هنر و هر کدام از بخشهای آن به قدری مهم و تاثیرگذار هستند که کم فعالیتی و نادیده گرفتنش در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آسیبهای زیادی را به دنبال دارد. خالی بودن این ظرفیتها و خنثی بودن هنر آن را روزبهروز ضعیفتر و ناتوانتر از قبل میکند. ما در هنر به وضوح میبینیم که گویی استعدادها هدر میروند و به جای برداشتنهای گامهای پیشرفت سرازیری اضمحلال را در پیش میگیرند. حال این روزها خبری که در صدر اخبار قرار گرفته بود حمله تنبیهی ایران به غاصبترین سرزمین بود که هنرمندان ما واکنشی در این زمینه نداشتند در صورتی که میتوانستند این حرکت را در هنرشان منعکس کنند. در دهه ۶۰ و ۷۰ هنرمندان کشورمان نسبت به اتفاقات کشور واکنشهای انقلابی و درخور و شایسته داشتند امثال آوینی که حقیقتا در این زمینهها کم نگذاشت و هنر کم نظیرش را دست مایه این رویدادهای مهم و اتفاقات عظیم میکرد. امثال آوینی کم نبودند از حمید سبزواری و اسفندیار قرباغی تا استاد مجتبی میرزاده که جانشان برای وطنشان میرفت و هنرشان شده بود مسیری برای قدرتمند نشان دادن وطن و میهنپرستی! هنرمندانی که به هنر، فرهنگ و وطن وفادار ماندند و تا پای جان راه هنر را آزادهوار به خاطر وطن هموار کردند. شاید نسل جدید در این زمینهها به خوبی آموزش ندیدهاند یا متولیان و مسئولان در این راه کمکاری کردند اما باید دنبال راه چاره بود، چارهای که بتواند جلوی آسیبهای بزرگتر و جدیتر را بگیرد. موسیقی، شعر و ... نزدیکترین راه به رویدادهای مهمی هستند که رخ میدهند تا اهداف هنر را در این راه خرج کنند تا در طولانی مدت به سینما و سریالها و ادبیات هم ورود کنند اما همان هنری که در نزدیکترین مسیر هم میتوانند انقلابیوار عمل کنند بسیار کند و خنثی شدند یا اصلا وارد این موضوعات و مضامین نمیشوند. اثری از «هنر انقلابی» در این دوره و زمانه و با کج سلیقگی برخی از مدیران به اصلاح فرهنگی دیگر نمانده یا ما خیلی مشاهدهگر آن نیستیم هنری که آوینی و آوینیها به آن باور داشتند، کاش مدیران دغدغهمندی را در عرصه هنر و فرهنگ ببینیم که این از قافله عقب ماندن را جبران کند تا ارگانها و سازمان دولتی که در بخش فرهنگ و هنر فعالیت میکنند همچون صداوسیما که هیچ اثر هنری از آنها نمیبینیم به خودشان بیایند. برای پیشبرد هنر انقلاب تنها به نشستن پشت میزهای پر زرق و برق اکتفا نکنید کمی هم به اجرایی اهداف هنری بیاندیشید و وارد عمل و کارزار شوید.
هنر و هر کدام از بخشهای آن به قدری مهم و تاثیرگذار هستند که کم فعالیتی و نادیده گرفتنش در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آسیبهای زیادی را به دنبال دارد. خالی بودن این ظرفیتها و خنثی بودن هنر آن را روزبهروز ضعیفتر و ناتوانتر از قبل میکند.
