مرام حمید، مادر فلسطینی در نامهای برای نوزاد سه ماهاش از این روزهای غم انگیز غزه میگوید. نوزاد تو "ایاس" سه ماهه شده و برادرزادهاش "عز"به تازگی یک ماهش را تمام کرده است، او در این یادداشت مستقیم با آنها حرف میزند.

بچههای عزیزم؛
من این نامه را با این امید می نویسم که در دنیای امنی بزرگ شوید تا آن را بخوانید. با این حال متأسفانه، این نتیجه نامشخص است. وضعیت جاری مرا وادار میکند که این شهادت را برای نسل شما مستند کنم. همانطور که به چشمان شما خیره میشوم، تصور میکنم نوزادان نارس در بیمارستان الشفاء در حال جابجایی هستند و زندگیشان در خطر است.

دنیا به گورستانی برای بیگناهترین موجودات تبدیل شده است. وقتی به داستانهای دردناک والدینی فکر میکنم که بچههایشان آواره یا کشته شدهاند، قلبم به شدت تیر میکشد. هر روز در بیمارستان برای بچههایی که در میان این هرج و مرج بزرگ میشوند اشک میریزم.

هفته گذشته گریه و ناراحتی بی وقفه شما ما را متحیر کرد تا اینکه درد کلیه مادربزرگتان علت آن را فاش کرد - آب ناپاک. ما در جستجوی بطریهای آب معدنی تمیز برای ایمنی شما بودیم. هر روز در جستجوی آب به بیمارستان و به دنبال اطلاعاتی در مورد منابع آب میرفتیم، لذت بازگشت به خانه با آب شبیه به نگه داشتن یک گنج بود.

هر روز در بیمارستان شاهد جسدهایی هستم که در کفنهای خونین پیچیده شدهاند، دردناکترین آنها بدن بچهها هستند. بچههای اینجا صدای موشکها را قبل از ملودیهای دوران کودکی یاد میگیرند. آوارگی، قطع ارتباط، داغدار بودن و محاصره شدن، این تنها بخشی از زندگی مردم غزه در پی تجاوزات مداوم رژیم اسرائیل است.

عزیزان من؛ شاید این آخرین نامه من باشد. یادمان باشد کسانی را که در برابر رنج ما ساکت ماندند، نبخشیم. زندگی در غزه همیشه چالش برانگیز بوده، اما ما سعی کردیم زندگی کنیم، رویاپردازی کنیم و پیشرفت کنیم. دیدن لبخندها و بغل گرفتنتان در میان این شلوغی و هرج و مرج قلبم را میشکند. امید به آیندهای بهتر در اینجا کمیاب است.




