میگویند وقتی ناو ببر در آتش میسوخت، غلامعلی بایَندُر میتوانست عقبنشینی کند، اما در مرامش نبود؛ همانلحظه که غلامعلی در خرمشهر آخرین خشابش را به سمت انگلیسیها شلیک میکرد، برادرش یدالله در انزلی راه را بر کشتیهای شوروی میبست. در این قسمت از ایران دلیرستان، سراغ قصه برادران بایندر رفتیم که تا آخرین قطره خون برای دفاع از خاک وطن ایستادند.




پیام شما به ما