گفت قبل از رفتن‌ات حتما حسینیه امینی‌ها برو از دست‌اش نده نه اینکه بخواهی از معماری و لوسترهای ایتالیایی‌اش لذت ببری نه! فقط حس وحال عجیبی رو با رفتن با آن خانه تجربه می‌کنی. داشتم دو دو تا چهارتا می‌کردم که چیکار کنم برم یا نرم چون روز آخر سفر بود و همه‌چیز فشرده، جست‌وجو کردم و نوشته بود که باید به سمت خیابون مولوی حرکت کنم زمزمه‌ای بر زبانم آمد از مولوی که «میوه هر شاخ و شجر هست گوای دل او... روی چو زر اشک چو در هست گوای دل من» مروری که می‌توانست به دیدن آن خانه تاریخی بیشتر دامن بزند.

مریم علی بابایی
دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
تا «حسینیه امینی‌ها» را ندیدید از قزوین نروید!


از کوچه پس کوچه‌های قدیمی که عبور کردیم به در حسینیه امینی‌ها رسیدم در چوبی قدیمی که انتظارش را می‌کشیدم. ی در بسته بود، می‌خواستم با کوبه یا کلون در بزنم که اثری از کلون نبود انگار کنده شده بود. پیرزنی که کنار دیوار آجری این خانه تاریخی تکیه داده بود فرصت فکر کردن را ازم گرفت، گفت زنگ بزن!

سرم را بالا آوردم سر در خانه بنری بزرگ زده بود که در صورت بسته بودن در «زنگ بزنید!» در که باز شد وارد حیاط شدم تصور می‌کردم باغچه‌ها را آبیاری کرده باشند و پر از گل‌های نرگس در باغچه‌ها کاشته باشند یک نفر به آن‌ها سر می‌زند، کاشی‌ها را جارو کردند و همه‌چیز برای یک حیاطی که متعلق به حسینیه امینی‌ها است تو را به وجد می‌آورد اما خب نبود یا شاید موقعیتش برای این چیزها و فانتزی‌ها نمی‌خورد.

 

تا «حسینیه امینی‌ها» را ندیدید از قزوین نروید!

کدام فیلم‌ها این خانه را برایمان تاریخی‌تر کردند!

محو تلالو نور روی پنجره‌های ارسی در نمای بیرونی حیاط بودم که متولی خانه به زیرزمین اشاره کرد و گفت، «می‌خواید از زیرزمین شروع کنید سمندون رو اونجا ساختن» برایم جذاب شد از پله‌ها پایین رفتم و سعی کرده بودند زیرزمین را بازسازی کنند تا شاید برای این خانه تاریخی مفید باشد اما انگار مهره‌ای برای حفظ و نگه‌داری این خانه کم است انگار یک متولی دلسوز که بخواهد پدرانه از خانه نگه‌داری کند. البته خانه یا حسینیه امینی‌ها تحت نظارت سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و اداره اوقاف استان قزوین است و توسط خاندان امینی اداره می‌شود.

تصور کردم که سکانس‌ فیلم‌های «شب‌دهم»، «هزاردستان»، «یتیم‌خانه ایران»، «شیخ‌بهایی»، «بانوی عمارت»، «سمندون»، «کفش‌های میرزا نوروز» و «حسن کچل» چطور در این خانه خاطرات زیادی را برای بینندگان رقم زده و در ادامه چه فیلم‌هایی می‌خواهند این لوکشین را انتخاب کنند تا باز خانه با صفای قدیمی با آن فرش‌های قرمز رنگ اناری اصیل ایرانی، ارسی‌های چوبی خوش رنگ روحمان را جلا دهد.

 

تا «حسینیه امینی‌ها» را ندیدید از قزوین نروید!

فرش‌های قرمز اصیل ایرانی و ارسی‌ها خوش رنگ و لعاب

از انبار یا همان زیرزمین که بیرون آمدم به سمت خانه و اندرونی رفتم، کفش‌هایم را درآوردم، امان از آن فرش‌های زیبا و اصیل ایرانی که رنگش همچون دانه‌های انار چشم را می‌نوازد در کنار کاشی‌هایی پادری که ارسی‌ها با آن چنجره‌های رنگی اتاق‌ها را از هم جدا می‌کند که شاید رنگ و رویشان هم کمی رفته اما همچنان تلفیقی از رنگ و زیبایی‌های بصری معماری ناب ایرانی را نشان می‌دهد.

محو فرش‌ها بودم که صدایی مرا از وسط تاریخ بیرون کشاند که ببین لوسترهایش را از ایتالیا خود حاج امینی آورده، سرم را بالا آوردم قشنگ بود آن رنگ آبی که چلچراغ داشت جالب بود اما خب امان از فرش‌های اصیل ایرانی!

زیباترین تزیین عمارت مربوط به سه تالار موازی با ارسی‌های کم‌نظیر ۳ لنگه و ۵ لنگه است، همچنین یکی از معدود ارسی‌های ۹ لنگه ایران در هر سه تالار دیده می‌شود که با گشودن و بالابردن آن‌ها فضای داخلی هر سه تالار یکپارچه می‌شود.

 

تا «حسینیه امینی‌ها» را ندیدید از قزوین نروید!

چرا به آن حسینیه می‌گویند!

دورتادور اتاق مهمان را پشتی گذاشته بودند که در ماه محرم میزبان عزاداران باشد. وجود پشتی‌ها همه‌چیز را متفاوت‌تر کرده بود. حالا چرا به آن حسینیه می‌گویند، حاج محمدرضا امینی که از اعیون‌های قزوین بوده است با مبلغ ۴۸ هزارتومان این خانه را خریداری می‌کند بعد از چند از ساخت عمارت امینی به مدت ۹۹ سال آن را وقف حسینیه می‌کند.

با توجه به قوانین وقف‌نامه اداره و تولیت حسینیه باید به دست بزرگ‌ترین پسر خاندان امینی باشد و چون حاج محمدرضا فرزندی نداشته، بعد از مرگ تولیت به برادر او حاج محمدتقی و سپس به فرزندان وی رسیده است در حال حاضر نیز نسل ششم خاندان امینی‌ها متولی این بنای تاریخی است.

 

تا «حسینیه امینی‌ها» را ندیدید از قزوین نروید!

چه کسی بازسازی و ترمیم را گردن می‌گیرد؟ ورائورد

سوالی که پیش می‌آید در این میان تا کی قرار است این بنای تاریخی بماند، چگونه باید از آن مراقبت کرد؟ چطور باید این خانه‌ای که سال ۱۲۷۵ ساخته شده را همچنان سرپا نگه داشت!

به یکی از اتاق‌ها که رفتم لوازم بازسازی ارسی‌ها و دیوارها بود و فکر می‌کردم با این بازسازی‌ها چه آسیب‌هایی به اصل خانه می‌زنند، چقدر ارسی‌های شکسته که بازسازی آن نه تنها هزینه بالایی دارد بلکه زمان‌بر است از شکستگی درمی‌آیند و ترمیم می‌شوند؟ یا دیوارهایی که در حال ریزش هستند تعمیر می‌شوند؟ تا چه اندازه همه‌چیز تغییر می‌کند و کاش بتوانیم به خوبی از این خانه‌های تاریخی که ارزش بالایی دارند نگه‌داری و مراقبت کنیم.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها