انقلاب اسلامی شهدای بزرگی را تقدیم اسلام کرده اما در میان سرداران شهید ایرانی، تنها یک چهره است که به حق، سردار دل‌ها لقب گرفته است؛ حاج قاسم سلیمانی.

ابوالقاسم شکوری
چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
راز محبوبیت سردار دل‌ها

انقلاب اسلامی شهدای بزرگی را تقدیم اسلام کرده اما در میان سرداران شهید ایرانی، تنها یک چهره است که به حق، سردار دل‌ها لقب گرفته است؛ حاج قاسم سلیمانی.

محبوبیت حاج قاسم از مرزهای ملیت و مذهب فراتر رفته و نه فقط شیعیان و ایرانیان که اهل تسنن غزه، مسیحیان لبنان، آشوریان سوریه، ایزدیان عراق و ... نام و مرام او را فریاد می‌زنند و مجاهدت‌های مشفقانه‌اش را همواره ارج می‌نهند. براستی رمز و راز این محبوبیت جهانی چیست؟

اولا: باید دانست که محبوبیت، امری قلبی است و افعال قلبی اجباربردار نیستند. تا محبوب به دل مُحِب ننشیند، محبت شکل نمی‌گیرد.

ثانیا: محبوبیت، وابسته به جعل الهی است. جعل یعنی ایجاد. محبوبیت موهبتی است که باید از سوی خدا به کسی اعطا ‌شود. شما اگر کسی را دوست نداشته باشید، تمام اهل زمین هم جمع شوند نمی‌توانند حس دوست داشتن آن فرد را در شما ایجاد کنند. انسان ممکن است به طور غریزی به زیبارویان کشش داشته باشد اما نام این محبت است نه مودّت. آنچه خدا جعل می‌کند «وُدّ» است یعنی محبت خالصانه و بی‌چشمداشت.

این حقیقت در آیه‌ای از قرآن به این صورت آمده است:

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا

«مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار می‌دهد!» (مریم:۹۶)

ثالثا: درست است که مودّت را خدا در دل‌ها قرار می‌دهد اما زمینه‌اش را باید خود انسان فراهم کند.

در روایتی از امام صادق می‌خوانیم:

«ثَلاثَةٌ تُورِثُ المَحَبَّةَ. الدِّینُ و التَّواضُعُ و البَذلُ»

یعنی: سه چیز محبّت می‌آورد: دین‌داری، تواضع و بخشش. (تحف العقول، ص ۳۱۶)

رمز محبوبیت شهید سلیمانی را باید در این سه ویژگی سراغ گرفت.

یک. دین‌مداری حاج قاسم

حاج قاسم نه تنها دین‌دار بلکه دین‌مدار بود. این جمله را از سرور آزادگان عالم بسیار شنیده‌ایم که فرمودند:

«إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» (تحف العقول ص) ۲۴۵

یعنی: «مردم بندۀ دنیا هستند و دین جز لقلقۀ زبانشان نیست. تا زمانی که دین بتواند معیشتشان را اداره کند اهل دین هستند اما در هنگام ابتلا به بلا، دین‌داران واقعی کم‌اند.»

ترجمۀ درست واژۀ «دَیّان» در کلام امام، دین‌مدار است نه دین‌دار. خیلی‌ها متدین هستند اما دین در زندگیشان محوریت ندارد.  
حاج قاسم اما اینگونه نبود. او تمام برنامه‌ها و تصمیم‌های خرد و کلان زندگی‌اش را با شاخص دین می‌سنجید. آنها که سال‌ها با او زندگی کرده‌اند پای این حرف را امضا می‌کنند. علاوه بر این، وصیت‌نامۀ دست‌نوشت حاج قاسم، روشن‌ترین گواه بر دین‌مداری اوست؛ آنجا که می‌نویسد:
«خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد... این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم.»

دو. فروتنی حاج قاسم

حاج قاسم حقیقتا انسانی بی‌ریا و بی‌ادعا بود. در تمام دوران دفاع مقدس و حدود سی سال پس از آن، صحنه‌هایی از فروتنی و تواضع سردار نسبت به مادران، همسران، فرزندان شهدا و محرومان، در ذهن و زبان هم‌رزمان و مردم کوچه و بازار نقش بسته است که شرح تک تک آنها مثنوی هفتاد من می‌شود اما ما در اینجا به اندازه‌ای که سر انگشت تر کنیم و ورق بزنیم، به ذکر سه نمونه بسنده می‌کنیم:

۱. با اینکه بالاترین مشاور نظامی فرماندهی کل قوا بود ولی در مراسم‌ها بدون تشریفات حضور می‌یافت و شرط حضور خود را عدم نصب هر گونه بنر و پلاکارد تبلیغی می‌دانست. او خود را یک روستایی‌زاده معرف می‌کرد که این تشریفات در حق او بدون توجیه و مصداق اسراف و اتلاف بیت المال است.

۲. در تمام سال‌های پس از انقلاب، غبارروبی مضجع شریف حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام همواره توسط روحانیون انجام شده و حاج قاسم شاید تنها فرد غیرروحانی است که تا کنون توفیق عتبه‌بوسی و غبارروبی قبر مطهر حضرت ثامن الحج علیه‌السلام را پیدا کرده است. با این حال، طبق گفتۀ مسئولان وقت، در حین اجرای مراسم غبارروبی، ایشان در جایگاه ویژۀ متولیان امر قرار نگرفتند و کاملا بی‌آلایش در مکانی ایستادند که عامۀ مردم حضور داشتند.  

۳. او همواره نسبت به عالمان دین به‌ویژه سادات، اظهار فروتنی می‌کرد. گاهی که به ملاقات مرجعیت دینی شرفیاب می‌دید تمام‌قد خم می‌شد و دستان آنها را می‌بوسید. خاکساری نسبت به عالمان دین را به فرزندانش نیز توصیه می‌کرد.

سه. بذل و بخشش حاج قاسم

مراتب انسان‌ها بسته به آنچه بذل و بخشش می‌کنند متفاوت است. انسان غنی و دارا، اگر ببخشد، چندان هنر نکرده است. هنر این است که روحیۀ بخشش در فرد چنان باشد که در تنگ‌دستی هم گشاده‌دست باشد و حاج قاسم اینگونه‌ بود. او از خانواده‌ای کشاورز برآمده و طعم فقر و تنگدستی را چشیده بود. در دوران مسئولیت نیز اگر می‌خواست می‌توانست برای خود و خانواده‌اش عالی‌ترین رفاه را رقم بزند اما از نان شب خود می‌زد تا به محرومان رسیدگی کند.

مهم‌تر از بخشش مال، اما بذل سرمایۀ جان است. جان‌فشانی‌های حاج قاسم، خود حکایت دیگری است. شهادت دیرینه‌ترین آرزوی او بود و صفحه‌صفحۀ زندگی‌اش گواه روشن این ادعاست.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها