فلسفه انزال کتب و ارسال رسولان آسماني و اساساً طرح مسأله دين، وسيله ي است جهت رساندن پيام الهي به بشر. اصولاً رسول به همراه پيام است و کار ويژه رسول ابلاغ رسالت آسماني است.

سه‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۰
رسالت حوزه و رسانه
رسالت حوزه و رسانه فلسفه انزال کتب و ارسال رسولان آسمانی و اساساً طرح مسأله دین، وسیله ی است جهت رساندن پیام الهی به بشر. اصولاً رسول به همراه پیام است و کار ویژه رسول ابلاغ رسالت آسمانی است. حوزه و رسانه (قسمت سوم) لطفا مقاله قبل را نیز مطالعه فرمایید. حال که با رسانه و رسانه دینی و کارکردهای آن اشنا شدیم بیاد بدانیم حوزه به عنوان مرکز تبلیغ دین و مهمترین مبلغ اسلام باید از این وسیله قدرتمند به بهترین نحو استفاده کرده و رسالت خویش که رساندن پیام الهی به مردم است را انجام دهد. فلسفه انزال کتب و ارسال رسولان آسمانی و اساساً طرح مسأله دین، وسیله ی است جهت رساندن پیام الهی به بشر. اصولاً رسول به همراه پیام است و کار ویژه رسول ابلاغ رسالت آسمانی است. «ما علی الرسول الّا البلاغ » و سفیران الهی در راه ابلاغ پیام، انواع مصائب و مشکلات را به جان خریده اند و حتی بهترین هستی شان، یعنی ، جانشان را در این راه با خدا معامله کرده اند. و پس از آنان ، جانشینان و اوصیای آنان نقش پیام رسانی را بر عهده گرفته اند. و در عصر غیبت کبری، عالمان دین که وارثان پیامبران مطرح شده اند، موظف به پیمودن این مسیر پر پیچ و خم هستند. وظیفه عالمان دین و فارغ التحصیلان حوزه های علمیه تبلیغ و پیام رسانی و بر قراری ارتباط خلق با خالق است. باید توجه کنیم که، پیام رسانی منحصر به ذکر سخنرانی و ایراد خطبه نیست، بلکه باید از شیوه های گوناگون از قبیل سخنرانی، عمل بدانسته ها، مداحی، شعر، کرسی تدریس و نویسندگی و تدوین مقاله ، کتاب، استفاده از هنر و فیلم و ابزارهای روز همانند اینترنت،وبلاگ نویسی و ... جهت انتقال پیام الهی بهره جست. لذا عالمان دین و مبلغان اسلامی باید از حضور در رسانه همانند، صدا و سیما، نگارش مقاله، تدوین کتاب و غیره نیز استقبال کنند و پیام آسمانی را در حدّ بسیار روان و ساده به مخاطبان القاء نمایند. مقام معظم رهبری در دیدار طلاب، فضلا و مسئولان رده‏های مختلف حوزه علمیه[1]، دو نکته بسیار مهم و کلیدی را به عنوان رمز بقا و پویایی این نهاد سرنوشت ساز مطرح کردند: اول، ضرورت دور اندیشی دوم، ضرورت تحول. یکی از اساسی‏ ترین گامها در این جهت، نگاهی دور اندیشانه و تحول گرا در زمینه تبلیغ و طراحی نظام جامع ارتباطی و تبلیغی پویا و متناسب با چشم انداز آینده رسانه هاست. آینده‏ای که بر اساس واقعیات موجود و تحلیل دقیق مقام معظم رهبری، به شدّت عرصه‏های تبلیغی را در داخل و خارج از کشور، بر ما تنگ‏تر و لزوم حضور حوزه‏های علمیه را صد چندان می‏کند. حوزه علمیه، موقعیت و نقش رسانه‏ای نیز پیدا می‏کند و همچنان که در تبلیغ سنتی دین مسئول است، در تبلیغ رسانه‏ای و تعامل با رسانه ملی هم مسئولیت دارد؛ زیرا «صدا و سیما مسئولیت آموزش عمومی و ارشاد فرهنگی [و] سیاسی و تبیین مبانی اسلام و مقابله با توطئه‏های تبلیغاتی دشمن را با بهره‏گیری از هنر اصیل و سالم بر عهده دارد.»[2] . «رادیو و تلویزیون، اصلاً برای ساختن باب اسلام و انقلاب است و غیر این نیست. هیچ هدفی فراتر و بالاتر از این هدف وجود ندارد. ما می‏خواهیم روی مخاطب خودمان اثر بگذاریم.»[3] در مقدمه قانون اساسی آمده است: «رسانه‏های ارتباط جمعی، رادیو و تلویزیون باید در جهت تکامل انقلاب اسلامی، در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و در این زمینه از برخورد سالم با اندیشه‏های متفاوت بهره جویند و از اشاعه و ترویج خصلتهای تخریبی و ضد اسلامی جداً پرهیز کنند.»[4] تبلیغ دینی در ایران، به ویژه تا قبل از انقلاب، عمدتاً مبتنی بر ارتباطات سنتی بوده است که به دلیل جوّ حاکم بر کشور و تنگناهای سیاسی، امکان بهره‏گیری از رسانه‏های نوین وجود نداشته است؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «برای نخستین بار در طول تاریخ ایران پس از اسلام، مقتضیاتی پدید آمده تا به دور از موانع و تجربیات واگرایانه گذشته، آرزوی همگرایی و معاضدت همسوی رسانه‏های سنتی و وسایل ارتباط جمعی در جهت مقاصد عالیه اسلام تحقق یابد. دستیابی به این مهم، در گرو شناخت مبانی حاکم بر این سیستم ارتباطی و اصولی است که در درون این سیستم، زمینه همکاری دینی رسانه‏ها را فراهم می‏سازد.»[5] برای آنکه تصویر روشنی از وضعیت موجود و ترسیمی بهتر از شرایط مطلوب در این زمینه داشته باشیم، به برخی از فرصتها، تهدیدها، قوتها و ضعفهای حوزه علمیه اشاره می‏کنیم. با توجه به موقعیتها و نقشهای حوزه علمیه که خود فرصتی ارزشمند برای تبلیغ رسانه‏ای دین است، موارد ذیل را می‏توان به عنوان فرصتهای موجود ذکر کرد: 1. ویژگیهای دین مبین اسلام، به ویژه غنای فرهنگی و مطابقت آن با فطرت انسان؛ 2. موقعیت انقلاب اسلامی و ظرفیتهای آن، که در دنیای امروز امیدی برای همه مسلمانان است؛ 3. وابستگی و اعتماد مردم به رسانه ملی و نقش آن در تحولات دینی، سیاسی، فرهنگی و...؛ 4. موجود بودن زمینه‏های مناسب در دین، برای ترویج ارزشهای الهی؛ 5. نیروهای مستعد و با انگیزه برای حضور در عرصه‏های مختلف تبلیغ رسانه‏ای دین. مهم‏ترین تهدیدی که در این زمینه وجود دارد، غفلت از چشم انداز آینده رسانه‏های نوین است که می‏تواند حتی فرصتهای فوق را از ما بگیرد و یا به تهدید تبدیل کند. رشد قارچ گونه رسانه‏های فارسی زبان رقیب، گوشه‏ای از تلاش دشمن برای تنگ کردن فضای تبلیغی، و حذف ما از عرصه رسانه‏های تأثیرگذار است. با اینکه رسانه‏های نوین مقوله‏ای دینی‏اند، متأسّفانه در حوزه علمیه به کلّی مورد غفلت قرار گرفته‏اند. تا جایی که حتی درباره رسانه ملی نیز در سطوح مختلف سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرایی، به صورت جدّی اقدامی صورت نگرفته است و جز برخی حرکتهای محدود، ناهماهنگ و بدون نظارت، کاری در جهت تعامل هدفمند و متناسب با موقعیت رسانه‏ها در دنیای امروز صورت نمی‏گیرد. خطر آنجاست که برخی از افراد، متأثّر از فضای ارتباط و تبلیغ سنّتی، تصور می‏کنند که می‏شود با پرهیز از رسانه‏ها، آنها را محدود و یا حذف کرد؛ به همین دلیل، حتی گاهی از بردن نام آنها و یا تأسیس واحدی برای آشنایی و پیگیری امور مربوط به آنها پرهیز می‏کنند. «مسئله این است که آیا روال جاری و موجود حوزه‏های علمیه، برای پاسخ دادن به این نیازها کافی است؟ جواب این است که کافی نیست. پس باید از چار چوب و استخوان بندی قوی حوزه علمیه و امکانات فراوان فکری و معنوی که در حوزه‏های علمیه وجود دارد [استفاده نمود] تا برای فراهم کردن پاسخهای این پرسشهای فراوان، انسانهایی ساخته شوند که بتوانند به سرچشمه‏های جوشان معارف و احکام دست یابند و نیازها و خلأها را پر کنند.»[6] برخی از خلأها، آسیبها و نقاط ضعف حوره علمیه برای تعامل حداکثری با رسانه‏های نوین عبارت اند از: - «از جمله چیزهایی که حوزه بدان نیاز دارد، یک نظام تعلیم و تربیت است تا در آن، وقتها به هدر نرود»[7]؛ - «امروز در جامعه ما، آن کسانی که بتوانند با زبانهای زنده دنیا صحبت کنند و معارف الهی و پیشرفتهای فکری و فرهنگ اسلامی را برسانند، خیلی کم هستند و این خلأ باید به گونه‏ای پر شود»[8]؛ - خلأ نظریه‏پردازی اسلامی درباره ارتباطات و رسانه، بر مبنای آموزه‏های قرآن و عترت؛ - ضعف نیروی انسانی و عدم آموزش کارآمد. «خوب بود صدها نویسنده اسلامی و... تربیت می‏کردیم که نکردیم. این یکی از کارهای حوزه است»؛[9] - عدم سیاستگذاری و برنامه ریزی متناسب، همراه با تحولات جهانی در زمینه ارتباطات و رسانه‏ها؛ - عدم دانش، بینش و نگرش دقیق و واقع بینانه درباره کارکردها، کجرویها و توانمندیهای رسانه‏ها؛ - غفلت از وظیفه‏ای که در مقابل رسانه‏ها، به ویژه رسانه ملی دارد؛ - ناهماهنگی تحولات حوزه با رخدادها و نیازهای دنیای امروز؛ - نبود کتاب یا بحث مستقل فقهی در زمینه تبلیغات و ارتباطات سنتی و نوین. پیشنهاداتی برای استفاده بهتر و بیشتر حوزه از رسانه - برگزاری دوره های آشنایی با انواع رسانه و رسانه شناسی - برگزاری جشنواره های رسانه ای در میان طلاب - برگزاری نقد فیلم و برنامه های تلویزیون - آشنایی طلاب با اینترنت و فضای مجازی - آشنایی با خبر و انواع آن - شناخت مطبوعات - برگزاری جلسات نقد مطبوعات و اخبار - ... پی نوشت ها : [1] این دیدار در تاریخ 9 / 9 / 1386 صورت پذیرفت. [2] 4. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 417. [3] همان [4] ر.ک: اصل 175 قانون اساسی. [5] ر.ک: دین و رسانه (مقالات همایش دین و رسانه)، ناصر باهنر، سیاستگذاری رسانه‏های دینی در ایران، دفتر پژوهشهای رادیو، ص 86. [6] فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 269. [7] همان [8] همان [9] حوزه و روحانیت در آینه رهنمودهای رهبری، ج 1، ص 142. منابع: کتاب فرهنگ و تهاجم فرهنگی مقاله سیاستگذاری رسانه‏های دینی در ایران تهیه و فرآوری : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان

پربازدیدها

پربحث‌ها