چند روز پیش، ویدیویی از حضور علی اوجی در برنامه «جوکر» منتشر شد که در آن، او با کمبوجیه، یکی از پادشاهان هخامنشی ایران، شوخی میکرد. اندکی پس از انتشار این ویدیو، موجی از حملات سازمانیافته و تهاجمات لفظی علیه علی اوجی شکل گرفت؛ حملاتی که رنگ و بوی افراطی داشت و از مرز نقد سازنده فراتر میرفت. در سوی دیگر، همزمان با این هجمهها، روند قدیسسازی از کمبوجیه به شکلی چشمگیر شدت گرفت.
گفته میشود کمبوجیه دوم (در منابع یونانی: کامبیسس/Cambyses) فرزند کوروش بوده است. او در حدود سال ۵۳۰ پیش از میلاد، به پادشاهی رسید. مهمترین اقدام نظامی او، فتح مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد بود که باعث گسترش امپراتوری هخامنشی تا شمال آفریقا شد. با این حال، موفقیت در مصر، تنها رویداد مهم در زندگی کمبوجیه نبود. او جنجالهای بسیاری را در منابع تاریخی به راه انداخته است که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
قتل برادر
روایتهای عجیبی مربوط به خشونت افراطی و رفتارهای غیرمنطقی کمبوجیه در تاریخ ثبت شده است. هرودوت تاریخنگاران یونانی میگوید کمبوجیه، فردی خودخواه و متکبر بود که حتی به نزدیکان و خاندان خود هم رحم نمیکرد. در این میان، برجستهترین اتهامی که به کمبوجیه وارد شده، قتل برادرش بردیا است. هرودوت نوشته که کمبوجیه دچار بدگمانی شدید (پارانویا) نسبت به برادرش بود و برای جلوگیری از توطئه احتمالی او، او را به قتل رساند. این روایت، بعدها در کتیبه بیستون نیز به گونهای دیگر منعکس شد.
زنده به گور کردن جمعی!
یکی از روایتهای تکاندهنده درباره دوران سلطنت کمبوجیه، فرمان او مبنی بر «زنده بهگور کردن» گروهی از بزرگان پارسی است. هرودوت در بخشی از کتاب سوم تاریخ مینویسد که شاه هخامنشی در اواخر دوران حکمرانی، بهدلیل آشفتگی روحی یا دست به اقداماتی بسیار خشن زد که یکی از آنها دستور زنده بهگور کردن دوازده نفر از بزرگان دربار یا اشراف پارسی بود.
ازدواج با خواهرش!
در میان روایتهای یونانی، ازدواج کمبوجیه با خواهرش نیز بسیار بحثبرانگیز است. بنا بر گفتهٔ هرودوت و کتزیاس، او نهتنها یک خواهر، بلکه دو خواهر خود را به عقد خویش درآورد که یکی از آنان را «رکسانا» (Roxana) یا «رُخسانه» مینامند و دیگری را برخی منابع با آتوسا یا نامهای مشابه ذکر میکنند. البته در مورد نامها، اختلاف نظر وجود دارد.
قتل خواهر یا همان هسمرش و سقط جنین!
یکی از هولناکترین اتهاماتی که متوجه کمبوجیه است، قتل خواهرش است؛ خواه رکسانا نام داشته باشد، خواه آتوسا. هرودوت صحنهای تکاندهنده را شرح میدهد: زمانی که خواهر-همسر کمبوجیه به تصمیم او مبنی بر کشتن تعدادی از بزرگان دربار اعتراض میکند، کمبوجیه ابتدا در انظار عمومی به او حمله و کتکاش میزند، سپس او را به خانه برده و ظاهراً یا با خنجر به قتل میرساند یا چنان لگدی به شکمش میزند که موجب مرگش میشود. برخی روایتها اضافه میکنند که خواهر کمبوجیه باردار بوده و جنین نیز از بین میرود.
مرگ کمبوجیه نیز همانند بخشهای دیگر زندگیاش در هالهای از ابهام قرار دارد. در کتیبه بیستون آمده است که او «به مرگ خود مُرد». برخی این عبارت را خودکشی یا مرگ طبیعی میدانند؛ برخی دیگر معتقدند این تعبیر، کنایهای است مبنی بر اینکه سرانجامِ ستمگریهای کمبوجیه دامن خودش را گرفت.
مساله مهمی که اینجا مطرح میشود، قدیسسازی از شخصیتهای تاریخی است که چندان هم قهرمان نبودهاند و اتفاقا زندگی پرتناقضی را هم از سر گذراندند. در نگاه روانشناسی، یکی از دلایل برای ساختن "قدیس" از شخصیتهای تاریخی، نیاز انسان به آرمانها و تصورات بزرگ است. در واقعیت، تاریخ ترکیبی از افتخارات و اشتباهات است. اینکه در برابر شوخیهای ساده یا نقدهایی که به شخصیتهای تاریخی وارد است، واکنشهای تند و احساسی نشان دهیم، نهتنها از رشد فکریمان جلوگیری میکند بلکه باعث میشود در دام افسانهسازی و اسطورهسازی گرفتار شویم.
پیام شما به ما