خالد تأمین‌کننده تجهیزات پزشکی است. او در یک پیام ویدئویی که صدای انفجار بمب‌ها در پس‌زمینه شنیده می‌شود می‌گوید: «کجا برویم؟ هیچ جا امن نیست، هیچ استثنایی نیست. ما در هر صورت می‌میریم.»

سعیده بقایی
چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

چهار نفر در غزه، زندگی خودشان از زیر بمباران را برای بی‌بی‌سی ضبط و ارسال کرده‌اند. آن‌ها در این ویدئوها توضیح می‌دهند چطور روزهای طولانی را در جست‌وجوی غذا و آب سپری کرده‌اند و شب‌های طولانی‌ از حملات هوایی پناه گرفته‌اند و تا صبح دعا می‌کنند که زنده بمانند: فریده؛ خالد؛ آدم و عبدالحکیم.

  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

آوارگی در خیابان

فریده معلم انگلیسی است. ۲۶ سال دارد. او در پیام خود می‌گوید که خانه‌های همسایگانش خراب شده و از پدر و مادرش اطلاعی ندارد. او و خواهر و برادر و چند کودک خردسال یک هفته است دارند پیاده به طرف جنوب می‌روند و در خیابان می‌خوابند. هدفشان گذشتن از رود وادی غزه و رسیدن به مکانی است که اسرائیل می‌گوید امن است!

  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

دروغ به نام امن‌بودن جنوب غزه

آدم، یک کارگر جوان در شهر جنوبی خان‌یونس است که آماده تخلیه شده، خان‌یونس زیر حملات هوایی است. آدم صبح‌ها خیلی زود دنبال تهیه غذا می‌رود تا مدت‌زمان کمتری در صف باشد. او می‌گوید: «وقتی در حیاط مدرسه می‌خوابی، چیزی درون‌ات می‌شکند. و وقتی در حیاط بیمارستان می‌خوابی، چیز دیگری در درون‌ات می‌شکند. وقتی در صف نان می‌ایستی و برای آب التماس می‌کنی، خیلی چیزها در درون‌ات می‌شکنند.»

  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

هیچ جایی امن نیست

خالد تأمین‌کننده تجهیزات پزشکی است. او در یک پیام ویدئویی که صدای انفجار بمب‌ها در پس‌زمینه شنیده می‌شود می‌گوید: «کجا برویم؟ هیچ جا امن نیست، هیچ استثنایی نیست. ما در هر صورت می‌میریم.» خالد از دو فرزند خردسال پسر عمویش مراقبت می‌کند که از حمله به بازاری در همسایگی او جان سالم به در بردند.

  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

در انتظار مرگ

خانه‌ عبدالحکیم در حمله اسرائیل ویران شده است. می‌گوید: «ما دور هم نشسته بودیم و ناگهان موشک به خانه‌مان اصابت کرد. به‌سختی خارج شدیم. همسایه‌هایمان هنوز زیر آوار هستند. دنبالشان گشتیم اما کسی را پیدا نکردیم. ما هر دقیقه در محاصره مرگ زندگی می‌کنیم. با معجزه زنده‌ایم.» او تعریف می‌کند کمک‌هایی که از راه مصر رسیده کافی نیست: «یخچالی برای نگهداری غذا وجود ندارد. غذای فاسد و گوجه‌فرنگی گندیده می‌خوریم، حشرات از داخل گل‌کلم بیرون می‌آیند. چاره‌ای جز خوردن آن نداریم؛ چون هیچ چیز دیگری وجود ندارد. ما باید کپک‌ها را جدا کنیم و آنچه هست، بخوریم.»

  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

رضایت به حداقل‌ها

خانواده فریده که به جنوب رفته بودند، دوباره به شمال غزه برگشته‌اند. آن‌ها می‌گویند: «در آنجا هیچ‌کدام از لوازم ضروری‌مان را نداشتیم. بمباران بسیار سنگین بود. تصمیم گرفتیم به خانه برگردیم تا حداقل شأن و غرور خودمان را حفظ کنیم. خوشحالیم که جایی برای نشستن داریم و می‌توانیم با دوستان و خانواده‌مان تماس بگیریم، حتی اگر چهار یا پنج دقیقه در روز باشد.»

  «وقتی بمیریم هم هیچکس با خبر نمی‌شود»

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها