خبرگزاریها گزارش دادند که در جریان فیلمبرداری یک سریال، در حسینیه امینیها، بنایی با قدمت قاجاری دیوارها با رنگآمیزی غیرمجاز پوشانده شده، روی ترمههای اصیل منگنه کوبیدهاند و گچکاری ستونها ترک برداشته است. این خبر، یادآور پروندههای مشابهی شد که طی دو دهه اخیر بارها نگرانی کارشناسان میراث فرهنگی را برانگیخته است.
از تختجمشید تا کاخ گلستان
یکی از نخستین و جنجالیترین نمونهها به تختجمشید برمیگردد. در میانه دهه ۸۰ و فیلمبرداری «مدار صفر درجه» گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه گروههای فیلمبرداری در جریان تولید اثر، لکههایی بر سنگنگارههای باستانی بر جای گذاشتهاند؛ مسئلهای که حساسیت جامعه میراثفرهنگیها و رسانهها را برانگیخت.
در پایتخت هم کاخ گلستان بارها محل اعتراض بوده است. تابستان ۱۴۰۱، فیلمبرداری سریال «جیران» در این مجموعه موجی از انتقاد را در رسانهها و محافل میراثی به دنبال داشت. کارشناسان هشدار دادند که ورود تجهیزات سنگین، نصب دکور و تردد بیضابطه، میتواند به بنا و تزئینات حساس آسیب بزند.
کاخها و خانههای قاجاری زیر فشار دکور
کاخ نیاوران و سعدآباد نیز از گزند این ماجرا در امان نماندهاند. در جریان سریالهایی چون «معمای شاه»، گزارشهایی از شکستن لوسترهای قدیمی، تخریبهای سطحی و آسیب به تزئینات اعلام شد. سازمان میراث فرهنگی پس از این اتفاقها حتی مدتی ورود گروههای فیلمبرداری به بعضی موزهها را ممنوع کرد.
در شهرهای تاریخی مانند کاشان هم بناهای شاخص، از جمله خانه طباطباییها، بهعنوان لوکیشن استفاده شدهاند. برخی کارشناسان نسبت به آثار بر جای مانده از نصب دکور و تغییرات موقتی که گاه به تخریب منجر میشود هشدار دادهاند. در فیلمبرداری قسمتهای قبلی بامداد خمار به کارگردانی نرگس آبیار نیز گزارشهایی از آسیب به مسجد جامع قزوین به گوش میرسید.

زخمی که تکرار میشود
مرور این پروندهها نشان میدهد که ماجرا محدود به یک یا دو لوکیشن نیست؛ بلکه یک الگوی تکراری است؛ گروههای تولید بهدلیل جذابیت بصری بناهای تاریخی، سراغ آنها میروند، اما نبود ضوابط سختگیرانه و نظارت مداوم باعث میشود آثار آسیب ببیند و مسئولیتها در هالهای از ابهام باقی بماند.
معاون میراث فرهنگی قزوین در اینباره توضیح داده است که ما این دستورات را به عوامل فیلم بامداد خمار اعلام کردیم و در آغاز فصل جدید کارشان، ناظری مستقیم را بهصورت ۲۴ ساعته در محل مستقر کردیم تا هیچ اقدامی بدون حضور و تأیید ما صورت نگیرد.
اما با تکرار چندباره این اتفاقها، پرسشی جدی دوباره مطرح میشود؛ آیا وقت آن نرسیده که میراث فرهنگی و نهادهای سینمایی به جای نظارتهای موردی و نوشداروهای پس از مرگ سهراب؛ به یک چارچوب الزامآور و شفاف برای استفاده از اماکن تاریخی برسند؟ حادثه اخیر در حسینیه امینیها بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورده است؛ زنگ خطری که اگر شنیده نشود، ممکن است میراثی که صدها سال دوام آورده، در چند روز فیلمبرداری جبرانناپذیر آسیب ببیند.




پیام شما به ما