چند روزیست که ویدیوهایی با این مضمون در فضای مجازی دستبهدست میشود؛ مادری در قاب دوربین ظاهر شده و با اعتمادبهنفس میگوید: «من مادر خوبی هستم چون اجازه میدهم دخترم جلوی من با دوستپسرش در خانه باشد»، «چون اجازه میدهم آزادانه سیگار بکشد و مشروب بخورد»، «چون اجازه میدهم هر رابطهای را تجربه کند» در ظاهر این جملات، نشانی از مدارا و روشنفکری به چشم میخورد؛ اما آیا واقعاً همینها نشانههای «مادر خوب» بودن هستند؟ بر اساس معتبرترین پژوهشهای جهانی، آیا آزادی کامل فرزندان در خانه نشانه مسئولیتپذیری والدین است یا نشانه عقبنشینی آنان از نقشهای حیاتی مادری؟
پنج ستون مادر خوب بودن
در مقالهای منتشرشده در PubMed Central با عنوان «چه چیزی یک مادر خوب میسازد؟»، پژوهشگران برای یک مادر خوب پنج ویژگی کلیدی انتخاب کردند:
۱. حضور معنادار و فعال در زندگی فرزند
مادر خوب، صرفاً حضور فیزیکی ندارد. او در زندگی روانی و عاطفی فرزندش حضور دارد، شنواست، در دسترس است و کیفیت رابطهاش با فرزند، سرشار از حس امنیت، احترام و مراقبت است.
۲. آیندهنگری و مسئولیت تربیتی
«مادر خوب، نگاهش فقط به امروز فرزندش نیست. او رفتار، احساسات و انتخابهای امروز کودک را زمینهساز شخصیت، آینده و کیفیت زندگی فردای او میداند؛ برای همین، تربیت امروز را به چشم یک سرمایهگذاری بلندمدت میبیند، نه فقط واکنش به رفتارهای روزمره.» او رشد شناختی، شخصیتی و اخلاقی فرزند را مهم میشمارد و برای آن برنامهریزی میکند.
۳. تعادل میان نقشهای بیرونی و درونی
مادر خوب، اگرچه ممکن است در بیرون از خانه شاغل، فعال یا درگیر مسئولیتهای اجتماعی باشد، اما هیچگاه نقش مادریاش به حاشیه کشیده نمیشود. او میداند که موفقیت شغلی، بهتنهایی جای خالی حضور عاطفی در زندگی فرزند را پر نمیکند. بنابراین تلاش میکند میان وظایف کاری و نیازهای تربیتی کودک، تعادل ایجاد کند؛ یعنی نه خود را فدای فرزند میکند، نه فرزند را قربانی مشغلههای خود میکند. او با زمانبندی، اولویتبندی و حضور آگاهانه، نشان میدهد که مادر بودن، یک شغل تماموقت قلبی است، نه فقط فیزیکی.»
۴. حضور در اجتماع با حفظ نقش حمایتی
مادر خوب، تنها به چهاردیواری خانه محدود نمیشود. در مدرسه، جامعه و گروههای همسالان فرزند نیز فعال است، اما همزمان مراقب است تا مرز تربیت و کنترل را از دست ندهد.
۵. رضایت درونی از نقش مادری
مادری که به نقش خود باور دارد و از آن احساس معنا میگیرد، در تربیت فرزند نیز موفقتر است. نه بهمعنای آسودگی مطلق یا بیدردسر بودن مسیر، بلکه به این معنا که او «کارمندِ تماموقتِ تربیت» نیست؛ انسانی است که میداند چرا مادر است، برای چه چیزی تلاش میکند و از این نقش، هویت میسازد، نه صرفاً وظیفه.
چطور تعریف مادر خوب بودن تغییر کرد؟
تاریخ اجتماعی غرب نشان میدهد که مفهوم «مادر ایدهآل» طی ۱۵۰ سال گذشته بارها تغییر کرده است. به گزارش OAH Magazine of History، در قرن نوزدهم، مادر خوب کسی بود که در خانه میماند، مطیع و فداکار بود و مسئولیت اخلاقی تربیت را بر دوش داشت.
در قرن بیستم، نگاه علمی به تربیت، جای فداکاری سنتی را گرفت و مادر به یک مدیر آموزشی تبدیل شد. سپس در عصر جنبشهای فمینیستی، مادر ایدهآل، زنی تحصیلکرده، شاغل، مستقل و چندنقشی شد. اکنون در قرن بیستویکم، مادر خوب کسی است که هم تربیتگر است، هم حامی سلامت روان کودک، هم با دنیای کودک آشناست و هم از اصول علمی و اخلاقی تربیت، آگاهی دارد. اما با وجود تمام این دگرگونیها و تغییرات یک اصل ثابت مانده: مادر خوب، نقش خود را بهعنوان «والد» از یاد نمیبرد. حذف مرزها، بهنام آزادی یا رفاقت، هرگز جایگزین مسئولیت مادری نشده است.
مادر یا دوست؟ خط قرمزهای رابطه کجاست؟
در سالهای اخیر، برخی مادران تلاش کردهاند به جای آنکه راهنما و مراقب فرزند باشند، صرفاً دوست و همراه او باشند. اما این تغییر نقش، هم از نظر روانشناسی و هم از منظر تربیتی، خطرناک است. در مقالهای از Psychology Today آمده است: «مادر، کسی است که باید مرز تعیین کند، نه صرفاً همدلی. کودک برای رشد روانی سالم، نیاز به ساختار دارد؛ ساختاری که شامل محدودیت، مسئولیت، تشویق و گاه تنبیه است. دوستی صرف، نمیتواند این ساختار را فراهم کند»
مطالعهای در نشریه Springer نیز نشان میدهد کودکانی که والدین بیش از حد با آنها رفیق هستند و نقش والد بودن را کنار گذاشتهاند، بیشتر دچار اضطراب، ناتوانی در تصمیمگیری و سردرگمی هویتی میشوند. نوجوانی، مرحله شکلگیری شخصیت و جهانبینی است. در این سن، کودک به «والد راهنما» نیاز دارد، نه فقط «رفیق بیقید». اگر مادر تنها شنونده بیطرف باشد و هیچ مرزی برای رفتار فرزند قائل نشود، او را از داشتن تکیهگاهی امن محروم کرده است.
آیا خانه بیمرز، امن است؟
یکی از باورهای رایج میان برخی والدین این است که «اگر فرزندم قرار است رفتار پرخطری انجام دهد، بهتر است در خانهام باشد تا در بیرون» این نگاه، در نگاه اول مراقبتگرایانه بهنظر میرسد؛ اما بر اساس دادههای علمی، بیش از آنکه از کودک مراقبت کند، مرزهای تربیتی را از بین میبرد.
طبق گزارش CDC، سطح نظارت والدین یکی از قویترین عوامل پیشگیری از اعتیاد، خشونت و افسردگی است. خانهای که در آن هیچ محدودیتی برای مصرف سیگار، مشروب یا روابط وجود ندارد، لزوماً خانه امنتری نیست؛ بلکه ممکن است کودک را در معرض انتخابهایی قرار دهد که ذهن و جسم او را برای سالها آسیبپذیر کند. مطالعات دانشگاهی هم تأیید میکند که نوجوانانی که تحت نظارت والدینِ مسئول رشد میکنند، در زمینه اعتمادبهنفس، روابط اجتماعی و سلامت روانی موفقترند.
مادری، یعنی مراقبت در عین محبت
محبت و صمیمیت، ستونهای رابطهی مادر و فرزند هستند، اما بهتنهایی کافی نیستند. مادری یعنی ترکیب عشق با مسئولیت؛ صمیمیت، بدون رها کردن مرزها؛ همراهی، بدون چشمپوشی از خطرات. مادری یعنی شنیدن، اما نه صرفاً برای همدلی، بلکه برای هدایت. یعنی ایجاد فضایی امن برای گفتوگو، نه بستری برای بیقیدی. مادر خوب کسی است که حتی در مواجهه با خواستههای ناپخته یا تصمیمهای پرریسک فرزند، با مهربانی اما قاطعانه «نه» میگوید و از این «نه گفتن»، شرم نمیکند.
آیا مصرف مشروبات الکلی و روابط آزاد نشانه بلوغ تربیتیاند؟
گاهی خانههایی که در آنها بهنام روشنفکری و آزادی، هیچ محدودیتی اعمال نمیشود، در ظاهر آراماند، اما در واقع رفتهرفته فرزندی را تربیت میکنند که از درون در حال فروریختن است. خانههایی که دود سیگار و بوی الکل را تحمل میکنند، به امید اینکه «حداقل بچهمان پیش خودمان است»، بیآنکه بدانند این تحمل، مرزهای حیاتی تربیت را سست میکند و فرزند را از داشتن تکیهگاه روانی، محروم میسازد.
نوجوانی، دوره شکلگیری هویت، تجربهگری و گاه افراطکاری است. در این مسیر، اگر مادر تنها رفیق بیقید باشد و نه والد راهنما، فرزند در معرض آسیبهایی قرار میگیرد که گاه تا بزرگسالی یا حتی تا پایان عمر، ردپای آنها در زندگیاش باقی میماند: اضطراب مزمن، وابستگی عاطفی، افسردگی، بحرانهای هویتی، روابط پرخطر، و ناتوانی در تصمیمگیریهای حیاتی.
بازگرداندن نقش مادری به جایگاه واقعیاش
در دورانی که مرز میان «دوست بودن» و «والد بودن» بهشدت کمرنگ شده، بازتعریف مادر خوب بهجای آنکه این نقش را از معنا تهی کند، باید به آن عمق ببخشد. مادر خوب، نه یک ناظر بیطرف است و نه یک رفیق همپیمان در هر تصمیم نوجوانانه. او زنی است که پرورش انسان را وظیفهی خود میداند؛ زنی که کودک به او تکیه میکند، چون مطمئن است حتی اگر سختگیری کند، حتی اگر نگذارد، همچنان دوستش دارد، مراقبش است، و مهمتر از همه: او مادر است، نه صرفاً یک همراه بیمرز.
پیام شما به ما