در روزگاری نه چندان دور همجنس‌بازی به قدری قبیح بود که اگر فردی درگیر آن بود به هزار روش ممکن و ناممکن آن را پنهان می‌کرد. حرف از ایران نیست، از کشورهایی صحبت می‌کنیم که امروز تا گردن در این باتلاق گیر کرده‌اند.

برزویه صدری
پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
همجنس‌بازی از کجا و چطور به وجود آمد؟

در روزگاری نه چندان دور همجنس‌بازی به قدری قبیح بود که اگر فردی درگیر آن بود به هزار روش ممکن و ناممکن آن را پنهان می‌کرد. حرف از ایران نیست، از کشورهایی صحبت می‌کنیم که امروز تا گردن در این باتلاق گیر کرده‌اند. عادی‌سازی همجنس‌بازی در غرب نیز در عرض یک شب اتفاق نیفتاد و بیش از سه دهه طول کشید تا امروز به نقطه‌ای رسیدیم که در بیش از ۳۰ کشور ازدواج همجنس‌بازان که معمولا حکم اعدام داشت تبدیل به عملی قانونی شده و با اعتراض کنندگان به آن به عنوان مجرم برخورد می‌شود.

عادی‌سازی از کجا شروع شد؟

اگرچه امروز ایالات متحده به واسطه قدرت و تسلط رسانه‌ای از طریق موسیقی، فیلم، کتاب و... نقش اول سناریوی شیطانی همجنس‌بازی را بازی می‌کند، اما آمریکا اولین کشوری نیست که ارتباط همجنس‌بازان را به رسمیت شناخت. دانمارک اولین کشوری بود که در سال ۱۹۸۹ در این زمینه خط شکنی کرد و اجازه داد تا اتحادیه افراد همجنس‌باز تشکیل شود و کمی بعد هم رابطه دو همجنس را اگرچه نه به شکل امروزی اما آن را رسمیت شناخت تا جایی که دو مرد همجنس‌باز از هم ارث می‌بردند! روند آن هم به این نحو بود که در سال ۱۹۳۳ ابتدا از رابطه جنسی دو مرد جرم‌زدایی و مجازات اعدام لغو شد! در سال ۱۹۴۸ انجمن‌های آن‌ها قانونی شد و در سال ۱۹۸۹ ارتباط اولین زوج همجنس‌باز به طور رسمی ثبت و در نهایت در سال ۲۰۱۲ ازدواج آن‌ها قانونی شد.

در کشورهای دیگر دنیا هم کما بیش همین روند طی شد و این سیر طبیعی قانونی شدن هر موضوعی است که روزی غیرقانونی بوده(مثل مواد مخدر!). در سال ۲۰۰۱، هلند اولین کشوری بود که ازدواج همجنس‌ها را به شکل امروز آن به رسمیت شناخت و تا الان که در اوایل سال ۲۰۲۴ به سر می‌بریم بیش از ۳۰ کشور در دنیا ازدواج همجنس‌بازان را به رسمیت شناخته‌اند.

نقش سیاستمداران در روند عادی‌سازی

منظور از عادی‌سازی همجنس‌بازی ایجاد بستری است که جامعه پذیرای افراد همجنس‌باز باشد و حقوق این افراد را به رسمیت بشناسد. اگرچه در این روند تمام گروه‌های اجتماعی-سیاسی-فرهنگی دست داشتند اما نقش سیاستمداران خصوصا در سال‌های اخیر از جهت اعطای وجهه قانونی در این روند قابل توجه است. این نقش عمدتاً از طریق قانونی‌گذاری و سیاست‌های اجتماعی و حقوقی و ایجاد تغییر نگرش اجباری در جوامع بوده است.

برای مثال آن‌ها در یک اقدام قانون برابری حقوق همجنس‌بازان را از نظر ازدواج، حقوق خانوادگی، اشتغال، بهداشت و درمان به رسمیت شناختند. در قدم بعدی اجازه تشکیل کمپین‌های اجتماعی و قانونی را دادند تا همجنس‌بازها بدون هیچ ترس  و واهمه‌ای و زیر چتر حاکمیت به ترویج عقاید خود بپردازند و می‌توان گفت با این گام پذیرش همجنس‌بازها که تا آن موقع بیشتر در فیلم‌های هالیودی بود به کف خیابان‌ها آمد و مردم علنا با آن روبه‌رو شدند و این سیاستمداران بودند که در حال ساخت جامعه‌ای بدون تبعیض برای آن‌ها هستند.

اما شاید مهم‌ترین نقش‌ آن‌ها را در مسائل آموزشی جستجو کرد. اگر به سی سال پیش نگاه کنیم‌ می‌بینیم که با اینکه دنیای غرب به سمت عادی‌سازی و ترویج همجنس‌بازها پیش می‌رفت اما در اکثر موارد کودکان حداقل تا قبل از رسیدن به سن قانونی کمتر دنبال این انحرافات بودند. اما با دخالت سیاست‌مداران و آغاز اقدامات آموزشی امروز در آمریکا و اروپا بسیاری از مدارس و موسسات آموزش‌های مرتبط همجنس‌بازی را به طور رسمی آموزش می‌دهند. این امر باعث شده که بسیاری از والدین حتی در آمریکا نسبت به این سیاست‌گذاری‌ها شکایت و به طور جدی اعتراض کنند.

قانون‌گذاری‌های جهانی

در موازات با سیاستمداران، سازمان‌های بین‌المللی که دقیقا تحت نفوذ همین افراد هستند هم بیکار ننشستند و امروز دنیا به سمتی می‌رود یا بهتر بگوییم به جایی رسیده‌ که قوانین بین‌المللی در این باره وضع کرده است. امروز در سندی مثل E۲۰۳۰ که حتی بسیاری از کشورهای مسلمان هم آن را امضا کرده‌اند تعریف جدیدی از خانواده ارائه شده و تمام گونه‌های همجنس‌بازان نیز در تعریف آن می‌گنجند و کشورهای دنیا هم متعهد شده‌اند که تا سال‌های آینده آموزش‌های خود را با این سند وقف دهند. در سازمان ملل هم وضعیت بهتر از این نیست و چندین سال است که این سازمان کارشناسان مستقلی را تعیین می‌کند که برای عادی‌سازی همجنس‌بازی در کشورهای دیگر فعالیت کنند.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها