دو پژوهش در زمینه شفاف سازی اطلاعات و پاسخگویی صادقانه در دهه 70 انجام شده که علی رغم همبستگی بالا و اشتراک نظر روزنامه نگاران و کارشناسان روابط عمومی در لزوم تعامل آن ها در عرصه ارتباطات، در چند مورد اختلاف نظر وجود دارد.
نگاهی به تعامل روابط عمومی ها و روزنامه ها
دو پژوهش در زمینه شفافسازی اطلاعات و پاسخگویی صادقانه در دهه 70 انجام شده که علیرغم همبستگی بالا و اشتراک نظر روزنامهنگاران و کارشناسان روابط عمومی در لزوم تعامل آنها در عرصه ارتباطات، در چند مورد اختلاف نظر وجود دارد. به گزارش روابط عمومی، در حالی که روزنامهنگاران خواهان آزاد بودن مطبوعات از کنترل مرئی و نامرئی دولت هستند و در واقع معتقد به روزنامهنگاری آزاد، مستقل و غیردولتیاند، در مقابل، روابط عمومیها با آزادیگرایی مطلق به عنوان یک شیوه روزنامهنگاری مخالف هستند.
اگرچه روزنامهنگاران نوعی شیوه روزنامهنگاری تحقیقی وافشاگرانه در مورد سوء استفادههای احتمالی مالی و سیاسی در سازمانهای دولتی و در ادارات را خواستارند، در مقابل، روابط عمومیها ترجیح میدهند مطبوعات در مورد اشتباهات احتمالی ادارات، دخالت نکنند و بررسی پیرامون این موضوعها را به خود سازمانها واگذارند.
روزنامهنگاران با این عبارت روابط عمومیها که مطبوعات باید هرگونه اخبار دریافتی از روابط عمومیها را بدون تحقیق و بررسی درج کنند، مخالفت میکنند و برای خود حق بررسی قائل هستند.
با نقد مطالب فوق و از رهگذر موارد اختلاف بین رسانهها و روابط عمومیها میتوان به آسیبشناسی تعامل میان آنها پرداخت. اساساً باید رسانهها و بهخصوص روزنامهنگاران با روابط عمومیها رابطه برد/ برد داشته باشند.
روابط عمومیهای هوشمند برای جلب همراهی رسانهها باید داوطلبانه پای پیش بگذارند و شفافسازی اطلاعات و پاسخگویی صادقانه و بههنگام به افکار عمومی را در دستور کار خود قرار دهند.
فراموش نکنیم که رسانه و در رأس آنها روزنامهنگاری، رکن چهارم دموکراسی بهشمار میرود. مطبوعات، آیینه تمامنمایی است که از طریق آنها نارساییهای سازمانها و نظامهای اداری اصلاح خواهد شد و اعتماد مخاطبان جلب میشود .
برخی از مسئولان روابط عمومی میاندیشند که روزنامهنگاران، پیوسته در صدد یافتن نقطهضعف از سازمانهای مختلف هستند.
بدیهی است که یکی از رسالتهای مهم روزنامهنگاران، افشای نارساییها، کاستیها و مسائل گوناگون جامعه و احیاناً سازمانهای دولتی است. این رسالت در قانون اساسی و قانون مطبوعات جمهوری اسلامی ایران نیز مدنظر قرار گرفته است.
در منظومه ارتباطات اجتماعی باید نقد را بر عهده رسانهها گذاشت نه این که آنها در مسیری هدایت شوند که فقط مبلغ دستگاههای دولتی باشند.
شاید اگر رابطه عمودی میان دولت (روابط عمومی) با رسانه به یک رابطه افقی تبدیل شود و خبرنگاری از حالت پشت میزنشینی تبدیل شود به خبرنگاری در میدان زندگی، کشورها از توهم ثبات و آرامش رها شوند و نشانههای بحران را احساس کنند و زودتر به استقبال راه حل بروند.
روابط ناسالم میان رسانهها و روابط عمومیها هنگامی شکل میگیرد که در دو سوی این بده و بستان، نگاه حرفهای، تخصصی، آرمانخواهی و آیندهنگرانه جای خود را به سطحینگری و سوداگری بدهد.
اگر بساز و بفروشی پیام و خبر حاکم شود، تعامل مبتنی بر اخلاق حرفهای میان روابط عمومی و رسانه، رنگ خواهد باخت.
کارکنان روابط عمومیها باید فرآیند تأثیرگذاری رسانه بر افکار عمومی را به درستی بشناسند و از این پندار نادرست فاصله بگیرند که با حبس اطلاعات و یا رنگآمیزی دلبخواهی واقعیتها، میتوان در دل مخاطبان جایی باز کرد.
روابط عمومیها باید تسهیلکننده روابط آزادانه و قانونمند رسانهها با سازمانها باشند.
منصرف ساختن رسانهها از سرک کشیدن به آن سوی پرده؛ و یا خبرسازیهای بدلی برای پر رنگ جلوه دادن حضور خود در رسانه؛ و هدایایی پیدا و پنهان و آگهیهای نان و آبدار برای رسانههای خودی، ویرانگر است؛ با توجه به این که در عصر اطلاعات ـ در نهایت ـ همه چیز شفاف و آشکار خواهد شد، روابط عمومی، سنگر مبارزه سازمان با رسانه نیست که هرگاه انتقادی متوجه سازمان شد، سعی کنند رسانه را به نادانی و غرضورزی و بیاطلاعی متهم سازند.
از سوی دیگر این واقعیت تلخ را نمیتوان انکار کرد که بسیاری از رسانههای ما به بهانه کسب درآمد و حفظ بقا خود به خواستههای یکسویه برخی روابط عمومیها تن میدهند.
آنها نیز به آسانی نگاه حرفهای را کنار گذاشته و چشم بسته تسلیم میشوند و چه بسا اعتبار حرفهای رسانه از همین جا به تدریج رنگ میبازد و صاحب قلم از منظر صاحب آگهی، خریدنی جلوه میکند.
علاوه بر موارد فوق، روابط عمومیها که اغلب به مسائل در سطح سازمانی مینگرند، باید همچون روزنامهنگاران، نگاهی کلان و ملی داشته باشند.
در بسیاری از موارد، روابط عمومیها تلاش میکنند رضایت مسئولان بالاتر از خود را در سازمان جلب کنند؛ در حالی که چنین هدفی، اساساً برای بسیاری از روزنامهنگاران بیمعنی است.
اگر روابط عمومیها افق دید خود را وسیع کنند، اخباری را که در اختیار رسانهها قرار میدهند، غیرمفید، شهرتمدار و تاریخ گذشته و... نخواهد بود.
آنان میتوانند به عنوان مشاور، نقشه راه آینده سازمانی خود را در چارچوب «جهانی اندیشمند و بومی عمل کردن» به رسانهها ارائه دهند و در مسیر ارتباط توسعه گام بردارند.
چه خوب است اگر رسانهها از فرصتی که اینک پدید آمده، بهره برند و فرهنگ نقد را در جامعه نهادینه سازند و زمینه را برای بروز و ظهور خردجمعی فراهم آرند.



