اون اینبار هم به سراغ پروندههای جنایی رفته و داستان اینبار شباهات زیادی به ماجرای غزاله و آرمان مربوط به سال ۹۲ دارد. اما قصه فیلم را در سه بخش میتوان بررسی کرد.
پدر دختر
تصویر پدر دختر، پدری تعصبی است که رابطه چندان صمیمی و خوبی با دخترش ندارد، عموما مسایل مرتبط با دختر را از او مخفی میکنند و دست آخر هم محکوم است به اینکه دخترش را نمیشناخته و او را درک نمیکرده. در واقع با پدری روبرو هستیم که به جای پناهگاه خانواده بودن، همیشه کنار زده شده و حالا که درگیر مشکل شدند، سراغش رفتند.
پدر پسر
پدر پسر قلدر است، طلاق گرفته و دوباره ازدواج کرده و پسرش را پیش خودش نگه داشته. برخلاف پدر دختر از شرایط پسرش خبر دارد، اما زندگیاش را با پول می چرخاند. پسر نه نمیشود! همهچیز همیشه در اختیارش است و پسری که در جامعه میبینیم، همهچیز را برای خودش میخواد. یک پدر مشکلدار دیگر که هیچدرک درستی از پسرک لوسش ندارد.
اثر شبکههای اجتماعی
این شبکههای اجتماعی خطرناک! امان از فضای مجازی که هرچیزی در آن به شکل ویروسی پخش میشد و دیگر کاری نمیتوان کرد. اثرش زیاد و تلخ است. وقتی یک عکس دست به دست میشود، میتواند زندگی خانوادهای را نابود کند. گاهی روایتهای دروغ با فضای مجازی آنقدر دست به دست میشوند که تصور درست بودن را به وجود بیاورد. فضای مجازی دقیقا جایی است که هر کسی میتواند در آن روایتی متفاوت از خودش و شرایطش را تعریف کند و با پافشاری حتی غلط روی آن، افکار عمومی را هم به سمت روایت نادرستش بکشاند.



