فراعنه ادبیات قرن 20
معرفی پرآوازهترین نویسندگان عرب
جستاری در ادبیات داستانی معاصر عرب :

نام و آوازه اهل قلم و داستان پردازان ممالك عربی درمیان ادبیات داستانی معاصر جهان كم رنگ و بیجلوه است. اما تعدادی انگشتشمار ازنویسندگان معاصر عرب آثاری درخور تأمل به نگارش درآوردهاند كه پرداختن به زندگی، شخصیت و آثار آنان امری ضروری به نظر میرسد. هر چند فقدان ترجمههای قابل اعتماد، منابع و مآخذ كافی و تعداد كارشناسان ادبیات داستانی عرب از دشواریهای پرداختن به این مقوله است، با این همه در این مجال، از منظر ادبیات داستانی معاصر جهان به ادبیات داستانی معاصر عرب نیمنگاه خواهیم داشت.
شاید قدیمیترین داستان مكتوب قصة مصری «دو برادر» باشد كه در قرن 33 پیش از میلاد مسیح بر پاپیروس نوشته شده است. از سوی دیگر داستان و قصه از آغاز در قرآن شریف تجلی یافته است و بیشتر آیهها و سور آن ریشه در یك داستان هدفدار دارد و از آن جمله میتوان به احسن القصص یعنی قصة یوسف و زلیخا اشاره كرد. داستاننویسان عرب در آغاز تكنیكهای لازم را لحاظ نمیكردند و اغلب داستانها سادهانگارانه پرداخته میشدند و از وحدت، كلیت، واقعنمایی، ایجاز و ... برخوردار نبودند، تا اینكه بعدها با تحول و تطور ادبیات، داستاننویسی در جوامع عرب نیز چهره هنری و نوین خود را از پس نقاب سنتگرایی، نشان داد. در ادبیات عرب نوگرایی پس از حمله ناپلئون به مصر در سال 1798 م. شروع شد. این حمله باعث برخورد و فعل و انفعالات سیاسی ـ فرهنگی غرب و شرق در مقابل یكدیگر شد. بر همین مبنا سوریه نیز از فرهنگ و هنر و ادبیات غرب تأثیر گرفت و رفته رفته شعر و داستان در كسوتی جدید در این ممالك نضج گرفت و آثاری چون «العبرات» (اشكها) اثر منفلوطی مصری و بینالقصرین اثر برجستة نجیب محفوظ خلق شد و نویسندگانی پركار و توانا نظیر جبران خلیل جبران، نقولا حداد (نویسنده سوری و سردبیر روزنامة السیدات و الرجال) استعداد و نبوغ نویسندگی خود رانشان دادند.
اولین نمونههای قصهنویسی در ادبیات عرب با نوولهای تاریخی شروع شد. جرجی زیدان در این زمینه آثار متعددی آفرید. ابومسلم خراسانی، عروس فرغانه، فاجعة رمضان، صلاحالدین ایوبی و ... از آثار اوست. از آنجا كه در ادبیات كلاسیك عرب، قالب قصهنویسی نوین وجود نداشت، لذا آنها در این خصوص رو به سوی قالبهای غربی آوردند. چندی نگذشت كه بر تعداد قصهنویسان افزوده شد و آثاری از زبانهای فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شد. العبرات منفلوطی، الایام طه حسین، الاطلال تیمور، ابنه المملوك ابی حدید از نوولهای معروف عربی محسوب میشد. در این میان دكتر «هیكلبای» یا هیك بك بیشتر از دیگران به تكنیك نویسندگی توجه كرد، اما سایر نویسندگان توجهی به رابطه بین شخصیت و طرح داستان نداشتند. باید توجه داشت كه قصهنویسی نقش عمدهای در ترمیم سبك نثر عربی داشت. افرادی چون حسین هیكل بای، احمد امین، مازنی، و توفیقالحكیم تأثیر زیادی در ساده كردن سبك نثر عربی داشتند.
ادبیات داستانی مصر

قصهنویسی و داستان پردازی در مصر از قدمت بیشتری برخوردار است، به طوری كه قصه دو برادر مصری (33 سال پیش از میلاد مسیح) به وسیله نویسندهای نامعلوم نگاشته شده است.
كُندی جریان قصهنویسی مصر وعدم پیشرفت آن با توجه به تمدن بزرگ مصر معلول عواملی چون بهرهگیری از ترجمههای تلخیصی غرب و اتكا بر الگوهای كهن و قراردادی بود. تشنگی مردم مصر نسبت به قصه وداستان و تعهد و رسالت بعضی از نویسندگان مصری باعث شد كه نهضت قصهنویسی مصر، به تدریج خود را از قید و بند آزاد سازد و به طور پراكنده ومنفرد به تكامل و پیشرفت برسد. گسترش قصهنویسی مصر از نظر كاربرد اصطلاح «قصه» بیشتر به آثاری اطلاق میشود كه حالت افسانهای دارند و فارغ از الگوی قصهنویسی هستند. یكی از گرایشهای مهم نویسندگان مصری حسن وفاداری نسبت به قالبهای سنتی و پیوند عناصر جدید با این قالبها است. این گرایش با نوعی تركیب نامتعادل و غیر عادی در اولین رمان مصری «عذرای هند» نوشته احمد شوقی (1933-1868 م.) دیده میشود. مصطفی لطفی المنفلوطی، توفیق الحكیم، هیكلبای، جرجی زیدان و سرانجام نویسنده پرآوازه جهان نجیب محفوظ از داستاننویسان به نام مصر محسوب میشوند.
نجیب محفوظ (فرزند دو تمدن)
یكی از بزرگترین و شاخصترین نویسندگان عرب نجیب محفوظ است كه جایزة نوبل را در سال 1988 برای اعراب به ارمغان آورد. او در آغاز طرحهای كوچكی از زندگی معاصر را در مجلههای ادبی به چاپ رساند كه از تأثیر و تأثرات جوانی متین وهوشیار نسبت به عرصههای كشمكش و تراژدی در زندگی دیگران حكایت میكرد.
نجیب محفوظ به هنگام دریافت جایزهاش از فرهنگستان سوئد این گونه خود را معرفی كرد:«من فرزند دو تمدن هستم، یكی تمدن فرعونی و دیگر تمدن اسلامی»
داستانهای كوتاه محفوظ متأثر از آثار مصطفی لطفی المنفلوطی بود. روشن است كه حتی در آن زمان، بر خلاف بسیاری از معاصران خود كه همچنان داستان منثور را به عنوان یك قالب ادبی به چشم حقارت مینگریستند، محفوظ داستانهای خود را وسیلهای برای تنویر افكار و اصلاح و بهبود جامعه میدانست. آن احساس تعهد اخلاقی و دلبستگی به اندیشهها و انگیزههای دیگران كه در داستانهای اولیة او دیده میشود، وجه امتیاز همه آثار متأخر او نیز هست و سهم عمدة توجه و احترام وسیعی كه او از آن سود میبرد، مرهون همین احساس است. از میان آثار ترجمه شده او میتوان به «شرارت شیطان»، «روز قتل رئیس جمهور» و «كوچة مَدَق» و از میان آثار ترجمه نشدة وی میتوان به «خماره القط الاسود» (میكده میمون سیاه) و «الحب فوق هضبه الهرم» (عشق بر بلندی تپه) اشاره كرد.
كوچة مَدَق (1947)

رمان «كوچة مَدَق» حكایت محلهای است قدیمی و فقر زده در قلب مصر. حمیده دختری جوان است و بزرگترین آرزویش فرار از این محله نكبتبار و رسیدن به یك زندگی ایدهآل و پرآسایش است. عباس حلو، جوانی است پاكسرشت كه دچار عشق حمیده میشود، اما یك زندگی ساده و ابتدایی مانند مردمان معمولی طبقه پایین جامعه دارد. عباس برای برآوردن خواستههای حمیده به استخدام ارتش انگلستان درمیآید و ... اما این همه داستان نیست. داستان، داستان زندگی كسانی است كه هر یك دغدغه خود را دارد. «كوچة مَدَق» محل برخورد خیر و شر، پاكی و پلیدی، عشق و سالوس است. در این رمان مانند بسیاری از آثار محفوظ، زمان در قالب شخصیت كوچه و محلهای بیمرگ در آمده و كانون مركزی حوادث داستان شده است. كوچهای كه در آن دایرة زندگی و مرگ جاودانه در دور و تسلسل است و آمال و آرزوها و تراژدی ساكنان خود را یكسره، با بیتفاوتی نظاره میكند. رمان چه بسا درام زندگی بشر را یكسره در كانون دید خود قرار داده است، و این حاصل صنعتكاری ادبی با مهارتی تكاندهنده است. اما در كوچة مَدَق نیز، مثل نفس زندگی، آن قدر شور و نشاط و رنگآمیزی وهیجان هست كه به این چشمانداز فانی و زودگذر، روح و حیات ببخشد.
جبران خلیل جبران (ستیزهگر هنجارهای سنتی)
جبران در سال 1883 میلادی در «بكاری» لبنان به دنیا آمد. مادرش فرزندان خود را از لبنان به ایالات متحده برد و پدرش برای كار در لبنان باقی ماند. جبران درچهارده سالگی برای تحصیل ادبیات عرب به مدت دو سال به لبنان بازگشت و پس از آن دوباره راهی آمریكا شد. آشنایی او با عكاسی هنرمند به نام «اف دی» در این زمان, نقطة عطف زندگی او شد. جبران در بیست سالگی مادرش را از دست داد و پس از آن تحت حمایتهای مالی خواهرش (كه او نیز نویسنده و نقاش بود) قرار گرفت. در سال 1904 خلیل جبران اولین نمایشگاه هنری خود را در «بوستون» برپا كرد. اولین كتاب او نیز سال بعد به نام «الموزیكا» به چاپ رسید. در سال 1912 به نیویورك رفت و وقت خود را صرف نوشتن و نقاشی كرد. جبران از سال 1918 بیشتر آثار خود را به زبان انگلیسی نوشت، به طوری كه تحولی اساسی در ادبیات سالهای 1920 تا 1930 پدید آورد. شیوة نگارش او كه تركیبی از زیبایی و معنویت بود به عنوان سبك «جبرانیسم» در ادبیات معاصر ثبت شده است. خلیل جبران انجمنی به نام «المهجر» را برای نویسندگان عرب پایهگذاری كرد كه زمینهای برای ایجاد تحول اساسی در ادبیات محافظهكارانه عرب محسوب میشد. جبران در دهم آوریل 1931, درچهل وهفت سالگی بر اثر ابتلا به بیماری كبد در نیویورك درگذشت. جبران در وصیت نامهاش تمام امتیاز و درآمد حاصل از آثارش را بهبود وضعیت روستای زادگاهش ـ بكاری ـ اختصاص داده است معروفترین اثر این نویسنده بزرگ «پیامبر» است كه 26 رساله شاعرانه و گوشهای از تجربههای شخصی وی را دربرمیگیرد.این كتاب به بیش از سی زبان زنده دنیا ترجمه شده است. «حروف آتشین» او مشتمل بر مجموعة داستان, مقاله, شعر سپید و نمایشنامه است. حمام روح, دیوانه, كتاب كوچك عشق و فرزانگی از دیگر آثار اوست. و داستانهای كوتاه «یوحنای مجنون», «وردة الهانی», «مارتا, دختر لبنان» «بنفشة بلند آرزو», «حجله گاه عروس» و «بالهای شكسته» از داستانهای موفق ادبیات عرب محسوب میشوند.
طرح داستان حجلهگاه عروس

داستان حجلهگاه عروس, حكایت عشق است. عشقی كه از صدای فاصلهها متولد میشود و دلدادگی و شوریدگی عشاق به نحوی پر جذبه به نمایش درمیآید. در داستان «حجلهگاه عروس», دختری جوان, دوراندیش, پاكدل و زیبا پیش از آنكه حقیقت معنای زناشویی را دریابد با مردی ثروتمند ازدواج میكند. دختر, تلخی ازدواج تحمیلی را میچشد و در التهابی جانگداز بر خلاف همه سنتهای مرسوم, شوهر را ترك میگوید و به محبوب واقعی خود كه همانا عشق راستین است میپیوندد. در دو قصه «حجله گاه عروس» و «خلیل كافر» روح سنت ستیزی خلیل جبران به اوج میرسد و ضمن ارائة عشقی راستین, برضد كشیشان فئودالیزم, جهالت و بدعتهایی را كه در آیین پاك حضرت مسیح راه یافته به جنگی تمام عیار برمیخیزد. در یك كلام داستانهای كتاب «حجلهگاه عروس» و «خلیل كافر» برضد هنجارها وقوانین ستمكارانه اجتماعی و دینی سر به شورش برداشته و با آن به مخالفت برخاسته است. به طور كلی این دو داستان بیانگر ستیز جدی اندیشههای وی با فئودالیزم سیاسی و سنتهای محرف دینی است.
ادامه دارد ...
منبع: iranpoetry.com
تنظیم : بخش ادبیات تبیان