در سالهای اخیر، ابراز مخالفت در جمعها دشوارتر شده و بسیاری ترجیح میدهند سکوت کنند تا از بحث و برچسب خوردن پرهیز کنند. این مشکل فقط محدود به سیاست نیست، بلکه در موضوعات روزمره نیز دیده میشود. آیا جامعه امروز تحمل کمتری نسبت به نظرات مخالف دارد، یا ما در مواجهه با اختلافنظر ضعیفتر شدهایم؟
تمایل مغز به اجتناب از مخالفت
پژوهشها نشان دادهاند که هنگام مواجهه با نظرات مخالف، بخشهایی از مغز مانند آمیگدالا و قشر پیشپیشانی فعال میشوند؛ همان بخشهایی که در برابر تهدیدهای فیزیکی واکنش نشان میدهند.
سوگیری تأییدی و دنیای پر از اطلاعات
این پدیده با سوگیری تأییدی نیز مرتبط است، یعنی افراد در دنیایی پر از دادهها، ناخودآگاه به دنبال اطلاعاتی میروند که ثبات ذهنی آنها را حفظ کند و از مواجهه با دادههای متناقض پرهیز میکنند.
شبکههای اجتماعی و حبابهای اطلاعاتی
شبکههای اجتماعی نیز اغلب ما را در حبابهای اطلاعاتی قرار میدهند. الی پاریسر (۲۰۱۱) در کتاب The Filter Bubble توضیح میدهد که الگوریتمهای این پلتفرمها محتواهایی را که مطابق باورهای قبلیمان هستند، بیشتر نمایش میدهند. نتیجه این روند کاهش مواجهه با نظرات مخالف است.
قطبیشدن اجتماعی و فضای پرتنش دیجیتال
مطالعه بیل و همکاران (۲۰۱۸)، نشان میدهند که شبکههای اجتماعی قطبیشدگی را تشدید میکنند. دلیل این امر، فضای پرتنش دیجیتال است که در آن مخالفت معمولاً با واکنشهای تند و حملات شخصی همراه است. در نتیجه، کاربران برای جلوگیری از درگیری یا سکوت میکنند یا فقط با افراد همفکر خود تعامل دارند.
مخالفت و تبعات اجتماعی آن
در گذشته، اختلافنظر صرفاً نشانه تفاوت دیدگاهها بود، اما امروز بیان برخی عقاید میتواند تبعات جدی داشته باشد. تحقیقات کمبل و منینگ (۲۰۱۸) نشان میدهد که افراد ممکن است به دلیل یک نظر مخالف، از سوی جامعه یا محیط کاری کنار گذاشته شوند. این شرایط باعث شده بسیاری از افراد در موضوعات حساس خودسانسوری کنند.
مهارتهای گفتوگو و ضعف در مدیریت اختلافنظر
تحقیق کرو و همکاران (۲۰۲۱) نشان میدهد که در بسیاری از سیستمهای آموزشی، به ویژه برای دانشجویان، آموزش مهارتهای ارتباطی کافی نیست و افراد یاد نمیگیرند که چگونه اختلافنظر را بهطور سازنده مدیریت کنند. در نتیجه، افراد معمولاً از ترس درگیری سکوت میکنند یا با پرخاشگری از نظرشان دفاع میکنند.
پیام شما به ما