زوریک تنها فرزند پسر خانواده بود که به همراه پدر و مادر و چهار خواهرش، زندگی می کردند. در سالهای تحصیل بسیار با استعداد بود و با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، سال آخر دبیرستان را ناتمام گذاشت و داوطلبانه چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در پادگانی واقع در پیرانشهر، مشغول خدمت سربازی شد.

شهدا، مردانی از تبار ابراهیم و اسماعیل هستند، دلاورانی پیرو انبیا آسمانی، عیسی و موسی و محمد(ص) و چه زیبا مولایمان علی(ع) درباره آن نیکان فرمود: "چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده. رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده. آنان برداران من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم."
زندگی آگاهانه
"زوریک" پسرِ «واهان» و «كاتاری» هنگامی که چشم به جهان گشود، به همراه پدر و مادر و چهار خواهرش در یک اطاق، در زندگی خود را آغاز كرد. او همواره در سالهای تحصیل با استعداد و شاگرد اول شد و با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، سال آخر دبیرستان را ناتمام گذاشت و داوطلبانه چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در پادگانی واقع در پیرانشهر، مشغول خدمت سربازی شد. وظیفهشناسی و از خودگذشتگی او در محل خدمت، محبوبیت او را بر سر زبان ها انداخت." (1) اما این روزها دیری نپایید و 19 روز بعد از شروع جنگ تحمیلی، زوریک بر اثر اصابت تركش خمپاره و جراحت شدید، به خیل عظیم شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس می پیوندد. پیكر اولین شهید نظامی ارمنی، زوریک مرادیان، پس از انجام مراسم مذهبی در روز بیست و چهارم مهر 1359 در میان حزن و اندوه مردم قدرشناس به خاک سپرده شد.
پسر من اولین شهید ارمنی جنگ است
خاطرات "زوریک" کمر پدر را شکست. او که راننده تریلی بود، در غم فراغ یگانه پسر، سکته کرد و زمینگیرشد. وی همواره بر مزار فرزند حاضر میشد و ایام باهم بودن را دوره میکرد.
اینک در زاد روز ولادت عیسی مسیح، پیامبر اولوالعزم، برخود لازم دانستیم تا ضمن تبریک به خانواده های عزیز مسیحی، خصوصا خانواده شهدای ارمنی، یاد و خاطره اولین شهید از آنان را گرامی بداریم و آرزوی سالی نیکو برایشان داشته باشیم.
مادر، با گِله از سختیهای پس شهادت زوریک میگوید که از آن روز که پسرم از پیش ما رفت من هفت روز از حال می رفتم و به هوش میآمدم. قسمت بود که پسر من بشود اولین شهید ارمنی ایران. خیلیها می گویند الان جای پسرت خوب است؛ اما نمیدانند که اینها دل پدر و مادر شهدا را با رفتنشان آتش می زنند. درست است که جایگاه خوبی دارد اما سهم ما از او چیست؟ ما باید با دوری فرزندانمان چکار کنیم؟ هیچکس از ما سراغی نمیگیرد؟ وی از سالهای سخت جانبازی همسرش هم میگوید: "همسرم حدود ۲۰ سال جانباز بود و در سال ۸۶ به رحمت خدا رفت؛ اما هنوز کسی او را شهید محسوب نمیکند. یک سری اسناد هست که گم شده وگرنه مگر می شود کسی که همراه فرمانده در عملیات والفجر شرکت کرده باشد؛ اما هیچ سندی از آن موجود نباشد و از من آن سند را بخواهند؟ من گله ای از زندگیم ندارم؛ شاید من وسیلهای بودم که از ایشان مراقبت کنم. او در سال ۶۴ در عملیات والفجر ۸ زخمی شد. به مرور زمان این زخم ها عفونت پیدا کردند، تا جایی که کم کم انگشتان دست او دچار مشکل شد و مجبور شدند دست او را قطع کنند. بعد از چند سال یکی از پاهای او را قطع کردند. طی ۲۰ سال ۱۱ بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و روزی که از دنیار رفت، یک دستش تا مچ و هر دو پایش از بالای زانو قطع بود. من و فرزندانم ذره ذره آب شدن او را مشاهده میکردیم." اعضای بدن او عفونت داشت و من باید روزی چند بار به مدت ۲۰ دقیقه با بتادین آن را شستشو می دادم. خیلی دردناک بود تنها کاری که می کردم این بود که دخترم را به دستش می دادم و می گفتم نگاه کن دندان درآورده ... نگاه کن داره می خنده ... تا حواسش با بازی کردن با او پرت شود و کمتر درد را حس کند. «بدتر از درد ترکش ها این بود که حس میکرد از کار افتاده است و همین او را افسرده می کرد. در حالی که در رسیدگی به درس های بچه ها و کارهای خانه خیلی به من کمک می کرد. روزی که از دنیا رفت، همه را از اتاق بیرون کرد و گفت: همه بروید بیرون، دوستانم دنبال من آمده اند. من هم دارم میروم ... و رفت پیش دوستانش و کنار صمیمیترین دوستش که که بیست و چند سال پیش شهید شده بود، به خاک سپرده شد.»
شهید مرادیان در کلام رهبر انقلاب
مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های شهدای اقلیت، درباره شهید زوریک مرادیان فرمودند: "خدا انشاءالله بهخاطر رنجی که مادر شهید کشیدند، اجرشان بدهد. خدا انشاءالله این جوان عزیز را با حضرت مسیح محشور کند؛ با اولیایش محشور کند. اینها فداکاری و مجاهدت کردند. فداکاری و مجاهدت پیش خدا ارزش دارد. اینها این ارزش را آفریدند. اگر امروز من، شما، دیگران، در یک محیط امنی داریم زندگی میکنیم، به برکت کار اینها است. اگر اینها در خانه میماندند، مثل بعضی بیغیرتها و بیخیالهایی که در خانه ماندند و نرفتند، امروز ما این امنیّت را نداشتیم."(3)
پی نوشت:
1- اولین شهید ارمنی در دفاع مقدس، تبیان،1389 2- اولین شهیدمسیحی که مورد تفقد رهبر انقلاب قرار گرفت،خبرگزاری دفاع مقدس، 1396 3- دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهدا، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 1395