هر بار که خودت را سانسور می‌کنی، مغزت را در قفسی از اضطراب گرفتار می‌سازی و هر بار که بی‌نقاب، بی‌نقش و بی‌هراس زندگی می‌کنی، به مغزت بال و پر می‌دهی؛ رشد می‌کند و خلاق می‌شود.»

فاطمه ناجی
چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۱
چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

خودسانسوری یک عادت عصبی
خودسانسوری در رفتار، گفتار و ظاهر، به‌مرور تبدیل به الگویی عصبی می‌شود که ساختار مغز را تغییر می‌دهد. مغز مدام در وضعیت هشدار می‌ماند و از اصالت فاصله می‌گیرد. در جهانی که همه ما تحت فشار شبیه‌شدن به همدیگر هستیم، تنها راه آرامش واقعی، زندگی وفادار به خویشتن است.

چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

 مغز در وضعیت بقا؛ از خلاقیت تا فرسودگی
در برابر فشار اجتماعی و ترس از قضاوت، مغز وارد وضعیت دفاعی می‌شود. آمیگدالا، مرکز ترس، بیش‌فعال می‌شود و هورمون‌های استرس مثل کورتیزول ترشح می‌شوند. در این حالت، مغز به‌جای خلاقیت و رشد، فقط دنبال زنده‌ماندن است. نتیجه آن خستگی ذهنی، شک‌ مداوم به خود و نیاز بیمارگونه به تأیید دیگران می‌شود.

چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

 از اصالت تا شکوفایی مغز
وقتی خود واقعی‌مان را بی‌نقاب و بدون ترس بیان می‌کنیم، «قشر پیش‌پیشانی» که مسئول تصمیم‌گیری، خلاقیت و تنظیم هیجانات است فعال می‌شود. مغز از وضعیت واکنشی به حالتی آرام و سازنده می‌رسد. این نقطه آغاز «جریان» است؛ حالتی که در آن لذت، تمرکز و خلاقیت به اوج می‌رسند. آزادی در بیان، ذهن را به ظرفیت‌های پنهانش متصل می‌کند.

چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

 از وابستگی به تأیید تا اتصال به خود
نیاز افراطی به تأیید و تأکید بر ظاهر، ما را دچار اضطراب، افسردگی و بی‌اعتمادی می‌کند. اما گاهی یک لحظه شجاعت کافی‌ست، لحظه‌ای که احساسات واقعی‌مان را بیان می‌کنیم. در آن لحظه، مغز از ترس به تعادل می‌رسد. تکرار همین تجربه‌ها، سبک زندگی ما را تغییر می‌دهد.

چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

نوروپلاستیسیتی و بازآموزی مغز 
مغز با تکرار تجربه‌های مثبت، بازسازی می‌شود؛ پدیده‌ای به‌نام نوروپلاستیسیتی. اگر به‌طور مکرر در آزادی و صداقت زندگی کنیم، مغز این حالت را امن تشخیص می‌دهد و آن را تبدیل به عادت می‌کند. با کاهش ترشح کورتیزول و افزایش دوپامین و سروتونین، احساس امنیت، شادی و انگیزه افزایش می‌یابد.  

چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

 چهار گام برای زندگی بی‌نقاب
شروع با خودآگاهی، تشخیص اینکه کجا خودمان را سانسور کرده‌ایم.  
بعد، مرزگذاری با اطرافیان و گفتن «نه» بدون احساس گناه.
 تمرین آسیب‌پذیری تدریجی با بیان یک فکر یا احساس نزد فردی امن.
 و در نهایت، ایمن‌کردن بدن با تنفس، مدیتیشن و ارتباط با آدم‌های اصیل؛ تا مغز یاد بگیرد که بی‌نقاب‌بودن، نه‌تنها ممکن، که ضروری‌ست.

چطور زندگی با نقاب، مغز ما را تغییر می‌دهد؟

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها