به گزارش خبرنگار فرهنگی تبیان، مجید شاهحسینی منتقد سینما با انتقاد از نمایش خانگی میگوید: نمایش خانگی سیاستهای ضد خانوادگی را در پیش گرفته است و به فضایی ضد خانواده تبدیل شده که هیچ نمادی از خانواده در آن وجود ندارد.
او همچنین به چالشهای فرهنگی ایران از اواخر دوران قاجار تاکنون اشاره کرده و توضیح میدهد که این چالشها در چهار دوگانه متضاد شامل سنت و تجدد، استبداد و آزادی، دین و سکولاریسم، و مردسالاری و زنسالاری خلاصه میشوند. شاهحسینی معتقد است که این دوگانهها بهصورت مهندسی معکوس بازنمایی شدهاند و در ادبیات و سینمای ایران نیز نمود یافتهاند.
انقلاب و بازتعریف سینما
شاهحسینی درباره سینمای قبل از انقلاب اسلامی میگوید: سینما پس از انقلاب، تلاش کرد میراث ابتذال را نادیده بگیرد و مضمون و ایدئولوژی انقلابی را جایگزین کند. اما در چالشهای چهارگانه همچنان نتوانست خانواده و ارزشهای انقلابی را بهخوبی بازتاب دهد.
او معتقد است که گاه فیلمها و آثار ادبی مخاطب را گمراه میکنند و از طریق آموزش پنهانی ذهن او را به سمت انتخابهای نادرست سوق میدهند.
شاهحسینی ادامه میدهد: سینما مقدمهای برای تحقق رویاهاست. هر چیزی که در سینما خلق شود، میتواند زمینهساز واقعیت باشد. اما متأسفانه ضرورت پرداختن به این موضوع در سینما و ادبیات ما احساس نشده است.
اهمیت مطالبهگری از سینما و هنر
این منتقد بر ضرورت ارتقای توقع جامعه از سینما و فرهنگ تاکید دارد و میگوید: باید جامعه آموزش ببیند که در قبال هزینهای که میپردازد، حق مطالبه دارد. در حال حاضر، مردم پول میدهند اما مطالبهای ندارند و این موجب میشود که کیفیت آثار در همین سطح باقی بماند.
او همچنین به تاثیر نمایش خانگی بر تصویر خانواده اشاره کرده و میگوید: در این رسانه، پدران و مادران بهتدریج حذف شدند و تصویر خانواده ایرانی مخدوش شد. دلیل اصلی این روند، سودآوری تولیدات ضدخانوادگی است که ارزشهای خانواده را از بین میبرد.
خانواده و سینما، رسالت فرهنگی
حسن بنیانیان، سیاستگذار فرهنگی نیز در این نشست با اشاره به اهمیت سیاستگذاری فرهنگی میگوید: سیاستهای فرهنگی نقش اساسی در حفظ هویت خانواده دارند و باید مدیران ارشد و نهادهای فرهنگی، رسالت خود را در این حوزه جدی بگیرند.
او معتقد است که سینما باید ابزاری برای کمک به رشد و تعالی زندگی اجتماعی باشد و میگوید: گرچه سینمای ایران بیشتر برای سرگرمی و لذت از اوقات فراغت استفاده میشود، اما باید رویکرد آگاهانهتری نسبت به فرهنگ و هنر در پیش گرفت.
لزوم مدیریت راهبردی فرهنگ
بنیانیان با انتقاد از کمبود برنامهریزی در حوزه فرهنگ و هنر میگوید: فعالیتهای فرهنگی بدون برنامهریزی درست، بیاساس و بیفایده هستند. باید مدیریت راهبردی در فرهنگ پیاده شود و نهادهای دولتی و فرهنگی نقش مؤثرتری در این زمینه ایفا کنند.
او در پایان با اشاره به آثار مخرب سینمای غرب بر مفهوم خانواده میگوید: فساد درونی سینمای غرب، ارزش خانواده را تضعیف کرده و این مسئله باید بهطور جدی در سیاستگذاریهای فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.




پیام شما به ما