یادهایی که با سینما و تلویزیون ماندگارند
با یکی از جوانهای دهه سی که صحبت میکردم میگفت جمعیتمان زیاد بود ۱۱ تا خواهر و برادر داشتیم رسم بود که هفتهای یکبار به خانه عموی بزرگمان که او را «عموحاجی» صدا میکردیم میرفتیم آنها تلویزیون داشتند و کارتونهایی که نشان میداد برایمان جذاب بود اما به دلایل اینکه تعدادمان زیاد بود به من دو ماه یکبار نوبت میرسید که برویم خانه عموخان تا از آن جعبه جادویی برنامه تلویزیونی را یک ربع تماشا کنیم. نگاه به امروز نکنید که اراده میکنید میتوانید خانوادگی یا دوستانه به سینما بروید و از تماشای فیلم مورد علاقهتان لذت ببرید ما در حسرت این لحظات میماندیم. الان در هر محله پر رفت و آمدی سالنهای سینمایی یا همان پردیسهای سینمایی ساخته شدهاند که تا بتوانند گوشهای از اوقات فراغت جوانان را پر کنند حالا اصلا چرا تنها جوانان بله جوانان دهه سی و چهل و پنجاه هم امروزه به سینما رفتن علاقه زیادی دارند.
تفاوت سینما رفتن و فیلم دیدن
شاید خیلیها بگویند سینما رفتن و فیلم دیدن که تفاوتی با هم ندارد اما حقیقتاش این است که همان اندازه کتاب میخوانید و با دیگران در سخنرانیهای افراد مختلف شرکت میکنید وقتی فیلم میبینید به همان اندازه نیاز است که برای سینما رفتن هم زمان بگذارید این سینما رفتن بهانهای است برای ارتباط برقرار کردن با دیگر افراد، ارتباطی که میتواند بالنده باشد. حتی بعضیها معتقدند سینما آینه جامعه است و به همین اعتبار، فیلمها آینهای هستند که رخدادهای اجتماعی را منعکس میکنند.
چه کنیم که این تخریبها شده است بلای اصلی خیابانها، شلوغتر شدن میدانهای اصلی و دردسر بیشتر، کاش به جای خراب کردن مراکز فرهنگی راهی برای ترمیم و سرپا نگه داشتنشان بکنیم
سینماهایی که تبدیل به پاساژ میشوند
اما این روزها زمزمه از اتفاقاتی است که برای سینما دوستان خوشایند نیست، در خبرها آمده که قرار است سینماهای میدان انقلاب تخریب و به پاساژ تبدیل شوند. شاید این خبر اینگونه نشان دهد خب قرار است چند تا سینمای خیلی قدیمی خراب شود و پاساژهایی که مدرنتر و امروزیتر هستند خودنمایی کنند اما آن سالنهای سینما حافظه تاریخی مردم بودند، خاطرات زیادی، فیلمهای بیشماری، اشکها و لبخندهای بسیاری را در خود جای داده است. چرا سالنهای که در مرکز شهر که بهعنوان مکانهای فرهنگی در میان مردم جای باز کردند باید تخریب شود و دیگر از آنها اثری باقی نماند؟
سینماهای خیابان انقلاب این گونه است که هر دورهای، هر شخصی، هر دانشجویی، هر کتابخوانی، هر رهگذری و عابری که ردی از خیابان انقلاب دارد از آن یاد میکند. اما حالا قرار نیست کسی یادی از سینما میدان انقلاب را رها کند.
سینماهایی که در میدان انقلاب نباشند هم به یاد خواهند ماند
سینما مرکزی در سال ۱۳۴۱ توسط سیفالله کامرانی تاسیس شد تا عواید حاصلهاش، صرف امور آسایشگاه خیریه قدس، واقع در کرج شود. این سینما در ابتدای تاسیس هزار و ۱۲۶صندلی داشت، اما بعدها بیشتر شد. ساخت سینما پارس هم به دهه ۴۰ برمیگردد. این سینما با نام یونیورسال در سال ۱۳۴۲ با مساحت ۱۵۰۰مترمربع و دو سالن بزرگ به گنجایش ۴۰۰ و ۳۷۰ تماشاگر، با مدیریت اسماعیل کوشان و زیرنظر یک مهندس روس ساخته شد.
به جای تخریب ترمیم کنیم
سینماهای متروک زیادی مثل «سینما شهر قشنگ»، «سینما تمدن»، «سینما رودکی»، «سینما آسیا»، «سینما رکس» و... هستند که سرنوشتی نامعلوم و مبهمی دارند که شاید حالا قرار است پاساژ شوند یا پارکینگ طبقانی و شاید هم ذرت مکزیکی فروشی.
چه کنیم که این تخریبها شده است بلای اصلی خیابانها، شلوغتر شدن میدانهای اصلی و دردسر بیشتر، کاش به جای خراب کردن مراکز فرهنگی راهی برای ترمیم و سرپا نگه داشتنشان بکنیم.



