او شیفته خدمت بود و هر جا که رایحه ای از خدمت و ادای تکلیف به مشام میرسد، رد پایی از علی نیز دیده میشد. سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، حوزه علمیه و سرانجام خاک خطر خیز کردستان پذیرای این دلیر مرد شاهرودی بودند

طلبه شهيد: علي نوري استان او شيفته خدمت بود و هر جا که رايحه اي از خدمت و اداي تکليف به مشام ميرسد، رد پايي از علي نيز ديده ميشد. سپاه پاسداران، جهاد سازندگي، حوزه علميه و سرانجام خاک خطر خيز کردستان پذيراي اين دلير مرد شاهرودي بودند شاهرود هر بار که کبوتر دلت هواي گنبد طلاي ثامن الحجج را ميکند و گامهايت شيدا و شيفته راهي بهشت خراسان ميشود، سير کوير را در پيش ميگيري بدين اميد تا نسيم روح بخش مشهد الرضا را از صبا مژده بگيري. شهرها يک به يک طي ميشوند و تو به شاهرود ميرسي؛ شهري زيبا که قدومت را خوش آمد ميگويد و لبريز از صفا و سرسبزي، خستگي خاک کوير را از تنت به در ميکند. شهري که بدون شک آوازهاش را مديون مردان مرد و شهيدان شاهد سالهاي دور و نزديک خويش است. زندگاني مردي از اين مردستان را با هم به نظاره مينشينيم: دلاور شهيد علي نوري، در روز اول مرداد ماه 1341 در روستاي «ديزج» از توابع شاهرود چشم به حيات گشود و زندگي روستايي را با سختيها و مشکلات آغاز کرد. از کودکي روح بلندش با نماز و روزه و علاقه به معارف و علايق مذهبي خو گرفت و بزرگ شد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شاهرود به پايان برد و همزمان مطالعات مذهبي خويش را ادامه داد. در دوران پرشور مبارزات مردم بر ضد رژيم شاه همواره يکي از جوانان فعال بود که مردم روستاي خويش را از جريان مبارزات مردم شهر و پايتخت آگاه و ايشان را همسو با ديگر مردم ميکرد. او تلاش را تا بدانجا پيش برد که بارها از شهرباني براي دستگيرياش به روستا آمده و وي را جلب کردند. باري، علي عزيز پس از انقلاب نه تنها تلاش انقلابي خويش را متوفق نکرد، بلکه با همکاري نزديک با سبزپوشان سپاه و برادران جهاد گر توفيق خويش را بيش از پيش جلوهگر نمود و خداوند نيز راه سعادت را براي او تکميل کرد و او مفتخر به تحصيل در حوزه علميه قم گشت. در آن بحر بيانتهاي علم و معرفت رحل اقامت گزيد و در مدرسه رسول اکرم (صلياللهعليهوآله) مشغول به تحصيل گشت. او شيفته خدمت بود و هر جا که رايحه اي از خدمت و اداي تکليف به مشام ميرسد، رد پايي از علي نيز ديده ميشد. سپاه پاسداران، جهاد سازندگي، حوزه علميه و سرانجام خاک خطر خيز کردستان پذيراي اين دلير مرد شاهرودي بودند. او که براي تحقيق و کمک به کشاورزي و جادهسازي براي مردمان محروم آن ديار به سوي «قصريان» حرکت مينمود، به همراه همرزم خويش، رضا کدخدايي به دست نيروهاي ضد خلق کموله دستگير شد. در طول مدت اسارت، هدف خشم و کينه اين دشمنان قرار گرفته و به انواع مختلف شکنجه گشت و سرانجام کوه استواري و مقاومت علي نوري، پس از آنکه بدن مبارکش با آب جوش و آتش سيگار سوزانده و چشم هاي پاکش از حدقه در آورده شده بود، شربت شيرين شهادت نوشيد و نزد مولايش ابا عبدالله (عليهالسلام) جاودانه گشت. پيکر پاک اين دلاور چندي بعد در نيزارهاي اطراف پيدا و به خاک سپرده شد. «روحش شاد و راهش پر رهروباد تنظيم براي تبيان حسن رضايي گروه حوزه علميه منبع سايت جلوه ايثار