صهیونیست‌ها با داشتن ثروت بالا توانستند نقوذ بالایی در رسانه‌ها و شرکت‌های تولید آثار فرهنگی جهان داشته‌باشند و همیشه سعی داشتند تصویر مظلوم و قربانی از خود را در ذهن مردم دنیا بازسازی کنند و با این ماسک ساختگی، واقعیت زشت خود را مخفی کنند! اما این نقاب دروغین کنار رفت و حالا دنیا تصویر واقعی اسرائیل را تماشا می‌کند. در این گزارش به تلاش‌های هنری و رسانه‌ای یهود برای ساختن چهره‌ای موجه از خود در جهان می‌پردازیم:

زهرا شاهرضایی
یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
ما مظلومین همیشه قربانی!

ما قربانی هستیم! تقریبا بیشتر انرژی و توان صهیونیست‌ها برای القای این پیام به جهانیان است: ما قربانی هستیم! صهیون برای جلب ترحم، از افسانه هولوکاست کمک گرفته است. این موج قربانی‌سازی از یهود در فیلم‌ها، اغلب مربوط به سال‌های پیش از ۲۰۰۰ میلادی است. فیلم‌هایی که اتفاقا به لحاظ هنری، آثاری قوی و حرفه‌ای به حساب می‌آیند. در این آثار مثل فهرست شیندلر، پیانیست و غیره، بعد احساسی داستان خیلی بالاست؛ تا جایی که مخاطب کاملا با قهرمان یهودی فیلم همذات‌پنداری می‌کند. شما در این فیلم‌ها آدم‌های مظلوم و بی‌گناهی را می‌بینید که فقط به خاطر دینشان مورد آزار واقع می‌شوند و این دایره ظلم انقدر تنگ می‌شود که چاره‌ای جز فرار از آن ندارند! آدم‌هایی مظلوم و بی‌آزار که مورد تحقیر و اذیت آلمانی‌های نازی واقع می‌شوند؛ اما درواقع نه یهودیان انقدر مظلوم‌اند نه ظلم آلمانی‌ها انقدر گسترده بوده است. یهودیان پیش از جنگ‌های جهانی هم در جامعه اروپایی، منفور بودند. مردم معتقد بودند که آن‌ها به اشاعه بیماری‌های واگیردار می‌پردازند. درباره ماجرای هولوکاست هم که به معنای همه‌سوزی است، چنین ماجرایی با این ابعاد سندی ندارد و اصلا امکان آن وجود ندارد؛ اما هژمونی صهیونیست‌ها اجازه اظهار نظر به افرادی که شاهد آن واقعه بوده‌اند یا  با پژوهش به غلط بودن این افسانه رسیده‌اند، نمی‌دهد. ما نفوذ داریم صهیونیست‌ها بعد از القای تصویر قربانی و توجیه اینکه ما مجبور هستیم یک سرزمین برای خودمان داشته باشیم، حالا باید نشان بدهند که توانایی دفاع از خود دارند. موج بعدی کار رسانه‌ای یهود، به رخ کشیدن توان امنیتی است. فیلم‌ها و سریال‌های زیادی که در آن صهیونیست‌ها دشمنان خود را هر کجا که باشند، دستگیر می‌کنند یا حتی می‌کشند. فیلمی مثل مونیخ که نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی با نفوذ اطلاعاتی‌اش دشمنانش را در سراسر جهان پیدا می‌کند و می‌کشد یا فیلمی مثل فرشته که برگرفته از یک داستان واقعی درباره یک جاسوس است. داستان اشرف مروان که داماد عبدالناصر بود و با استفاده از این موقعیت باعث نشت اطلاعاتی اعراب و یکی از دلایل شکست در جنگ سال ۱۹۴۸ علیه صهیونیست‌ها شد. فیلم و سریال‌هایی مثل بیروت و تهران هم می‌خواهند توان نفوذ صهیونیست‌ها در کشورهای حوزه غرب آسیا را نشان بدهند. جاسوسانی که در قلب بیروت و تهران نفوذ کرده‌اند! ما آدم‌های معمولی هستیم!   صهیونیست‌ها از یک جای به بعد، تلاش کرده‌اند که یک زندگی عادی را نمایش دهند! پیام بعدی صهیونیست‌ها به دنیا این است: ما معمولی هستیم. اکثر این فیلم‌ها در سرزمین اشغالی ضبط شده‌اند و بازیگران جوان آن را بازی کرده‌اند. یکی از معروف‌ترین این فیلم‌ها فیلم طلاق است. فیلم درباره دغدغه زنان درباره جدایی در سرزمین‌های اشغالی است؛ چرا که طبق قانون زن‌ها بدون اجازه همسر و موافقت خاخام، اجازه طلاق ندارند. یکی دو تا از فیلم‌ها مثل قناد و هاری هم با مضامین هم‌جنسبازی در سال‌های اخیر ساخته شده که باز هم بخش مهمی از فیلم در سرزمین اشغالی ضبط شده است. البته در تمام فیلم‌های اخیر که یک زندگی عادی را نمایش می‌دهند، باز هم به گذشته و سابقه تاریخی صهیونیست‌ها ارجاعاتی داده می‌شود؛ اما این ارجاعات مثل قبل دیگر مستقیم نیست. با این جریان‌سازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها تلاش کردند که بگویند که مورد ظلم واقع شده‌اند؛ پس با وجود تحمل این همه رنج، توقع داشتن سرزمینی برای خودشان، توقع زیادی نیست. با تمام این رنج‌ها توان دفاع از خود و سربه‌نیست کردن دشمنانش را هم دارد و در آخر الان دیگر مثل بقیه مردم جهان و شهروندان معمولی، حق زندگی دارند و اصلا زندگی معمولی در جریان است! معادله‌ای که با جنگ اخیر و کودک‌کشی گسترده صهیونیست‌ها حسابی به هم خورده و این تصویر خیالی از صهیون‌ها را تغییر داده است!

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها