مهم در سال‌های اخیر این است که بازار دوستی بزرگتر و جذاب‌تر برای زنان شده است و منافع ازدواج برای زنان کمتر شده است که در بخش قبلی توضیح دادیم. این مسئله علاوه بر افزایش سن ازدواج هزینه طلاق را مخصوصا برای زنان کاهش می‌دهد. به این معنا که در گذشته بعد از طلاق بازار دوستی برای زنان وجود نداشت و امکان ازدواج مناسب در بازار ازدواج نیز برایشان کمتر بود. اما امروزه علاوه براینکه با توجه به وجود صنعت زیبایی (عمل‌های جراحی و لوازم آرایش) و همچنین کاهش اهمیت باکرگی امکان ازدواج دوباره بیشتر شده است، بازار دوستی نیز جذابیت‌های بسیاری را نیز برای زنان فراهم کرده است. در بازار دوستی زنان می‌توانند به مردانی پولدار و جذابی دسترسی پیدا کنند که در بازار ازدواج هرگز امکان آن را نخواهند داشت. از طرفی به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب دسترسی مردان به بازار ازدواج و دوستی کمتر است، در صورتی که نیاز جنسی مردان بیشتر است. درنتیجه بزرگتر شدن و جذاب شدن بازار دوستی هزینه طلاق را برای زنان کاهش و برای مردان افزایش می‌دهد. البته زنانی که دنبال روابط اخلاقی و متعهدانه هستند نیز از گسترش بازار دوستی آسیب می‌بینند، زیرا مردان مناسب برای ازدواج در بازار دوستی مشغول فعالیت هستند.

۶. طلاق در بین زنان واگیردارتر است

 مطالعات نشان می‌دهد طلاق بین دوستان نزدیک، شانس طلاق را ۷۵ درصد بیشتر می‌کند. [۱۰] زنان مخصوصا بعد از طلاق گروه دوستانی تشکیل می‌دهند یا گروه دوستان خود را تقویت می‌کنند و احتمال اینکه در این گروه دوستی، فردی متاهل باشد زیاد است. اما مردان معمولا تنهاتر از زنان هستند هرچند ممکن است پدیده واگیرداری طلاق بین مردان هم رخ دهد. بنابراین در مجموع احتمال اینکه زنان متاثر از گروه دوستان مطلقه، طلاق بگیرند؟، بیشتر است. هنوز سازوکار تاثیر گروه دوستان مطلقه برای تمایل بیشتر فرد متاهل به طلاق روشن نیست. اما احتمالا می‌توان مشاوره اشتباه، عادی‌سازی طلاق یا حسادت را توضیح دهنده فرآیند تاثیرگذاری این پدیده دانست. با توجه به اینکه در سال‌های اخیر طلاق در جهان و ایران بیشتر شده، گروه دوستان مطلقه به عنوان یک عامل تشدید کننده عمل می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] https://www.bbc.com/worklife/article/۲۰۲۲۰۵۱۱-why-women-file-for-divorce-more-than-men [۲] https://ircud.ir/Media/PDF/۱۴۰۱/۰۹/۰۵/۶۳۸۰۵۰۶۶۰۷۳۰۶۲۸۶۰۰.pdf [۳] https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۴۰۲/۱۱/۲۸/۳۰۴۰۵۷۱/%D۸%B۱%DB%۸C%D۸%B۴%D۹%۸۷-%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C-۵-%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%B۱%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%B۱%D۸%AE%D۹%۸۸%D۸%A۷%D۸%B۳%D۸%AA-%D۸%B۷%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۹%۸۲-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%B۳%D۹%۸۵%D۸%AA-%D۸%B۲%D۹%۸۶%D۸%A۷%D۹%۸۶ [۴] http s://www.psychologytoday.com/us/blog/meet-catch-and-keep/۲۰۲۲۰۳/why-women-are-so-much-more-likely-seek-divorce [۵] https://www.bbc.com/worklife/article/۲۰۲۰۰۱۲۱-why-promoted-women-are-more-likely-to-divorce [۶] h ttps://www.bbc.com/worklife/article/۲۰۲۰۰۱۲۱-why-promoted-women-are-more-likely-to-divorce [۷] https://www.bbc.com/worklife/article/۲۰۲۰۰۱۲۱-why-promoted-women-are-more-likely-to-divorce [۸] https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/۲۲۵۹۴۱۱۷/ [۹] https://www.psychologytoday.com/gb/blog/finding-new-home/۲۰۲۲۰۳/why-women-are-much-more-likely-men-initiate-divorce [۱۰] https://www.theguardian.com/lifeandstyle/۲۰۱۰/jul/۰۴/divorce-friends-contagious-academic-study

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها